کتاب اولالا
کتاب اولالا نوشتهی رابرت لوئیس استیونسون، داستان عشق هراسانگیز یک سرباز اسکاتلندی است که درگیر راز مخوف خانوادهای عجیب میشود. داستان وحشتناک اولالا (Olalla) توسط سربازی بینام و نشان بازگو میشود. وی در حال بهبودی از زخمهایش در بیمارستانی در اسپانیا بستری است که دکترش به او پیشنهاد میدهد موقتاً کنار خانوادهای بومی در همان نزدیکیها ساکن شود. شرط این خانواده برای پذیرفتن او این است که خیلی با آنها احساس صمیمیت نکند و مانند یک غریبه باشد.
اطلاعات بیشتر
کتاب اولالا نوشتهی رابرت لوئیس استیونسون، داستان عشق هراسانگیز یک سرباز اسکاتلندی است که درگیر راز مخوف خانوادهای عجیب میشود.
داستان وحشتناک اولالا (Olalla) توسط سربازی بینام و نشان بازگو میشود. وی در حال بهبودی از زخمهایش در بیمارستانی در اسپانیا بستری است که دکترش به او پیشنهاد میدهد موقتاً کنار خانوادهای بومی در همان نزدیکیها ساکن شود. شرط این خانواده برای پذیرفتن او این است که خیلی با آنها احساس صمیمیت نکند و مانند یک غریبه باشد.
اعضای این خانواده که زمانی برای خود صاحب نام و آوازهای بودند؛ شامل مادر، پسری به اسم فلیپ و دختری با نام اولالا میشوند. راوی پس از ساکن شدن در این خانه، شیفتهی زیبایی اولالا میشود؛ دختر صاحبخانه و یکی از اعضای خانوادهای که رازی مخوف و آغشته به خون را پنهان نگه میدارند.
رابرت لوئیس استیونسون (Robert Louis Stevenson) این رمان را با درونمایهی ادبیات گوتیک نخستین بار در سال 1885 منتشر کرد. این اثر، داستان زیبایی دربارهی جست و جوی عاشقانهی یک مرد در سرزمینهای دور دست با فضایی زنده و ملموس، آمیخته به ترس و بوی خون است؛ رمانی کوتاه و گوتیک که به عشق، عذاب و اشرافیت محکوم به فنا میپردازد.
در بخشی از کتاب اولالا میخوانیم:
آن چشمهای درشت گشاد شد و مردمکها تبدیل به نقطه شدند. انگار نقابی از چهرهاش برداشتند و حالت به شدت گویا ولی مرموزش را آشکار کردند. و من همانطور ایستاده بودم، متحیر از آشفتگی او. به سرعت به طرف من آمد و خم شد و دستم را گرفت. و ثانیهای بعد دست من در دهان او بود و دندانهایش بر استخوانم. درد شدید حاصل از گاز گرفتن، فوران ناگهانی خون و وحشت هولناک این اتفاق، همه و همه در یک لحظه از جلو چشمانم گذشت.
با ضربهای او را عقب راندم، اما دوباره به سمتم خیز برداشت. نعرههایی حیوانی میکشید، نعرههایی که برایم آشنا بود، همانهایی که در آن شب طوفانی مرا از خواب بیدار کرده بود. جنون بر قدرتش میافزود، در حالی که قدرت من با از دست رفتن خون، کاهش مییافت؛ سرم هم از غرابت نفرتانگیز حملۀ او به دیوار افتاده بود. وقتی مرا به دیوار کوبید، اولالا دوید و او را جدا کرد و فلیپه هم به سرعت آمد و مادرش را گرفت و به زمین چسباند.
ضعفی خلسهوار وجودم را فرا گرفت. میدیدم، میشنیدم و حس میکردم، اما نمیتوانستم تکان بخورم. سر و صدای تقلاهای روی زمین و نعرههای وحشیانۀ او را که تا فلک میرسید میشنیدم. حس کردم اولالا در آغوشم گرفت، موهایش روی صورتم ریخت و با قدرت یک مرد، بلند شد و کشان کشان، به زور مرا به طبقۀ بالا به اتاق خودش برد و روی تخت خواباندم. بعد دیدم که با عجله به طرف در رفت و آن را قفل کرد و ایستاد به گوش کردن فریادهای وحشیانهای که عمارت را به لرزه میانداخت.
دیدگاه ها (0)
لطفا پیش از ارسال نظر، این موارد را مطالعه کنید:
این محصولات ساخته و پرداخته هنرمندانی است که نظرات شما را میبینند و از آن بهرهمند میشوند؛ پس لازم است محتوای ارسالی شما منطبق برعرف و شئونات جامعه و با بیانی دوستانه و عاری از لحن تند، تمسخرو توهین باشد. طبیعتاً نظرات دلگرم کننده شما موجب شکوفایی ذوق هر هنرمند خواهد بود. از ارسال لینک سایتهای دیگر و ارائهی اطلاعات شخصی نظیر شماره تماس، ایمیل و آیدی شبکههای اجتماعی پرهیز کنید. در نظر داشته باشید هدف نهایی از ارائهی نظر دربارهی کالا، ارائهی اطلاعات مشخص و مفید برای راهنمایی سایر کاربران در فرآیند انتخاب و خرید یک محصول است. ما در این قسمت به نظرات و سوالات شما در اسرع وقت پاسخ میدهیم، پس شکیبایی پیشه کنید. سوالات شخصی خود، مبنی بر پیگیری سفارشات یا مشکلات در ثبت خرید را از طریق تماس با فروشگاه مرتفع کنید. هرگونه نقد و نظر در خصوص سایت ربیع، مشکلات دریافت خدمات و درخواست کالا و نیز گزارش تخلفات را از طریق تماس با شمارهی 02591002425 در میان بگذارید و از نوشتن آنها در بخش نظرات خودداری کنید.