کتاب ملاصالح

(1)

ملاصالح قاری همان مترجم بیست و خورده  ای نوجوان اسیر در دستان صدام در گیر و دار دقاع مقدس است.مترجمی که شیعه و علاقه مند به ایران بود ولی بر حسب اتفاقات و ...مترجم صدام شده بود.ملاصالح نقطه عطف داستان آن بیست و سه نفر است....

با صدای بلند خندید و فریاد زد: بیاییدببینیدچه کسی اینجاست! این همان ملاصالح است که دررادیوی خمینی کارمی کند. بیاییدببینید! خوشحال بود وفریاد می زد.صدای دویدن  و همهمه درراهرو شنیده می شد. ماموران در اتاق ریختند. خودم را باختم. هاج و واج کنار پتوها نشسته بودم وبه آن ها نگاه می کردم. ناگهان به من حمله ور شدند و من را کتک زنان کشیدند وبه اتاق بازجویی بردند. بازجوها باکتک نامم را می پرسیدند و من بافریاد ودرد می گفتم: من صالح دریا نوردم ! من ماهی گیرم. فواد سلسبیل هم که در شکنجه همکاری میکرد، دادمی زد. این ملعون دروغ می گوید؛ این ملاصالح است!

180,000 تومان
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید گزینه خبرم کنید را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
پیشنهاد شگفت انگیز
کد محصول: 2130
ارسال توسط فروشگاه اینترنتی ربیع
ارسال در سریع ترین زمان ممکن
گارانتی اصالت و سلامت فیزیکی کالا
کشور سازنده: ایران
موجودی: 1
20 امتیاز با خرید این کالا

اطلاعات بیشتر

تکه ای از کتاب:

حالا دو سال بود که زندگی در زندان را می گذراندم. یک روز با شگفتی وقتی با زندانیان در حیاط هواخوری می کردیم، ناگهان کسی را دیدم که باورم نمی شد سروکارش به زندان بیفتد: علی بنی سعیدی، همان جاسوس ساواکی و کارمند شرکت نفت، از دوستان هم محله ام. به طرفش رفتم و او را در آغوش کشیدم و سر و رویش را غرق بوسه کردم. خوشحال از دیدنش، خندان گفتم: انت وین، اهنا وین؟ شنو تسوی هنا؟ علی روی زمین نشست: هیچی، بایک اتهام الکی آوردند. ازهرکسی خوششان بیاید یک تهمت سیاسی به او میزنند و می فرستندش ناکجاآباد!

منبع: ملاصالح؛ص.58

دیدگاه ها (0)