کتاب حاجی فیروز

(0)

خاطرات دیده‌بان جانباز، فیروز احمدی از دوران جنگ تحمیلی در کتابی با عنوان «حاجی فیروز» به چاپ رسیده است. بخشی از این خاطرات به صورت پراکنده توسط جانباز احمدی نوشته شده بود و برخی دیگر نیز حاصل گفت‌وگوی میثم رشیدی مهرآبادی با اوست. فیروز احمدی که در همان روزهای آغازین جنگ با پیوستن به گردان 9 سپاه و آموزش در پادگان امام حسین(ع) به جبهه‌های غرب و جنوب رفت، پس از مدتی در رسته دیده‌بانی دارای مهارت شد. او در لشگر 10 سیدالشهدا (ع) و تیپ 110 خاتم الانبیا (ص) مشغول فعالیت بود و بجز روزهایی که به دلیل مجروحیت قادر به جنگیدن نبود، در همه عملیات‌های دفاع مقدس حضور داشت. 

7,000 تومان
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید گزینه خبرم کنید را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
پیشنهاد شگفت انگیز
کد محصول: 14790
ارسال توسط فروشگاه اینترنتی ربیع
ارسال در سریع ترین زمان ممکن
ارزان ترین قیمت در فروشگاه بهشت قلم
گارانتی اصالت و سلامت فیزیکی کالا
کشور سازنده: ایران
10 امتیاز با خرید این کالا
فهرست فروشندگان
بهشت قلم
ارسال در سریع ترین زمان ممکن
7,000
تومان

اطلاعات بیشتر

راوی «حاجی فیروز» بعد از جنگ به رغم رنج‌ها و زخم‌های فراوانش به پشت تنور نانوایی پدرش برگشت و تا امروز در حال فعالیت و کار است. روایت مستند و دقیق فیروز احمدی از وقایع و تلاش نویسنده به حفظ لحن او در بیان خاطرات، «حاجی فیروز» را به کتابی روان تبدیل کرده که می‌تواند تصویر متفاوتی از جنگ برای خواننده‌اش ترسیم کند. «حاجی فیروز» در انتها حاوی عکس‌هایی از حضور راوی در مناطق مختلف و در کنار شهدا است که به صورت رنگی ارائه شده است. گردآورنده در مقدمه کتاب نوشته است: «زلال است. وقتی کنارش می‌نشینی، حس خوبی داری. نه خودش را جای پدرت می گذارد که حرف‌هایش پر بشود از نصیحت و اندرز، نه موهای سفیدش می‌گذارد جای برادرت حسابش کنی. حسّت به او می‌شود چیزی بین پدری و برادری؛ حسّی خاص که با هر کسی نمی‌توانی تجربه‌اش کنی. پای حرفهایش که بنشینی، گاهی اوقات شک می‌کنی به حافظه‌اش، ولی وقتی عکس همان اتفاق را می‌گذارد مقابلت، دهانت بسته می‌شود. اساسا وقتی پای جنگ می‌شود، بلد است از چیزهایی صحبت کند که دهانت بسته شود و همه وجودت بشود گوش! حاجی فیروزِ داستان ما برعکس همه حاجی فیروزها، همیشه صورتش سفید بوده؛ چه آن روزهایی که در جنگ بود و پس از آن از سپاه رفت و چه روزهایی که پشت تنور نانوایی بربری ایستاد و عرق ریخت. کارگری برای نانوایی پدرش به‌رغم بدن تکه پاره به جای خود؛ اما مشکل اصلی این بود که چند انگشتش قطع شده بود و نمی‌توانست نان‌ها را به خوبی پهن کند. نان‌های فیروز را می‌شد از دور تشخیص داد؛ ولی اینها باعث نمی‌شد از کیفیت نانش کم بشود. حاجی فیروز در جنگ یک دیده‌بان بود؛ یعنی چیزی فراتر از یک رزمنده پیاده و کمی پایین‌تر از یک فرمانده. نگاه او به روزهای جنگ به همین خاطر خواندنی و خاص شده و گاهی چیزهایی گفته است که در قوطی هیچ عطاری پیدا نمی‌شود». این کتاب در سه بخش با عنوان‌های «خاطرات رزمنده جانباز حاجی فیروز احمدی»، «گفت و گو با حاج مقصود احمدی، پدر جانباز فیروز احمدی» و «اسناد و عکس‌ها» تهیه و تدوین شده است. وقتی آقا اشتباهم را بخشید، عنوان یکی از خاطراتی است که گردآورنده از حاجی فیروز چنین نقل کرده است:

«پس از آن که به گردان 9 سپاه رفتم، در اولین روز خدمتم قرار شد در نهاد ریاست جمهوری(در زمان ریاست جمهوری آیت الله خامنه‌ای) نگهبانی بدهم. چون زیاد تجربه این کار را نداشتم، زمان نگهبانی برایم به کندی می‌گذشت و تصمیم گرفتم در حال پست دادن، کمی ورزش کنم. اسلحه را روی دوش گذاشته بودم و به خودم پامرغی و بشین و پاشو می‌دادم. مشغول ورزش بودم که دیدم پاس‌بخش آمد. سریع خودم را جمع و جور کردم؛ گفت: دیگر لازم نیست پست بدهی! با تعجب پرسیدم: چرا؟ گفت: به پنجره های رو به رو نگاه کن. خود آقا زنگ زده و گفته تو را عوض کنم. دیدم وای! آقای خامنه‌ای حرکات من موقع نگهبانی را نگاه می کرده و من در حدود نیم ساعت ورزش کرده بودم. دیده‌اند من تمام فکر و ذکرم شده ورزش و کاری به نگهبانی ندارم؛ به پاس‌بخش گفته بودند که من را تعویض کند. ایشان گفتند: موقع نگهبانی، خواندن کتاب و قرآن نباید باشد، باید فکر و ذکر نگهبان به پستی که می‌دهد، باشد. و مسأله دیگری که خیلی روی آن تأکید داشتند، پوشیدن مرتب لباس و پوتین بود که گفتند: پاسداری که بند پوتینش باز باشد، به درد نمی‌خورد».

مشخصات

مشخصات محصول
انتشارات
نارگل
شابک
9786008199175
نویسنده
میثم رشیدی مهرآبادی
نوع جلد
شومیز

دیدگاه ها (0)