کتاب نمی توانست زنده بماند: خاطراتی از شهید مهدی باکری
کتاب حاضر که جلد هشتم از مجموعه «یاران ناب» می باشد، به بیان خاطراتی از شهید مهدی باکری از زبان دوستان و هم رزمان وی می پردازد. در راه برگشت ، رفتیم قم و سری هم به خانواده آقا حمید که تازه شهید شده بود،زدیم.بعد که راه افتادیم،سر صخبت را با او باز کردم و پرسیدم :«راستی آقا مهدی جریان چی بود،ما شب تا صبح رانندگی مردیم و اومدیم تهران فقط برای یه دیدار 20 دقیقه ای؟با کی دیدار داشتین؟»گفت:«رفتم آقای خامنه ای رو دیدم»گفتم:«کاری داشتین؟»گفت :«مدتی قبل امام در یکی از صحبت هاشون فرمودند کسانی که با ارتش هماهنگی و همکاری نداشته باشند،این شرعا تخلف محسوب میشه.رفتم از آقای هامنه ای بپرسم که اگه قبل از این حکم کم کاری شده باشد،مسئله اش چی میشه؟»
محصولات مشابه
اطلاعات بیشتر
نمی توانست زنده بماند (یاران ناب8)
نویسنده: علی اکبری
انتشارات یا زهرا(س)
بریده کتاب:
همیشه می گفت: ما باید جواب این سوال ها رو با خودمون حل کنیم که چرا می خوریم، چرا می خوابیم، چرا ورزش می کنیم و چراهای دیگر. مهدی می خواست اول خودش را بشناسد و بعد به خدا برسد و در این راه هر سختی را که بود با دل و جان می پذیرفت. (صفحه 11)
بریده کتاب(2):
آقا مهدی وقتی شهردار ارومیه بود هیچ وقت حقوقی دریافت نمی کرد. او با من که مسئول اعتبارات شهرداری بودم طی کرده بود که به هر کس امضا ی او پای نامه اش باشد، مبلغ مذکور را از حقوقش کسر کرده و به او بدهند. همه کسانی که نیازمند بودند با این کار نیازشان برطرف می شد. (صفحه15)
بریده کتاب(3):
آقا مهدی به نماز اول وقت اهمیت ویژه ای می داد و اصلاً توی خونش بود که نماز را اول وقت بخواند؛ اما این طور نبود که اگر کسی نماز خود را اول وقت نخواند با او برخورد کند. سعی می کرد با رفتار و کردار خود به همه بفهماند که نماز اول وقت چه ارزش و مقامی دارد. (صفحه 31)
بریده کتاب(4):
یک بار رفته بودیم تدارکات سپاه گوشت و مرغ بگیریم. مسئول تدارکات چون با روحیات آقا مهدی آشنا بود و می دانست زیاد اهل گوشت نیست، گفت: آقا مهدی! گوشت زیاد خوردن، قساوت قلب میاره. زیاد گوشت نبرید که بخورید. که در کمال تعجب از آقا مهدی شنید اگه ما می خوایم با آمریکا بجنگیم، باید قساوت قلب داشته باشیم. (صفحه45)
بریده کتاب(5):
چند شب برای شناسایی رفتیم اما به دلایل فوق موفق نشدیم. به آقا مهدی گفتیم: نمیشه، اگه عراق بو ببره چه کنیم؟ گفت: خجالت نمی کشین از من کمک می خواین؟ مگه برای من کار می کنید؟ اگه دل هاتون همه با هم باشه که فقط برای خدا ورضای او کار کنید هر وقت مانور زدن، یا مانع کاشتن یا سگ هاشون اومدن طرفتون، فقط کافیه پیشونی تون رو بذارین روی خاک واز خودش کمک بخواین نه ازمن مهدی باکری که خودم گرفتارم. (صفحه 51)
دیدگاه ها (0)
لطفا پیش از ارسال نظر، این موارد را مطالعه کنید:
این محصولات ساخته و پرداخته هنرمندانی است که نظرات شما را میبینند و از آن بهرهمند میشوند؛ پس لازم است محتوای ارسالی شما منطبق برعرف و شئونات جامعه و با بیانی دوستانه و عاری از لحن تند، تمسخرو توهین باشد. طبیعتاً نظرات دلگرم کننده شما موجب شکوفایی ذوق هر هنرمند خواهد بود. از ارسال لینک سایتهای دیگر و ارائهی اطلاعات شخصی نظیر شماره تماس، ایمیل و آیدی شبکههای اجتماعی پرهیز کنید. در نظر داشته باشید هدف نهایی از ارائهی نظر دربارهی کالا، ارائهی اطلاعات مشخص و مفید برای راهنمایی سایر کاربران در فرآیند انتخاب و خرید یک محصول است. ما در این قسمت به نظرات و سوالات شما در اسرع وقت پاسخ میدهیم، پس شکیبایی پیشه کنید. سوالات شخصی خود، مبنی بر پیگیری سفارشات یا مشکلات در ثبت خرید را از طریق تماس با فروشگاه مرتفع کنید. هرگونه نقد و نظر در خصوص سایت ربیع، مشکلات دریافت خدمات و درخواست کالا و نیز گزارش تخلفات را از طریق تماس با شمارهی 02591002425 در میان بگذارید و از نوشتن آنها در بخش نظرات خودداری کنید.