- قبلی
- 1
- بعدی
نرم افزار تراجم و کتابشناسی
نرم افزارهای حاوی مطالبی پیرامون تراجم و کتابشناسی
خرید نرم افزارهای مرتبط با تراجم و کتابشناسی
«أَيْ بُنَيَّ إِنِّي وَ إِنْ لَمْ أَكُنْ عُمِّرْتُ عُمُرَ مَنْ كَانَ قَبْلِي فَقَدْ نَظَرْتُ فِي أَعْمَالِهِمْ وَ فَكَّرْتُ فِي أَخْبَارِهِمْ وَ سِرْتُ فِي آثَارِهِمْ حَتَّى عُدْتُ كَأَحَدِهِمْ بَلْ كَأَنِّي بِمَا انْتَهَى إِلَيَّ مِنْ أُمُورِهِمْ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ أَوَّلِهِمْ إِلَى آخِرِهِمْ» (نهج البلاغه، نامه 31).
«پسركم هرچند من به اندازه همه آنان كه پيش از من بوده اند نزيسته ام، اما در كارهاشان نگريسته ام و در سرگذشتهاشان انديشيده و در آنچه از آنان مانده، رفته و ديدهام تا چون يكى از ايشان گرديدهام، بلكه با آگاهى كه از كارهاشان به دست آوردهام، گويى چنان است كه با نخستين تا پسينشان به سر بردهام» (ترجمه شهیدی، ص298).
بر همگان آشکار است که دستاوردهای بزرگ و مهم علمی در سایه تلاشهای بیوقفهی دانشمندان و علما و در طی قرون گذشته، حاصل شده و چهبسا بررسی تاریخ بسیاری از علوم و کاوشهای علمی، بدون توجه به زندگانی فرهیختگان و آثارشان، امکانپذیر نباشد. بدیهی است مطالعه زندگانی اندیشمندان و دانشوران و ارائه آثاری از عملکردشان، از یک سو تجلیل از مقام شامخ علمی ایشان و حفظ این ذخائر تاریخ بشری است و از سوی دیگر ارائهی الگویی مناسب برای رهپویان طریق علم و دانش است تا با غور در سیرهی علمی و زندگانی پرفراز و نشیب این مجاهدان جبههی نبرد علم و جهل، گامهای استواری در راستای اعتلای دانش و پیشرفت افزونتر علوم بردارند.
مختصری درباره علم شرححالنگاری:
«شرححالنگاری»، یکی از رشتههای «علوم انسانی» است و در آن به ثبت و نگارش خصوصیات افراد برجسته جامعه - از قشرها و اصناف گوناگون - پرداخته میشود؛ خصوصیاتی همچون: تاریخ زادروز و مرگ، ویژگیهای اخلاقی، تحصیلات، میزان معلومات و درجات علمی، فعالیتهای اجتماعی و دینی و سیاسی، آثار و...
مهمترین شاخههای شرححالنگاری :
1. «شرححالنگاری افراد»، که تکنگاری نیز نامیده میشود.
2. «شرححالنگاری خاندانها»: موضوع آن نگارش زندگینامه خاندانی معین است که افراد وابسته بدان با شکل زندگی و مواضعی که انتخاب میکنند و نقشی که در کلیت خاندان و در جامعه به عهده میگیرند، تصویر و تصوری نیک یا بد را از آن خاندان به دست میدهند.
3. «شرححالنگاری عمومی»: این را تراجم احوال مینامند و به طبقه و قشر اجتماعی و مذهبی و قومی خاص تعلق ندارد؛ عموم چهرههای مؤثر در فرهنگ و تمدن اسلامی موضوع آن است.
4. «طبقات»: این شرححالنگاری، ویژه اصناف و طبقات اجتماعی است و موضوع آن، نگارش زندگینامه افراد برجسته مربوط به یک قشر و یا صنف اجتماعی، فرقهای و حرفهای خاصی است که صاحبان ترجمه از هر صنف و فرقه بهگونه «دورهای» طبقهبندی میشوند؛ مانند طبقات محدثین و حفاظ، طبقات قراء و مفسرین قرآن، طبقات قضات، طبقات فقها، طبقات شعرا، طبقات اطبا و...
5. «شرححالنگاری رجال سیاسی»: گزارش و بررسی زندگی سیاسی و اجتماعی و اخلاقی دولتمردان و سیاستپیشگان جامعه، موضوع این بخش است.
6. «شرححالنگاری رجال حدیث» : همان «علم رجال» است و موضوع آن ارزیابی و نقد قانونمند و اصولی زندگی راویان احادیث پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) است. در این نوع شرححالنگاری، برخلاف سایر شاخههای دیگر، مقدار شرح حال معمولا اندک است و محدود است به آنچه که برای شناخت راوی در علم حدیث به کار میآید، مانند: نام و نسب و نسبت و مشایخ روایت، درجه وثوق راوی، کسانی که از او روایت کردهاند و...
همچنین این رشته، از جمله علوم کمکی و ابزاری علم فقه است و از بعد تحلیلی و علمی استواری برخوردار میباشد؛ چراکه در آن، اصول و قوانین «شخصیتشناسی» به کار گرفته شده و از حالت زندگینامه ساده و شرح حال بدون ملاک آنها، بهدر آمده و در قالب قانون و ضابطه قرار گرفته است و این چیزی است که دیگر شاخههای شرححالنگاری از آن بیبهرهاند.
7. «زندگینامههای خودنوشت» یا «خاطرهنویسی»: در این نوع از شرححالنویسی، شخص، خود، زندگینامه خویش را بهصورت معمولی یا بهصورت خاطره و یادداشتهای روزانه مینگارد.
اقسام کتب تراجم:
1. کتب عام: مقصود، سرگذشتنامههای عمومی است که شامل زندگینامه علمای اسلامی و غیر اسلامی، شعرا، ادبا، سلاطین، وزرا و... و بهطور کلی همه معاریف و اعیان از هر طبقه و نحله، بدون قید زمان و مکان میشود؛ مانند: «وفیات الأعیان» ابن خلکان (م. 681)؛ «سیر أعلام النبلاء» ذهبی (م. 748)؛ «الوافی بالوفیات» صفدی (م.764)؛ «رياض العلماء» ميرزا عبدالله افندي (1130 به بعد)، «الأعلام» زرکلی و...
2. کتب خاص: مقصود، کتبی است که یا به مذهب و فرقه و طریقهای خاص اختصاص دارد، مانند: طبقات الشافعیة، طبقات المعتزله و طبقات الصوفیة؛ یا به مکانی ویژه، مانند: معرفة علماء أهل جرجان و أخبار القضاة المصریین؛ یا به زمانی مخصوص، مانند: المسک الأذفر فی تراجم علماء القرن الثالث عشر.
شیوههای تنظیم و تدوین کتب تراجم
1. شیوه تنظیم ادواری یا طبقهای:
یكی از سبكهای رایج زندگینامهنویسی در میان مسلمین كه بیشتر قدما از آن استفاده میكردند، این بوده كه چهرهها و رجال مورد نظر خود را به لحاظ ادواری، «طبقهبندی» یا «ردهبندی» كنند و شخصیتها و رجال مربوط به هر دوره و مقطع زمانی خاص و یا یك نسل معین را یك طبقه یا رده بنامند. بدین ترتیب گروهی از رجال و شخصیتها كه به یك مقطع زمانی و یا نسل خاص اختصاص داشتند، به نام «طبقه» یا «رده» نامگذاری میشدند و از این رهگذر «طبقات» یا «ردههای» مربوط به اصناف و قشرهای دینی یا اجتماعی ویژهای حاصل میشد و بهعنوان طبقه اول، طبقه دوم، طبقه سوم و... شماره میگردید؛ مانند: «طبقات راویان»، «طبقات شعرا»، «طبقات عرفاء»، «طبقات فقهاء»، «طبقات قضات» و... این شیوه تنظیم، در ابتدا بیشتر در شرححالنگاری رجال روایتگر احادیث پیامبر و امامان معصوم(ع) به كار میرفت و عنوان آن نیز معمولا «طبقات روات» یا «طبقات رجال» بود؛ لكن بهتدریج نویسندگان، آن را تعمیم داده و در شرححالنگاری اصناف اجتماعی و فرهنگی دیگر نیز به كار گرفتند.
زندگینامههایی كه به سبك «ادواری» یا به اصطلاح «ردهای» و «طبقاتی» نگارش مییافت، نخست صاحبان ترجمه را از نظر زمانی به چند «طبقه=رده»؛ یعنی به چند نسل تقسیم میكردند، آنگاه زندگی رجال و شخصیتهای متعلق به هر «رده» را جداگانه بر اساس حروف الفبا و یا به میزان تقرب به پیامبر و ائمه و تأیید شدن از طرف آنها، در ابعاد گوناگون و بهطور عمده از دیدگاه صداقت و وثاقت و ضلالت و انحراف و «بهمنشی» و «نابهمنشی» مورد بحث و نگارش قرار میدادند.
از جمله كتابهایی كه با این شیوه تنظیم یافته است، میتوان به كتابهای «طبقات الرجال» ابوجعفر احمد برقی (متوفای 274 یا 280ق)، «طبقات الروات» ملا محمدتقی مجلسی (متوفای 1070ق)، «تذكره دولتشاهی» نوشته امیر دولتشاه و «الأبواب»، شیخ طوسی كه به «رجال شیخ طوسی» معروف است، اشاره کرد.
2. شیوه تنظیم اعصاری یا قرن به قرن:
یكی دیگر از شیوههای معمول شرححالنگاری در جهان اسلام، شیوه ابتكاری دیگری است كه ما آن را «شیوه تنظیم اعصاری یا قرن به قرن» مینامیم؛ چون در این قبیل كتابها، شرححالنویس كوشش بر آن داشته كه زندگینامه رجال یك عصر و یا برش كوچكی از زمان را بنویسد و بیشتر این كتابها طوری تنظیم یافتهاند كه شرح حال اعلام و رجال بیش از یك الی سه قرن را شامل نمیشود. حتی برخی از مولفین كه از اول قصد داشتهاند زندگینامه رجال و علمای اسلام در طول چندین قرن را بنویسند، آنها هم برای مجلد یا مجلدات ویژه هر قرن نام جداگانهای انتخاب كردهاند كه تعلق آن به قرن و عصر ویژه را نمایان میسازد؛ مانند كتاب «طبقات أعلام الشیعه» كه هر بخش آن بر اساس قرون، متمایز گردیده و بهطور جداگانه نامگذاری شده است، مثل «نقباء البشر فی أعلام القرن الرابع عشر» و...
مراحل تحول و تکامل این شیوه:
مرحله نخست: ابداع و ابتكار این شیوه در قرن چهارم توسط ثعالبی در زمینه تذكرهنویسی شعرا.
مرحله دوم: تعمیم آن از تذكرهنویسی به دیگر زمینهها و انواع شرححالنگاری توسط قاسم بن محمد برازلی در قرن هفتم.
مرحله سوم: تعمیق و تهذیب و گسترش آن بهویژه در زمینه شرححالنگاری زنان، توسط ابن حجر عسقلانی در قرن هشتم هجری.
مرحله چهارم: تعمیم این شیوه از یك قرن و یك عصر خاص به قلمرو قرون مختلف توسط حاج آغابزرگ تهرانی.
3. شیوه تنظیم سنوی:
شیوه تنظیم سنوی یا سال به سال، این است كه نویسنده، زندگینامه شخصیتها و رجال را بر اساس سالی كه در آن تولد یافته و یا درگذشتهاند، تنظیم میكند و بیشتر بر اساس سال درگذشتشان.
بدین ترتیب فهرست اسامی مردگان هر سالی ثبت شده و بهطور فشرده اطلاعاتی درباره صاحبان آنها نگاشته میشود. كتاب «شذرات الذهب إلی من ذهب» ابن عماد حنبلی از آثار قرن 11 هجری، با چنین شیوهای تنظیم یافته است.
كتاب «البدایة و النهایة» ابن كثیر نیز دارای شیوه تنظیم سنوی بر اساس سال درگذشت رجال میباشد.
4. شیوه تنظیم تلفیقی:
در این شیوه، زندگینامه، بااینكه از طرف نویسنده كتاب بااهمیت ویژهای تلقی میشود، لكن جایگاه مشخصی در كتاب او پیدا نمیكند و نویسنده در هر مناسبتی كوشش میكند شرح حال افراد مختلف از اصناف و اقشار اجتماعی را در كتاب خود بیاورد؛ بدون آنكه در اندیشه یافتن قالب مشخص و یا توجیه و مناسبت معقولی برای این عمل خود باشد. گاهی دیده میشود در تاریخ یک شهر، زندگینامه افراد و شخصیتهایی كه در طلب علم و یا مقاصد دیگری به آن شهر سفر كرده و پس از مدتی از آنجا رفتهاند، نیز بهطور تلفیقی در آن كتاب درج میشود. بهطور كلی باید گفت در شیوه تلفیقی، سوژه اصلی پژوهش مولفین چیزی بهجز شرححالنگاری بوده است، لكن به دلایل گوناگونی از قبیل: نامشخص بودن تعریف و حدود سوژه و موضوع انتخابی نویسنده برای خود او، اهمیت و ارزش بیش از معمول قائل بودن به افكار عمومی فرهنگیان و باسوادان زمان به مسئله رجال و شرححالنگاری، جنبه ابزاری داشتن شرححالنگاری نسبت به سایر علوم و گنگ بودن علوم بدون آن و...، نویسندگان و مولفین در رشتهها و علوم مختلف، موضوع اصلی خود را با زندگینامههای جمع كثیری از رجال و مشاهیر تلفیق و آمیخته میكردهاند.
وجوه شیوه تلفیقی:
الف)- تلفیق با كتب تواریخ عمومی:
مانند: «المنتظم» ابن جوزی، «تاریخ الإسلام» ذهبی، «كامل» ابن اثیر و «حسن المحاضرة» جلالالدین سیوطی.
ب)- تلفیق با تواریخ محلی:
مانند: «تاریخ بغداد» خطیب بغدادی، «تاریخ دمشق» ابن عساكر و «ذكر اخبار اصفهان» ابونعیم اصفهانی.
ج)- تلفیق با كتب خطط و آثار:
كتابهای «خطط و آثار»، درباره تاریخ ابنیه شهرها و آثار عمرانی مهم آنها نگاشته میشده است، كه از قدیمیترین و جالبترین آنها كتابهای «خطط شام» و خطط مقریزی به نام «المواعظ و الاعتبار بذكر الخطط و الآثار»، درباره مصر میباشد.
د)- تلفیق با كتب جغرافیا:
مانند: کتاب «معجم البلدان» یاقوت حموی. نویسنده در این کتاب بزرگ جغرافیایی، به مناسبت نام شهرها نام بسیاری از رجال منسوب به آن شهرها را نیز ذكر كرده است.
ه)- تلفیق با فهرستنامههای كتب و تواریخ علوم:
از جمله ابتكارات جهان اسلام در زمینه فرهنگ، ادب و علوم، نگارش فهرستنامههای ویژهای است كه در آنها، نامهای آثارتالیفشده را با ذكر مشخصات كامل نویسندگان و یا مترجمان آنها ثبت میكردند. تا آنجا كه میدانیم این كار برای نخستین بار در جهان اسلام (و شاید در تمام دنیا) توسط اندیشمند توانا و نامدار شیعی محمد بناسحاق معروف به «ابن ندیم» ابتكار و ابداع شده است (قرن 4ق). او کتاب «فهرست» خود را در ده مقاله و هر مقاله را در چند رشته و فن، تالیف كرده است.
بعد از وی نیز دانشمندان زیادی از برادران اهل سنت و شیعه، در این امر پژوهشی اصیل و زیربنایی كتاب نوشتهاند. برجستهترین آنها عبارتند از: «كشفالظنون» حاج خلیفه، «الذریعة إلی تصانیف الشیعة»، «اكتفاع القنوع بما هو مطبوع»، «معجم المطبوعاتالعربیة و المعربة»، «معجم المخطوطات المطبوعة بین سنتی 1954 ـ 1960»، «فهرست كتابهای چاپی فارسی»، «كتابشناسی ده ساله ایران 1343ـ1333»، «كتابشناسی ملی ایران» كه بهطور سالانه منتشر میشود، «فهرست مقالات انقلاب اسلامی در مطبوعات» كه بهصورت موضوعی و توسط وزارت ارشاد اسلامی بهگونه منظم صورت میگیرد.
«فهرستنویسی» كتابخانهها را (كه گاهی اختصاص به كتب خطی یك كتابخانه دارد و گاهی بهصورت عام عملی میشود)، نیز میتوان از همین نوع دانست.
5. شیوه تنظیم روائی ـ تاریخی:
یكی دیگر از شیوههائی كه در میان مسلمین برای نوشتن زندگینامهها رایج بوده، روش ویژهای است كه بیشتر به «تاریخنگاری» و نقل اخبار و روایات پیشینیان شباهت دارد و بهطور مشخص عنصر داستانپردازی بر نثر آن حاكم میباشد؛ لذا ما آن را «شیوه تنظیم روائی ـ تاریخی» مینامیم.
در این شیوه، برخلاف كتابهای تاریخ، «حوادث» محور بحث و گفتگوی نویسندگان نیست، بلكه شخصیتها و رجال یا اعضای خاندان و سلسله حكومتی و فرهنگی معینی تشكیلدهنده محور بحث این نوع كتابها میباشند. نویسندگان این قبیل كتب، مانند هر زندگینامهنویس دیگری، «رجال» را محور پژوهش خود قرار داده، «حوادث» را نیز در رابطه با رجال و تا آنجا كه نقشی در تبیین و تفسیر زندگینامه رجال داشته باشد، مطرح میكنند. لذا میتوان گفت: این نوع از كتب تراجم، اگر این امتیاز را نداشتند كه بهجای «حوادث»، «رجال» را محور پژوهشهای خود قرار دادهاند، بیشتر شایسته بود كه «كتاب تاریخ» نامیده شوند، تا «كتاب رجال» و زندگینامه.
نگارش زندگینامههای رجال با اسلوب «روائی – تاریخی»، در اكثر شاخههای شرححالنگاری اسلامی قابل اعمال است؛ لذا شرححالنگاران مسلمان نیز در شاخههای گوناگون، این شیوه را به كار گرفتهاند، مانند: «مقتلنویسی: زندگینامه شهیدان» (مثل مقتل ابومخنف، لهوف سید بن طاوس، نفس المهموم شیخ عباس قمی، قمقام زخار فرهاد میرزا قاجار)، زندگینامههای خاندانی و سلسلهای (مثل تاریخ خاندان مرعشی مازندران، مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی، تاریخ عضدی، تاریخ آل اعین)، زندگینامه شاعران، آهنگسازان و هنرمندان (مثل الأغانی ابوالفرج اصفهانی) و تكنگاریها و زندگینامههای رجال (مثل سیرت ابن خفیف شیرازی).
6. شیوه سفرنامهای و حسبحالنگاری:
مقصود نگارش حوادثی است که در طول یک سفر، برای نویسنده و افراد مرتبط با وی پیش آمده است.
از این نوع نوشتهها كه بهطور مشخص «سفرنامه» یا «حسب حال» یا «خاطرات» یا «زندگینامه خودنوشت» نامیده میشوند، در فرهنگ و تاریخ ادبیات اسلامی نمونههای متنوع و فراوانی وجود دارد.
7. شیوه تنظیم اجازهای:
در گذشته شاگردانی كه پیش یك استاد، دانش و هنر ویژهای فرامیگرفتند، در پایان از استاد و یا اساتید خود یك گواهینامه علمی و تحصیلی ویژهای که اصطلاحا «اجازه» نامیده میشد، اخذ میکردند.
یكی از مفصلترین و بهترین كتب اجازات، كتاب ارزشمند «لؤلؤة البحرین فی الإجازات و تراجم رجال الحدیث» شیخ یوسف بحرانی (متوفای 1186ق) است.
در این زمینه از «قصص العلماء» تنكابنی نیز میتوان در ادبیات و زبان فارسی نام برد.
8. شیوه تبارنامهای:
یكی دیگر از روشهائی كه زندگینامه افراد و یا خاندانها، گروهها و قبائل را بر آن اساس نوشتهاند، شیوه «نسبنگاری» یا «تبارنامهای» است. انساب و شناختن نیاكان افراد و قبایل در گذشتههای دور، خود یكی از علوم انسانی مستقل بود. از باب نمونه میتوان به کتابهای «سبائك الذهب فی معرفة قبائل العرب»، «مجمع الأنساب» شبانكارهای و «مختلف القبائل و مؤتلفها» اشاره کرد.
9. شیوه مبتنی بر كنیهها و القاب:
انگیزه پیدایش این شیوه و به كار بردن آن در رجال اسلامی این بوده كه بسیاری از افراد با نام كوچك خود شناخته و مشهور نیستند، بلكه با لقب و یا كنیه خود مشهورند؛ مانند: ابوبكر، ابودرداء، ابوهریره و...
کتاب «الكنی و الألقاب» اثر شیخ عباس قمی، كتاب «الرجال» ابن داود حلی و... از این نمونهاند.
10. شیوه معجمی و هجائی:
یكی دیگر از شیوههای تنظیم و نگارش كتب رجال و زندگینامه آنها، روشی است كه به نام روش معجمی، الفبائی و هجائی شناخته میشود. این شیوه در واقع جامعترین، پیشرفتهترین و كاملترین نوع از انواع شیوههای تنظیم زندگینامه رجال بشمار میآید.
قدیمترین كتابی كه با این شیوه نگاشته شده، كتاب «تاریخ بخاری».
ابن ابیداود حلی (متولد 647 - 707) از روحانیون و فقهای شیعه، نخستین كسی است كه شیوه معجمی را با به كار گرفتن رموز حرفی برای ادای مقصود و زدودن نابسامانیهای رایج كتاب، این شیوه را به بلوغ كامل خود رسانید.
از این نوع كتابها میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
«جامع الرواة» اردبیلی، «ریاض العلماء» افندی، «أعیان الشیعة» سید محسن امین، «الأعلام» زركلی و...
11. شیوه فرهنگنامهای تاریخی:
کتبی است که اطلاعات و اخبار تاریخی در خلال شرح احوال رجال و بزرگان سیاسی، دینی و علمی که بر حسب حروف معجم مرتب شده ذکر میگردد. به سبب همین شکل تنظیم، این آثار را میتوان فرهنگنامه خواند و آنها را از کتب طبقات متمایز دانست؛ مانند : معجم الأدباء، وفیات الأعیان، أسد الغابة، تاریخ بغداد، تاریخ مدینة دمشق، الوافی بالوفیات، المنهل الصافی.
اقسام فرهنگنامهها:
1. شماری از مهمترین آثاری که با عنوان تاریخ شهرها نگاشته شدهاند، فرهنگنامههای تاریخیاند. از آن میان باید از تاریخ بغداد، تاریخ دمشق، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، تاریخ جرجان و تاریخ سمرقند نام برد.
2. دستهای دیگر از فرهنگنامههای تاریخی، شامل کتب وفیات یا فرهنگنامههایی است که از مشاهیر متوفی بر حسب حروف الفبایی نام آنها یاد کرده است؛ همچون اثر مشهور وفیات الأعیان، الوافی بالوفیات.
3. کتب دیگری با عنوان «تاریخ» نیز به روش فرهنگنامهای تدوین شدهاند؛ مانند کتاب بزرگ و پرفایده «التاریخ الکبیر» بخاری.