کتاب بازی عوض شده
مجموعه داستان های کوتاه برگزیده از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
مادر و کدر، بازیعوض شده، مردی در مقابل، و دیگر هیچ، بازی از نو، تاریک، روشن، تاریک، روشن، تاریک، روشن... ، پشت این دیوارها کسی هست، آدمها روی پل، تا همیشه اینجا کسی هست، حال من جور دیگری استو همه چیز از همه چیز شروع شد عنوان یازده داستان کوتاه این کتاب است.
سجاد خالقی، داستاننویس جوان استان چهارمهال و بختیاری، برگزیده جایزه ادبی یوسف برای نوشتن داستان «مردی در مقابل» و جشنواره داستان انقلاب برای خلق داستان «بازی عوض شده» است. از دیگر آثار او میتوان به روز داوری، همکلاسی آسمانی و ظلمت سفید اشاره کرد.
محصولات مشابه
اطلاعات بیشتر
گزیده متن
چهار نفر بودند؛ درازکِش کنار هم، روی موزاییکهای ترکخوردۀ کف سلول، سقف مات و نیمهتاریک را نگاه میکردند.
آنکه از همه بزرگتر بود، بیستساله میزد؛ نرمی ساعد را زیر سرش، روی زخم باتوم گذاشته بود تا سردی و سفتی کف سلول آزارش ندهد. کناردستی موبور و چشمزاغش، نیمخیز شد و نشست. بعد همانطور که به دیوار زل زده بود، زمزمه کرد:
میگن شاه، عفو عمومی داده؛ قراره هرچی زندانی سیاسی مونده، آزاد بشه. میگن همه آزاد میشیم.
بعد به کوچکترین نفر خیره شد؛ کوچکترینشان هنوز درازکش بود. قدش به موزاییک یکی مانده به آخر هم نمیرسید. ابروهای مشکیِ پری داشت و سبیل کمجانی پشت لبش جوانه زده بود. نیمخیز شد و همانطور عقبعقب کنار دیوار خزید تا پشتش گرم شود. بعد تازه یاد بغلدستیاش افتاد که از صبح بیحرکت مانده بود. بغلدستیاش با موهای لَختِ جوگندمی روی زمین چسبیده بود و با چشمان کدر، سقف را نگاه میکرد. کوچکترین نفر تکانش داد و نتوانست وحشتش را نشان ندهد؛ داد زد: «چته رفیق؟ چرا مثل مردهها نگاه میکنی؟