کتاب چای اول

ما در انتخاب خانواده ای که در آن به دنیا آمده ایم هیچ گونه اختیاری نداشته ایم،اما معمار خانواده ی آینده ی خود خواهیم بود.ازدواج خشت اول و سنگ بنای هر خانواده است.ازدواج موفق پایه و بنیانی عالی برای ایجاد خانواده ای شاد و مستحکم است.هیچ چیز در جهان نمی تواند به اندازه ی ازدواجی موفق، زندگی یک انسان را شاداب و پویا کند.در این کتاب نکاتی درباره خواستگاری بیان شده است که اگر هم نتوان به همه این موارد عمل کرد،دست کم باید تلاش کرد تا مسیر حرکت را گم نکرده و با استعانت از خدای مهربان،توسل به معصومین علیهم السلام و مشورت گرفتن از صاحب نظران و بزرگترها،انتخاب خوبی را رقم زد.

در بخشی از این کتاب می خوانیم:

اهداف،انگیزه ها،آثار و فواید ازدواج

در این بخش،نخست فهرست وار اهداف،انگیزه ها،آثار و فواید ازدواج را بیان می کنیم.

1.انجام وظیفه ی الهی و عمل به سنت پیامبر صلی الله علیه و آله

2.حفظ دین

3.تقویت معنویات و افزایش ایمان

4.ایجاد محیطی خصوصی برای آرامش و آسایش

5.استفاده ی درست و لذت بخش از دوران شیرین و با نشاط جوانی

6.ایجاد و بقای نسل

7.تعاون و همکاری

8.سلامت و امنیت اجتماعی

9.افزایش روزی

10.گسترش آرمان توحید

11.نیکو شدن اخلاق و ایجاد مروت

12.سلامت اعصاب و روان

13.پاکی نسل

14.قرارگرفتن در موقعیت های شغلی بهتر(در مقایسه با مجردان)

15.ایجاد احساس مسئولیت

16.ارضای درست غریزه ی جنسی

17.ایجاد زمینه ی شکوفایی استعداد ها و کمالات

18.تکریم شخصیت و کسب اعتبار در جامعه

19.ارضای حس محبت کردن و کانون محبت واقع شدن

20.عفت و پاکدامنی و دوری از گناه

21.ایجاد دوستی خالص و رسیدن به کمال و خوشبختی حقیقی(صفحه 10)

جایگاه عشق در ازدواج

همان گونه که اجزای یک ساختمان برای انسجام خود به ((ملاط)) و اوراق یک کتاب به ((شیرازه))نیازمندند،کانون خانواده نیز برای استحکام و ادامه ی حیات پربار خود به عشق و محبت و علاقه ی بین زن و شوهر نیاز دارد.در عشق متعالی،علاقه ی انسان به ارزش های عالی تعلق می گیرد.اگر این عشق در رابطه ی زن و شوهر وجود داشته باشد،علاقه های شهوانی و جاذبه های جنسی نیز زیر چتر آن واقع می شوند و رنگ ارزش های عالی را به خود می گیرند.

استاد شهید مرتضی مطهری می فرماید:احساسات انسان انواع و مراتبی دارد:برخی از آنها از مقوله شهوت و هوس،به ویژه شهوت جنسی است و از امور مشترک بین انسان و سایر حیوانات به شمار می رود.با این تفاوت که در انسان به علت خاصی این گونه احساسات و شهوات،اوج و غلیان زاید الوصفی می گیرد که عشق نامیده می شود و در حیوان هرگز به این صورت در نمی آید؛ولی به هرحال از حیث حقیقت و ماهیت،جز طغیان و فوران و طوفان شهوت،چیزی نیست،از مبادی جنسی سرچشمه می گیرد و به همان جا خاتمه می یابد و منتفی می گردد.و انسان نوعی دیگر احساسات دارد که از لحاظ حقیقت و ماهیت،با شهوت مغایر است و بهتر است نام آن را عاطفه و یا به تعبیر قرآن (مودت)و (رحمت) بگذاریم...عامل شهوت،تنها رابط زندگی زناشویی نیست بلکه رابط اصلی،صفا و صمیمیت و اتحاد دو روح است...(صفحه 27)