کتاب می خواهم فردایی روشن برایت بسازم! (وجدان، پلیس درون)

(0)

کتاب می خواهم فردایی روشن برایت بسازم ( وجدان , پلیس درون ) به قلم دکتر محمد حسین فلاح، علی طحانی و دکتر احمد صادقیان در 133 صفحه از انتشارات شهد قلم در سال 1393 نگاشته شده است.

80,000 تومان
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید گزینه خبرم کنید را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
پیشنهاد شگفت انگیز
کد محصول: 459544
ارسال توسط فروشگاه اینترنتی ربیع
ارسال در سریع ترین زمان ممکن
ارزان ترین قیمت در فروشگاه بهشت قلم
گارانتی اصالت و سلامت فیزیکی کالا
کشور سازنده: ایران
موجودی: 10
10 امتیاز با خرید این کالا
فهرست فروشندگان
بهشت قلم
ارسال در سریع ترین زمان ممکن
80,000
تومان

اطلاعات بیشتر

معرفی کتاب

در این کتاب به مباحث تربیتی کودک و موضوع پرورش اخلاقی در کنار پرورش ابعاد دیگر رشد کودک توجه داده می شود و راهکارهایی برای پرورش آن به والدین ارائه می‌شود. رشد اخلاقی که امروزه بدان با عنوان هوش اخلاقی پرداخته می شود موضوع نسبتا جدیدی در تربیت است همانطور که انواع هوش مانند هوش هیجانی و هوش شناختی داریم و باید پرورش یابد هوش اخلاقی نیز باید پرورانده شود چون به اعتقاد نویسنده تقویت هوش اخلاقی کودکان بهترین فرصت برای قرار دادن آنان در مسیر صحیحی است تا آنان بتوانند درست فکر و عمل کنند. کودکانی که به هر دلیل فاقد هوش اخلاقی اند در معرض خطرهای جدی قرار دارند. این کودکان به دلیل وجدان متزلزل ،ضعف در مهار امیال،عدم رشد حساسیت های اخلاقی و هدایت نادرست باورها تا حدی زیادی به عقب افتادگی اخلاقی و اجتماعی دچار و در بزرگسالی به شخصیت های ناهنجار و ناموفق تبدیل می شوند.
این اثر در قالب داستان والدین را با مشاور آشنا می کند و سپس راهکارها در قالب شش جلسه آموزش داده می شود.
جلسه اول  رذائل اخلاقی، بزرگترین مانع پیشرفت و آرامش
جلسه دوم میزان نور چراغ هدایت گر درون خود را بشناسید
جلسه سوم پیش نیاز گلدان خانواده جهت رشد بذر وجدان
جلسه چهارم شیوه های آموزش فلسفیدن ، تفکر و استدلال به کودکان 
جلسه پنجم القا و آموزش فضائل پایدار جهت تقویت وجدان
جلسه ششم مانور منطق به جای مانور قدرت در برابر رفتارهای غیر منطقی

در بخشی از این کتاب می خوانیم:

مادر زینب به سمت بچه ها رفت تا به آنها تذکر دهد کمی آرام تر بازی کنند که چشمش به اسباب بازی شکسته افتاد. با تعجب پرسید: کی اینو شکسته؟
زینب به مادرش گفت: مامان ببخشید. حواسم نبود و بی دقتی کردم از دستم افتاد قول ،قول که از این به بعد بیشتر مواظب باشم.
صداقت و و نگاه معصومانه اش را با لبخندی ستایشگرانه ستودم .برایم خیلی جالب بود که او بدون هیچ اجباری اسباب بازی هایش را جمع کرده بود و حالا با صداقت تمام اعتراف می کند اسباب بازی اش را خودش شکسته است . احساس کردم دوستم روش تربیتی خاصی را برای فرزندش دنبال می کند که زینب چنین رفتار های پسندیده ای دارد. مشتاق شدم درمورد روش تربیتی او سوال کنم. از شگفتی خودم نسبت به رفتار زینب به دوستم گفتم و پرسیدم: عزیزم ! روش خاصی واسه تربیت بچه ات داری؟ چه جوری تونستی این قدر خوب رفتارهای مناسب رو حالیش کنی ؟ کاش نسیم من یه ذره ازش یاد می گرفت!
مادر زینب مکثی کرد وگفت: مدتیه به جلسات مشاوره « آموزش گام به گام اخلاق به کودکان » می ریم. کنجکاو شدم تا بیشتر در مورد این خلسات بدونم. به محض اینکه به خانه برگشتیم، جریان را با همسرم در میان گذاشتم ... اولین ملاقات ما با دکتر، چهارشنبه، ساعت هجده بود.
(کتاب می خواهم فردایی روشن برایت بسازم ( وجدان پلیس درون ) / صفحه 16 و 17 ).

دیدگاه ها (0)