نرم افزار مجموعه آثار آیت‌الله محمدهادی معرفت

(1)

نرم افزار مجموعه آثار آیت‌الله محمدهادی معرفت؛ متن 30 عنوان کتاب از آثار حضرت آیت‌الله محمدهادی معرفت به زبان فارسی و عربی

40,000 تومان
32,000 تومان
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید گزینه خبرم کنید را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
پیشنهاد شگفت انگیز
کد محصول: 4197
ارسال توسط فروشگاه اینترنتی ربیع
ارسال در سریع ترین زمان ممکن
گارانتی اصالت و سلامت فیزیکی کالا
کشور سازنده: ایران
10 امتیاز با خرید این کالا

اطلاعات بیشتر

نرم افزار مجموعه آثار آیت‌الله محمدهادی معرفت
متن 30 عنوان کتاب از آثار حضرت آیت‌الله محمدهادی معرفت به زبان فارسی و عربی
موضوعات: قرآن و علوم قرآن
سیستم عامل: ویندوز
حجم: 0.23 گیگابایت

محتوا
* متن 30 عنوان کتاب در 56 جلد از آثار حضرت آیت‌الله محمدهادی معرفت رحمةالله‌علیه به زبان فارسی و عربی، در موضوعات:
- تاریخ قرآن
- تفسیر
- علوم قرآنی
- معارف اسلامی
- پاسخ به شبهات
* ارائه کتاب‌های:
- معرفت قرآن
- تاریخ قرآن
- التمهید فی علوم القرآن
- تفسیر اثری جامع
- آموزش علوم قرآن
- تفسیر و مفسران
- قرآن و فرهنگ زمانه
- فقه در قرآن
- تناسب آیات
- مصونیت قرآن از تحریف
* متن قرآن کریم به همراه ترجمه
* متن کامل چند دوره لغت‌نامه
 

امکانات و قابلیت‌ها
* نمايش متن
- دسترسی به متن و فهرست تمام آثار موجود در برنامه
- امكان انتخاب فهرست درختی و گزينشی و ارتباط آنها با متن، به همراه قابليت تطبیق دوسویه متن و فهرست
- قابليت انتخاب عنوان كتاب، جلد و صفحه به همراه امكان گسترده كردن صفحه متن و فهرست
- مقايسه دو متن از یک یا دو کتاب با یکدیگر به صورت هم‌زمان
- محدود كردن دامنه متن و فهرست کتب به موارد دلخواه
- قابليت حفظ هر يك از متون یا فهرست‌های انتخابی به طور مستقل، جهت دسترسی ‌آسان به آنها
* جستجو
- جستجوی ساده و پيشرفته در متن و فهرست كتب برنامه
- قابليت حفظ هر يك از جستجوهای انجام ‌‌شده به طور مستقل، جهت دسترسی ‌آسان به آنها
- محدود کردن دامنه جستجو به متن یا متون دلخواه به همراه قابلیت‌های ویژه
- فهرست‌سازی توسط علائم عمومی جهت تهيه فهرست‌های پويا و متنوع از كلمات
* لغت‌نامه
- متن کامل چند دوره لغت‌نامه با امکان دسترسی به ريشه و مشتق کلمات
- ارتباط واژگان متون با لغت‌نامه‌های برنامه، جهت فهم آسان معنا
* پژوهش فعال
- ارتباط متن و فهرست كتب با بخش‌های دیگر برنامه (نمايش، جستجو، قرآن، لغت‌نامه يا کتاب‌نامه)
- قابليت انتقال متن انتخابی به حافظه جانبی یا محیطMs-word 
* كتاب‌شناسی يا كتاب‌نامه
- دسترسی به اطلاعات مفيدی درباره نسخه‌شناسی هر يك از كتب
* يادداشت‌برداری
- امكان انتقال متن یا فهرست مورد نظر به قسمت یادداشت برنامه
- قابلیت ذخيره‌‌سازی و ويرايش متن انتقالی در صفحه یادداشت
- انتقال متن از قسمت یادداشت به محيطMs-word 
* چاپ
- چاپ متن یا فهرست مورد نظر کاربر به همراه قابليت‌های متعدد
* راهنما
- دسترسی به توضيحات مفيد در خصوص آشنايی بيشتر با قسمت‌های مختلف برنامه
* امكانات پژوهشی
- نمايه‌گذاری، حاشيه‌نويسی، رنگی كردن و علامت‌گذاری در متن با هدف بازیابی سریع‌تر مطلب و ثبت اطلاعات بیشتر مربوط به متون برنامه
- امکان مدیریت قابلیت‌های پژوهشی برنامه توسط کاربر
- امكانات جانبی
- دسترسی به چند نوع صفحه‌ كليد رايج و چندين قلم نمايش جهت استفاده آسان از نرم‌افزار
- امكان مشخص كردن مسير برای ضبط پژوهش‌ها به همراه قابليت‌های متنوع
- قابلیت نمایش یا عدم نمایش اِعراب و سرصفحه در متون برنامه
 

شخصیت‌شناسی آیت الله محمدهادی معرفت
اینجانب محمدهادى معرفت، در سال 1309ش در خانواده روحانى در شهر کربلا متولد شدم. پدرم شیخ على، فرزند میرزا محمدعلى، از نوادگان شیخ عبدالعالى میسى اصفهانى از خطباى بنام کربلا در آن دوران بود. پدرم به اتفاق والدین و دیگر اعضاى خانواده‌اش در سال 1290ش در سن پانزده سالگى از سده اصفهان به کربلا مهاجرت کرد و در سن 63 سالگى (1338ش) در کربلا وفات یافت و در ایوان پشت سر بارگاه حضرت ابوالفضل علیه‌السلام به خاک سپرده شد. وى دانشمند و خطیبى توانا و مورد احترام مردم کربلا بود. پدران پدرم، همگى تا سه قرن، از سلسله جلیله روحانیت و علما بوده‌اند.
مادرم سیده زهرا، دختر سید هاشم تاجر رشتى بود که در کربلا متوطن شد و در سال 1363ش وفات یافت و همانجا مدفون شد.
پدرم مرا در سنّ پنج سالگى براى سوادآموزى به مکتبى فرستاد که توسّط شیخ باقر که از اصفهان به کربلا مهاجرت کرده و در آنجا نظام جدید تأسیس نموده بود، اداره مى‌شد. پس از آن، مقدّمات را نزد استاد حاج شیخ على‌اکبر نایینى، و سپس، نزد پدر آموختم. ادبیات و منطق را نزد دیگر اساتید حوزه کربلا فراگرفتم و مقدارى هم علوم فلکى و ریاضى را خواندم.
اساتید این دوره، عبارت بودند از: پدر، سید سعید تنکابنى (متخصص در تدریس ادبیات عربى)، سید محمد شیرازى (آیت الله)، شیخ محمدحسین مازندرانى و سید مرتضى قزوینى.
مرحله بعدی تحصیلات بنده، فقه و اصول و مبادى فلسفه بود. اساتید این مرحله، عبارت بودند از: شیخ محمّد کلباسى، شیخ محمدحسین مازندرانى، پدرم، شیخ محمد خطیب (از علماى بزرگ و مرجع در حوزه)، سید حسن حاج آقا میر قزوینى (از علماى بزرگ و صاحب نظر در حوزه و از شاگردان مرحوم آخوند خراسانى)، شیخ محمدرضا جَرقویى اصفهانى (از علماى بزرگ و جامع معقول و منقول و از شاگردان بالواسطه مرحوم شیخ هادى طهرانى) و شیخ محمدمهدى کابلى -مقدارى از قوانین الأصول- شیخ یوسف بیارجمندى خراسانى (از شاگرادان بزرگ مرحوم نایینى و متبحّر در فقه و اصول (کتاب فصول، رسائل و مکاسب شیخ و یک دوره اصول خارج و مقدار زیادى خارج فقه را نزد ایشان گذراندم و چون ایشان از شاگردان ادیب نیشابورى بزرگ بود، مطوّل را نیز نزد ایشان تعلیم یافتم). تمامى این دوره در حوزه کربلا، تا سال 1339ش انجام گرفت.
در این دوره، در کنار تحصیل، به تدریس و تحقیق اشتغال داشتم. در رشته‌هاى ادبى و علمى و در حوزه‏هاى تدریس متناسب و در هفته یک‌بار جلسه دینى براى جوانان داشتم و هر دو، با اقبال قابل توجّهى روبه‌رو شد و شاگردان بسیارى تربیت شدند. همگام با آن، با همکارى گروهى از فضلاى حوزه (سید محمد شیرازى، سید عبدالرضا شهرستانى، سید محمدعلى بحرانى، شیخ محمدباقر محمودى و...)، دست به تأسیس و نشر ماهنامه‌اى به نام أجوبة المسائل الدینیة زدیم و با اعلام «سؤال‌هاى دینى شما را پاسخگو هستیم»، با کمال جدیت مشغول شدیم که در سطح وسیعى گسترش یافت؛ به‌ویژه در دانشگاه‌ها و حتى برخى دانشگاه‌هاى بزرگ خارج از کشور عراق با استقبال فراوان روبه‌رو شد و سالیان دراز ادامه داشت.
در ضمن، مقاله و نوشته‌هاى تحقیقى و علمى-دینى فراوانى تدوین و انتشار یافت. و برخى از این مقالات، به جهت اهمیت موضوع، به صورت کتاب یا رساله چاپ و منتشر شد؛ از جمله: حقوق زن در اسلام، ترجمه قرآن: امکان، نقد، ضرورت، دو فرقه شیخیه: اسکویى، کریمخانى، اهمیت نماز و تأثیر آن در حیات فردى و اجتماعى و... . تمامى اینها، به زبان عربى روز انجام شده است و برخى از آنها سپس به فارسى نیز ترجمه شده است. در آغاز سال 1340ش و پس از فوت پدر قدس‌سره، براى تکمیل تحصیل به همراه خانواده به نجف اشرف مهاجرت نمودم.
هدف اصلى بنده از این مهاجرت، شرکت در جلسات درسى فرهیختگان علم و فقاهت بود که در این دوران، از محضر اساتیدى همچون: سید محسن حکیم، سید ابوالقاسم خویى، میرزا باقر زنجانى، شیخ حسین حلّى، سید على فانى اصفهانى و اخیراً امام راحل قدس‌سرّهم بهره وافر گرفتم.
آقاى حکیم در طرح و بررسى آراى فقها مهارت و دقت فراوانى داشت و درس ایشان، از این لحاظ داراى امتیازى خاص بود. ایشان به آراى فقهاى سلف همان عنایت و دقت را مى‌داشتند که با اقوال معصومین علیهم‌السلام این‌گونه بودند.
آقاى خویى در قوّت بیان و قدرت استدلال و در ضمن رسا و ساده‌گویى، ولى عمیق، سرآمد بود و بحث فقه و نیز اصول را در اندک مدّت، ولى با حجمى تناور از مطالب، مطرح مى‌ساخت و در این جهت، بى‌نظیر بود.
آقاى زنجانى در شرح و بسط دادن مطالب و روشن ساختن ابعاد مسئله با بیانى شیوا و رسا و عمیق، تبحر داشت.
آقاى حلّى در طرح اقوال مختلف در هر مسئله و بررسى دلایل و جرح و تعدیل آنها، مهارت بسزایى داشت و در مباحث فقهى، نوآوری‌هاى فراوانى از خود به یادگار گذارد. شاگردان وى، محدود بودند؛ ولى از ممتازان افاضل حوزه به شمار مى‌رفتند. ایشان شیوه تدریسى به خصوصى داشت: نظر خود را نوعاً بیان نمى‌داشت؛ بلکه لابلاى نظریات دیگران بدون شاخصه مطرح مى‌کرد و هرگاه از ایشان درخواست مى‌شد که در این هنگام، رأى خود را بیان دارد، مى‌فرمود: به صلاح شما نیست؛ زیرا هرچه باشد، شاگرد به استاد خود یک نوع گرایش دارد که احیاناً ناخودآگاه نظر او را راجح مى‌داند؛ در حالى که این گرایش، گمراه‌کننده است و او را از آزاد اندیشیدن باز مى‌دارد.
این چنین بود که ایشان قدس‌سره، شاگردانى نیرومند و آزاد اندیش تربیت نمود.
آقاى فانى، محققى ژرف‌نگر و توانمند بود و در تربیت علمى شاگرد، سعى فراوان داشت. علاوه بر جلسات درسى روزانه، در روزهاى پنج‌شنبه و جمعه، به اتفاق آقاى رضوانى (عضو هیئت شوراى نگهبان) و آقاى غدیرى، مسئول پاسخ در دفتر استفتائات امام و مقام معظم رهبرى، از اول صبح تا ظهر در خدمت ایشان حضور یافته، به گفتگو و بحث پیرامون مسائل مى پرداختیم که در این جلسات، مایه‌هاى علمى فراوانى به‌دست آوردیم.
حضرت امام در طرح کردن آراى بزرگان و گسترش نقد و بررسى آن، ویژگى خاصّى داشت. ایشان بر این باور بودند -و چنین هم تربیت نمودند- که قداست، تنها ازآنِ اقوال معصومین است. آرى، اقوال بزرگان احترام دارد؛ نه قداست. و احترام آن، در این است که به نقد و بررسى آن پرداخته شود؛ نه آنکه تعبداً پذیرفته شود. ایشان با شایستگى لازم، به این کار مى‌پرداخت و از سؤال و جواب و نقض و ابرام شاگردان استقبال مى‌نمود و در این راه، شاگردانى نقّاد و روشنگر تربیت نمود. جزاه الله خیراً.
در این دوره، مقدارى از فلسفه و حکمت متعالیه را نزد فاضل ارجمند، آقاى رضوانى آموختم و در کنار تحصیل در این مراکز علمى پُربار، به تدریس پرداختم. صبح‌ها براى تحصیل و تدریس، و عصرها صرفاً براى تدریس اختصاص داشت.
همچنین، از کار تحقیق و نوشتن مقالات علمى غافل نبودم. با گروهى از فضلاى بنام حوزه که عبارت بودند از: سید جمال الدین خوئى (فرزند برومند آیت الله خوئى)، سید محمد نورى، سید عبدالعزیز طباطبایى، شیخ محمدرضا جعفرى اشکورى، دکتر محمد صادقى (صاحب تفسیر)، و اخیراً استاد عمید زنجانى، جلسات هفتگى تشکیل مى‌دادیم و پیرامون مباحث و مواضیع مختلف به بحث و تحقیق مى‌پرداختیم. هرکدام در یک رشته کار مى‌کردند که اینجانب، رشته علوم قرآنى را برگزیدم و پایه تحقیقاتم در این رشته گردید. علاوه بر این، به نوشتن مقالات و نشر در مجلّات (از جمله مجله اجوبة المسائل الدینیه) که هنوز ادامه داشت، و تألیف رساله‌هاى گوناگون از جمله: کتاب تناسخ الأرواح، در ردّ نظریه تناسخ که در آن روزگار شایع بود، نگاشتم و در سطح دانشگاهیان در بغداد منتشر شد و سپس، در ایران ترجمه و بر آن افزوده و به نام بازگشت روح انتشار یافت.
و نیز رساله‌اى در قضاى فوائت (نمازهاى فوت‌شده) به نام تمهید القواعد که بعضاً تقریر درس حضرت استاد آیت الله خوئى بود، تألیف و چاپ و منتشر شد. و این، اوّلین نوشته فقهى استدلالى اینجانب بود که با اسلوب و شیوه تازه، مسائل فقهى را بررسى کرده است.
انگیزه پرداختن به مسائل قرآنى در کنار فقه و اصول، آن بود که هنگام مراجعات و مطالعه براى آمادگى تدریس تفسیر، به حقیقت تلخى برخورد نمودم و آن، فقدان بحث زنده پیرامون مسائل قرآنى در کتابخانه فعلى تشیع بود.
و این برخورد تلخ، از آنجا به وجود آمد که براى تهیه مقاله پیرامون مسئله «ترجمه قرآن» به کتابخانه اختصاصى قرآنى مراجعه مى‌نمودم و در این زمینه، کتاب‌هاى زیاد که برخى در دو جلد و نیز رساله‌ها و مقالات بسیار از مصر و غیره در اختیار بود که دانشمندان معاصر آن دیار نوشته بودند؛ ولى در حوزه نجف، جز یک برگه اعلامیه حضرت آیت الله شیخ محمدحسین کاشف الغطاء، چیز دیگرى نیافتم و این امر، گران نمود و مرا بر آن داشت که در این زمینه (مسائل قرآنى) به طور گسترده دیدگاه‌هاى دانشمندان گذشته و حال مکتب را روشن و ارائه دهم که نتیجه آن تلاش پىگیر، 7 مجلد التمهید و 2 مجلد التفسیر و المفسرون شد. این نوشته اخیر، در واقع، تکمیل و تدارک مافات نوشته محمدحسین ذهبى مصرى است که به ناحق، جایگاه تشیع را در حیطه قرآنى نادیده گرفته است.
در سال 1351 شمسى که حکومت بعث عراق، دستور مهاجرت ایرانیان را صادر نمود، به اتفاق همسر و فرزندان، رهسپار حوزه علمیه قم شدیم و کتاب‌هاى مهم، به‌ویژه دست نوشته‌ها را با خود آوردیم و بقیه کتاب‌ها بعداً ارسال شد. از بدو ورود به قم، همان شیوه که در حوزه علمى پیشین (کربلا و نجف) داشتم، ادامه داده شد؛ منتهى در بُعد تحصیلى، تنها به حوزه درس اصول مرحوم میرزا هاشم آملى حضور یافتم و بقیه اوقات را به تدریس و تحقیق پرداختم. در بُعد تدریس، در سطحى بالاتر، رسائل، مکاسب، کفایه و سپس، تدریس خارج فقه و اصول انجام گرفت. علاو بر این، در مدرسه عالى حقانى که به سرپرستى مرحوم شهید قدوسى اداره مى‌شد و با دعوت ایشان به تدریس مسائل قرآنى، به ویژه علوم قرآنى که هنوز به صورت جزوه بود، اشتغال یافتم. افرادى که در کلاس درس شرکت مى‌کردند، افرادى شایسته بودند و امروز از رجال نامى شمرده مى‌شوند.
علاوه بر تفسیر و علوم قرآنى، تدریس فقه (مکاسب شیخ) و اصول (رسائل) نیز خواسته شد.
در بُعد تحقیق، در کنار تدریس، جدیت بیشتر به خود گرفت و تحقیقات انجام شده در نجف به طور گسترده و همه جانبه مورد بررسى قرار گرفت و پیشرفت نمود و جزوات «التمهید» یکى پس از دیگرى، به زیور طبع آراسته و سال 1357-1358ش در بدو انقلاب شکوهمند اسلامى، مجلد سوم در حال چاپ بود و تا شش مجلد -مجدداً- به همّت انتشارات جامعه مدرسین به چاپ رسید.
علاوه بر این، موضوعات مطرح شده در این کتاب، در حوزه -پس از استقرار انقلاب- به طور رسمى براى همگان به عنوان موّاد درسى اوّلى مطرح شد و به تدریس آن در مرکز حوزه مشغول شدم و رفته‌رفته افرادى تربیت شدند و رشته‏هاى مختلف علمى، از جمله رشته تفسیر و علوم قرآنى در حوزه دایر شد و کسانى دست به تألیف و تدریس در این رشته شدند و رو به گسترش نهاد که امروزه 14 دانشکده خاص علوم قرآنى در کنار حوزه‌هاى علمى تخصّصى در سطح کشور دایر است.
در این زمینه، کتاب‌هاى دیگرى به تناسب شرایط روز تألیف نمودم؛ از جمله کتاب «صیانة القرآن من التحریف» در دفاع از حریم قرآن و حراست از کرامت آن نوشته شد و آن، بدان سبب بود که یکى از نویسندگان در دیار پاکستان به نام «احسان الهى ظهیر» کتاب‌هایى علیه مکتب تشیع و درباره مسئله تحریف نوشت و شیعه را متهم ساخت که قائل به تحریف مى‌باشند.
ازاین‌رو، براى دفع این تهمت و حراست از کیان مقدس قرآن، دامن همت بر کمر زده و در مدت شش ماه (اوّل صیام 1407ق- 30 صفر 1408ق) این کتاب را نوشتم و در تاریخ 2/8/1366ش به پایان رسید و تاکنون چندین بار به چاپ رسیده و مورد توجه قرار گرفته است. همچنین، دو ترجمه کوتاه و مفصل از آن آماده و به چاپ رسیده است.
و نیز کتاب التفسیر و المفسرون در دو مجلد، و ترجمه آن به نام تفسیر و مفسران در همین زمینه قرآنى، در اختیار پویندگان این مسیر قرار گرفت.
در زمینه معارف قرآنى، مقالات فراوان نوشتم و در مجله و ماهنامه‌ها به چاپ رسیده و در مجموع، طى 5 مجلد آماده چاپ است. کارى که اخیراً (از ابتداى سال 1379ش) به آن دست زده و از ویژگى و اهمیت خاص برخوردار است، «جمع و تنسیق روایات تفسیرى فریقین» است که با همکارى دو گروه 10 نفرى از نخبگان حوزه و تربیت یافتگان مدرسه قرآنى، در حال پیشرفت سریع است. روایات تفسیرى، جملگى به صورت خام در کتاب‌ها عرضه شده و کارى که فقها بر روى روایات فقهى انجام داده‌اند، بر روى روایات تفسیرى انجام نگرفته و به همین جهت، سلیم و سقیم به هم آمیخته است. براى جداسازى و تعیین سرنوشت نخبه تفاسیر روایى، با همت دوستان فاضل خویش به این کار خطیر اقدام نمودم. از خداوند مسئلت دارم که توفیق اکمال و اتمام به نحو أحسن مرحمت فرماید. ان شاء الله.
همچنین، مجلد 7 التمهید که ردّ شبهات علیه قرآن است، به نام شبهات و ردود چاپ و نشر شده است.
در کنار کار قرآنى، کار فقاهتى از همان دوران نجف اشرف همگام پیشرفت داشته و دارد و کتاب‌ها و رساله‌هاى متعددى در این زمینه به رشته تحریر درآمده که مختصر آن عبارت‌اند از: تمهید القواعد، حدیث لاتعاد، ولایة الفقیه؛ ابعادها و حدودها، مالکیة الأرض و مسائل فى القضاء به زبان عربى و چاپ شده است. عمل گسترده‌اى که در این زمینه (فقه) از دیرباز به آن مشغول بوده و هستم، نظرات فقهى نوین براساس اجتهاد پیشرفته در قرون اخیر است که محصول درس‌هاى خارج فقهى است و به ترتیب ابواب فقهى جواهر الکلام و با عنوان شرح و تعلیق بر آن، از ابتداى کتاب طهارت تا پایان کتاب دیات، به طور پیوسته و ناپیوسته نوشته شده و در دست تکمیل است؛ توفیق اتمام آن را به نحو اکمل از خداوند خواستارم.
امروز (سال 1379ش) همچنان بحمدالله، با همان نشاط اوّلیه و با عنایت پرودگار، به امر تدریس به طرز نوین (خارج فقه و اصول و علوم قرآنى) و تحقیق در دو رشته فقه و تفسیر بر مبانى مستحکم پذیرفته شده نزد اهل تحقیق، به کار خود ادامه مى‌دهم و پایان کار، با خداست.
إنّه ولى التّوفیق‏
محمدهادى معرفت (قم)
1/12/1379شمسى‏
 

دیدگاه ها (1)

محمد آقاعابدی . | کاربر
17 / تیر / 1400
سلام خییلی کاربردی بود ممنون به دردم خورد ممنون از سایتتون