کتاب جام جهانی در جوادیه

کتاب جام جهانی در جوادیه

(2)

«جام جهانی در جوادیه» رمانی برای نوجوانان و اثر داوود امیریان است. کتاب جام جهانی در جوادیه به خاطر قوه شخصیت پردازی بالای نویسنده اش(داوود امیریان) توصیف عالی از فضای فوتبالی داستان دارد. شما میتوانید این کتاب 368 صفحه ای را از ربیع تهیه کنید.

110,000 تومان
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید گزینه خبرم کنید را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
پیشنهاد شگفت انگیز
کد محصول: 14705
ارسال توسط فروشگاه اینترنتی ربیع
ارسال در سریع ترین زمان ممکن
ارزان ترین قیمت در فروشگاه بهشت قلم
گارانتی اصالت و سلامت فیزیکی کالا
کشور سازنده: ایران
موجودی: 2
20 امتیاز با خرید این کالا
فهرست فروشندگان
بهشت قلم
ارسال در سریع ترین زمان ممکن
110,000
تومان

اطلاعات بیشتر

خلاصه داستان کتاب جام جهانی در جوادیه

دو نوجوان از محله جوادیه تهران که به دنبال جایی برای بازی فوتبال در تابستان می گردند به‌طور اتفاقی با پسر سفیر کانادا در ایران آشنا می‌شوند. یکی از این نوجوانان به نام سیاوش که به زبان انگلیسی آشنا است به «الکس» فارسی یاد می‌دهد. الکس که فهمیده است سیاوش قرار است یک دوره مسابقه فوتبال در محله برگزار کند پیشنهاد می‌دهد که فرزندان کارمند سفارت کانادا نیز به عنوان یک تیم در این مسابقات شرکت کنند. پس از موافقت سیاوش، تیمی هم از فرزندان کارکنان سفارت برزیل در این مسابقات ثبت نام می‌کنند. از طرفی کارگران نوجوان افغانستانی هم که در محله ساکن هستند یک تیم تشکیل می‌دهند و به مسابقات می‌آیند و به این ترتیب یک جام جهانی فوتبال نوجوانان در محله جوادیه برگزار می‌شود: حالا همه‌ی اهل محل به سیاوش توجه می‌کردند. هرجا می‌رفت، در صف نان و مغازه و لبنیاتی، او را با انگشت به هم نشان می‌دادند و پچ‌پچ می‌کردند و سر تکان می‌دادند. سیاوش کم‌کم داشت از این وضعیت کلافه می‌شد. غروب بود، سیاوش و دوستانش در پارک گل‌بهار جلسه داشتند. همه نشسته بودند و چشم به دهان سیاوش دوخته بودند. سیاوش سرش را پایین انداخته بود و انگشتان دستش را توی موهای سرش فرو برده بود. یوسف گفت: «چی شده سیاوش! از چی می‌ترسی؟» سیاوش سر بلند کرد و گفت: «قضیه حسابی جدی شده. من اصلاً فکرش را نمی‌کردم این‌ُطوری بشود.» محمدعلی دستی به موهای ژل‌زده‌اش کشید، تار موهای جلوی سرش را دور انگشت پیچ داد و خنده‌خنده گفت: «ناراحت نشو سیاوش، اما از قدیم گفته‌اند یک دیوانه سنگی تو چاه می‌اندازد و صد تا آدم عاقل را سر کار می‌گذارد!» بابک به محمدعلی توپید: «معلومه چی می‌گویی؟ یعنی سیاوش دیوانه است؟»

مشخصات

مشخصات کلی
گارانتی
دارد
شمارگان
1000
انتشارات
نشر قدیانی
شابک
9789647417507
موضوع
رمان| کودک و نوجوان
قطع
رقعی
تعداد صفحات
727
سال انتشار
1392
نوبت چاپ جاری
1
نویسنده
داوود امیریان
نوع جلد
شومیز
بسته بندی
بسته بندی سلفون همراه با بسته بندی پستی
ارسال
ارسال به سراسر کشور تحت لیسانس شرکت پست جمهوری اسلامی ایران
ساخت کشور
ایران

دیدگاه ها (0)