زندگینامه امام جعفر صادق (علیه السلام)

ای چراغ دانشت گیتی فروز /  تا قیامت پیشتاز علم روز

آفرینش را کتاب ناطقی  /  اهل بینش را امامِ صادقی

از امام سجاد (علیه السلام) پرسیدند: امام پس از شما کیست؟ فرمود: «محمد باقر که علم را می شکافد.» پرسیدند: امام بعد از او چه کسی خواهد بود؟ پاسخ داد: «جعفر که نام او نزد اهل آسمان ها، صادق است.» حاضران با شگفتی پرسیدند: شما همه راستگو و صادق هستید؛ چرا او را به این نام ویژه می خوانید؟ امام سجاد (علیه السلام) به سخنی از رسول اعظم (صلی الله علیه و آله) اشاره کرد و فرمود: «پدرم از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرد که وقتی فرزندم، جعفر بن محمد بن علی بن حسین به دنیا آمد، او را صادق بنامید؛ زیرا فرزند پنجم از نسل او، جعفر نام خواهد داشت. او از روی دروغ و افترا به خدا، ادعای امامت خواهد کرد. او نزد خدا جعفر کذّاب و افترا زننده به خداست.

ولادت و نسب امام جعفر صادق علیه السلام

ولادت و نسب صادق آل محمد (ص)

وعده الهی تولد جعفر صادق (علیه السلام) در طلوع فجر جمعه، هفدهم ربیع الاول سال 83 هجری قمری تحقق یافت و فرزندی پاک از خاندان پیامبر پا به عرصه وجود نهاد و با قدوم مبارکش جهانی را نورافشانی کرد. در شرافت حسب و نسب وی همین بس که پدرش پنجمین پیشوا از اهل بیت عصمت و طهارت، حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) ، و مادر گرامی اش فاطمه دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر، معروف به امّ فروه می باشد. این بانوى باتقوا و متدین، از جهت فضیلت و منقبت، سرآمد زنان روزگار خود به شمار مى‌ آمد و امام صادق (علیه‌السلام) در شأن و مقام وى فرمود: مادرم از زنانى بود که ایمان داشت، تقوا پیشه کرده و نیکوکارى مى‌ نمود و خدا، نیکوکاران را دوست دارد.

القاب و کنیه امام صادق (علیه السلام)

معروف ترین کنیه آن حضرت «ابا عبدالله» است که در زبان روایات و احادیث منقول از سوی ایشان، بسیار به آن بر می خوریم. ابا اسماعیل و ابا موسی دو کنیه دیگر ایشان هستند که اباموسی را فقط شیعه به کار می برد، و این کنیه‌ها به اعتبار فرزندان امام بوده که این اسامی را دارا بودند.
برای آن حضرت القاب متعدد و متنوعی است که هر کدام به نوعی صفت و حقیقتی را در ایشان نشان می‌دهد. معروف ترین لقب ایشان «صادق» است، به معنی راستین و راستگو. و از دیگر القاب ایشان می توان موارد زیر را نام برد:
•    فاضل: دارای فضیلت و برتری از جهات مختلف
•    قائم: به معنی ثابت و پایدار، قیام کننده، برپا و استوار.
•    طاهر: به معنی پاک از هر پلیدی
•    کامل: کسی که از عیب ها منزه و دور و برکنار است.
•    منجی: نجات بخش و رستگار کننده، عامل رستگاری و نجات.
•    صابر: بردبار، متحمل، مقاوم، در برابر دشواری ها، استوار و پایدار.
•    لسان الصدق: زبان راست، و راستگوی در سخن.
•    کلمة الحق: کلمه حق.

کتیبه و بیرق ولادت امام صادق علیه السلام

فضائل امام صادق (علیه السلام)

در منا نزد امام صادق(علیه السلام) نشسته بودم در حالى که ظرف انگورى در مجلس بود که از آن مى خوردیم. سائلى آمد و چیزى خواست، امام صادق (علیه السلام) خوشه انگورى به او داد. سائل گفت: به انگور نیازى ندارم، اگر پول بود! حضرت فرمود: خدا کار تو را بگشاید، شخص فقیر رفت و سپس برگشت و گفت: خوشه انگور را بدهید، حضرت فرمود: خدا کار تو را بگشاید و چیزى به او نداد.

سپس شخص دیگرى آمد، امام (علیه السلام) سه دانه انگور به او داد، آن شخص سائل گرفت و گفت: سپاس خداوند دو جهان را که مرا روزى داد. امام صادق (علیه السلام) به او فرمود: بایست، سپس دو دست خود را از انگور پر کرد و به او داد، آن مرد گرفت و مثل دفعه قبل حمد خداى را به جاى آورد، امام (علیه السلام) دوباره او را امر به ایستادن کرد و به خادم فرمود: چقدر پول همراه دارى، نزد خادم بیست درهم یا نزدیک به این مبلغ بود، آن بزرگوار آن پول را به شخص سائل دادند، او گرفت و گفت: سپاس خداى را، این نعمت از توست به تنهایى، و شریکى براى تو نیست، امام (علیه السلام) او را امر به توقف فرمود، و سپس پیراهنى که در بر داشت بیرون آورده به او داد و فرمود این لباس را بپوش، او هم پوشید و گفت: سپاس خداوندى را که مرا پوشانید و مستور نموده اى، ابا عبدالله خداوند تو را جزاى خیر دهد و سپس رفت. راوى مى گوید این شخص جز این دعایى براى امام صادق (علیه السلام) نکرد، و ما گمان مى کردیم که اگر براى خود آن حضرت دعا نکرده بود، بلکه فقط خداوند را سپاس مى گفت حضرت مرتب به او بخشش و احسان مى کردند، زیرا هر وقت حمد خداوند را به جاى مى آورد حضرت چیزى به او مى دادند.

اعمال هفدهم ربیع الاول

از آنجایی که ولادت امام جعفر صادق (علیه السلام) در روز هفدهم ربیع با میلاد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) مقارن شده است، اعمال این روز بزرگ، همان اعمال روز ولادت پیامبر است. برای مشاهده جزئیات این اعمال می توانید به مقاله «سلام بر محمد (ص)، محور وحدت و بهانه خلقت» مراجعه نمایید.

حدیث از امام صادق علیه السلام

در محضر امام صادق (علیه السلام)

شش صفت در مؤمن نیست: سخت گیری، بی خبری، رشک، لجبازی، دروغ و تجاوز.
بر تو باد بخشندگى و خوشخويى، زيرا همان گونه كه گوهر درشتِ وسط گردنبند، سبب زيبايى آن است، اين دو خصلت نيز مايه زينت و زيور مردند.
بنده مؤمن تا خاموش است، نيكوكار نوشته مى شود، و چون لب گشايد، نيكوكار يا بدكار نوشته خواهد شد.
سه خصلت عـلامت نفاق اسـت، گر چه صاحبش اهل نماز و روزه باشد: دروغگويى، خلف وعده و خيانت در امانت.
عافیت، نعمتى سبک‌وزن است. تا هست، فراموش مى‌‏شود و چون رفت، به یاد مى‏‌آید.

فعالیت های علمی امام صادق (ع)

در دوران امامت امام صادق(ع)، به علت ضعف حکومت اموی، آزادی بیشتری برای ابراز عقیده به وجود آمد و بحث‌های علمی بسیاری در موضوعات مختلف درگرفت. این آزادی علمی و دینی که برای کمتر امامی از ائمه دوازد‌گانه وجود داشت، سبب شد تا شاگردان امام آزادانه در مباحث علمی شرکت کنند. فضای باز علمی سبب شد از امام صادق(ع) روایات فراوانی در زمینه‌های گوناگونِ فقه، کلام و… نقل شود. به گفته ابن‌حَجَر هیتمی از علمای اهل‌سنت، مردم از او دانش‌های فراوان نقل می‌کردند و آوازه او به همه جا رسیده بود. ابوبحر جاحظ هم نوشته است دانش و فقه او دنیا را پر کرده بود. حسن بن علی وَشّاء هم گفته است که نهصد نفر را در مسجد کوفه دیده است که از امام صادق(ع) حدیث نقل می‌کردند. سید محمدحسین حسینی طهرانی معتقد است که پس از رحلت پیامبر(ص) و حوادث تلخی که در رابطه با تحریف حقیقت اسلام و انحراف آن از مکتب اهل‌بیت(ع) رخ داد جامعه مسلمانان نیاز به دو شوک و نهضت داشت یک شوک عملی به منظور بیدار ساختن امت که توسط امام حسین(ع) و نهضت او صورت گرفت و دیگری شوک علمی برای احیای معارف قرآن و دین که توسط امام صادق(ع) انجام شد.

مذهب جعفری چیست؟

در میان امامان شیعه، بیشترین روایت از امام صادق(ع) نقل شده است. وی همچنین بیشترین شمار راویان را داشته است. اِربِلی شمار روایت‌کنندگان از او را ۴۰۰۰ تن دانسته است. به گفته ابان بن تغلب شیعیان هرگاه در سخن پیامبر(ص) اختلاف‌نظر پیدا می‌کردند، به سخن حضرت علی(ع) تمسک می‌کردند و آنگاه که در سخن علی اختلاف‌نظر داشتند، به سخن امام صادق(ع) رجوع می‌کردند. به جهت نقل بیشترین روایات فقهی و کلامی از امام صادق(ع)، مذهب شیعه امامی را مذهب جعفری نیز می‌خوانند. امروزه امام صادق(ع) به نام رئیس مذهب جعفری مشهور است. در سال ۱۳۷۸ق، شیخ شَلتوت رئیس دانشگاه الأزهر در مصر، در پی مکاتباتی با آیت الله بروجردی، مذهب جعفری را به رسمیت شناخت و عمل به آن را به لحاظ شرعی جایز شمرد.

مناظرات و گفتگوهای علمی امام صادق(ع)

در متون حدیثی شیعه، مناظرات و گفتگوهایی میان امام صادق(ع) و متکلمان مذاهب دیگر و نیز برخی از منکران وجود خدا گزارش شده است. در برخی از مناظرات، شاگردان امام صادق(ع) در حضور وی در زمینه‌ای که تخصص داشته‌اند، با دیگران مناظره کرده‌اند. در این جلسات امام صادق(ع) بر مناظره نظارت کرده و گاه خود نیز وارد بحث شده است. برای مثال در گفتگو با عالمی از اهل شام که خود درخواست مناظره با شاگردان امام صادق(ع) را داشت، امام از هشام بن سالم خواست تا در زمینه کلام با او گفت‌وگو کند. همچنین از فردی که قصد مناظره با او را داشت، خواست تا در هر زمینه‌ای که می‌خواهد، ابتدا با شاگردانش گفت‌وگو کند و در صورت غلبه بر آنها با او مناظره کند. آن فرد در زمینه قرآن با حُمران بن اَعیَن، در زمینه ادبیات عربی با ابان بن تغلب، در فقه با زُراره و در کلام با مؤمن الطاق و هِشام بن سالم مناظره کرد و مغلوب شد.

سیره سیاسی امام صادق(ع)

حیات امام صادق(ع)، با خلافت ده خلیفه آخر بنی‌امیه از جمله عمر بن عبدالعزیز و هشام بن عبدالملک و دو خلیفه نخست عباسی، سفاح و منصور دوانیقی هم‌زمان بود. ایشان در سفر امام باقر(ع) به شام که به درخواست هشام بن عبد الملک صورت گرفت، همراه پدر بود. در امامت امام صادق(ع)، پنج خلیفه آخر اموی یعنی از هشام بن عبدالملک به بعد و سفاح و منصور خلفای عباسی حکومت کردند.

فضائل و سیره امام صادق علیه السلام

امام صادق(ع) و دوری از قیام مسلحانه

به‌رغم آنکه امامت امام صادق(ع) با ضعف و فروپاشی امویان همراه بود، وی از درگیری‌های نظامی و سیاسی دوری جست و حتی دعوت به خلافت را نپذیرفت. شهرستانی در الملل والنحل گزارش کرده است که ابومسلم خراسانی پس از مرگ ابراهیم امام، در نامه‌ای امام صادق(ع) را شایسته‌ترین فرد برای خلافت خواند و از او دعوت کرد تا خلافت را بپذیرد؛ اما امام صادق(ع) در پاسخ نوشت: «نه تو از یاران من هستی و نه زمانه، زمانه من است». او پاسخ دعوت ابوسلمه برای خلافت را نیز با سوزاندن نامه‌اش داد. وی همچنین در قیام‌هایی که بر ضد حکومت روی داد، از جمله قیام عمویش زید بن علی، شرکت نکرد. بر طبق حدیثی، امام صادق(ع) نبود یاران راستین را علت خودداری از قیام شمرده است. در برخی روایات حضرت تعداد ۱۷ نفر و گاه پنج نفر را برای قیام کافی دانسته است و در برابر اصرار برخی از یاران برای قیام به آنها می‌فرمود ما بهتر از شما و دیگران می‌دانیم که چه زمانی و چه وظیفه‌ای داریم.

امام صادق (ع) و رابطه با حاکمان

با وجود دوری امام صادق(ع) از قیام مسلحانه برضد حکومت‌ها، وی روابط حسنه‌ای با حاکمان زمان خود نداشته است. زمانی که همراه پدرش، امام محمد باقر(ع) به حج رفته بود، در مراسم حج، اهل‌بیت(ع) را برگزیدگان خدا معرفی و به دشمنی خلیفه هشام بن عبدالملک با اهل‌بیت(ع) اشاره کرد. وی در پاسخ به منصور دوانقی که از او خواست مانند دیگر مردم نزد او برود، نوشت: ما چیزی نداریم که به جهت آن از تو بترسیم و تو چیزی از امور اخروی نداری که ما به جهت آن به تو امیدوار باشیم و نه تو در نعمتی هستی که ما آن را به تو تبریک گوییم و نه باور داری که در مصیبتی هستی که آن را به تو تسلیت گوییم. پس چرا نزد تو بیاییم؟

آتش زدن خانه امام صادق(ع)

بنابر روایتی از کتاب الکافی، والی مکه و مدینه به دستور منصور عباسی، خانه امام صادق(ع) را آتش زد. طبق این روایت در این آتش‌سوزی در و دهلیز خانه امام(ع) در آتش سوخت و امام(ع) در حالی که از میان آتش عبور می‌کرد، از خانه خارج شد و گفت:
من فرزند اَعراق الثَّرَی (لقب حضرت اسماعیل؛ به معنای کسی که فرزندان و نسلش مانند رگ وریشه در زمین پراکنده‌اند) هستم. من فرزند ابراهیم خلیل‌الله هستم.

به‌کارگیری شیوه تقیه توسط امام صادق(ع)

به‌جز دهه سومِ قرن دوم قمری که با فروپاشی خلافت بنی‌امیه هم‌زمان بود، خلفای اموی و عباسی همواره فعالیت‌های امام صادق(ع) و یارانش را زیر نظر داشتند. فشارهای سیاسی در اواخر زندگی امام صادق(ع) بیش از پیش شد. طبق برخی روایات مأموران منصور دوانقی کسانی را که با شیعیان امام صادق(ع) در ارتباط بودند، شناسایی می‌کردند و گردن می‌زدند. ازاین‌رو امام صادق(ع) و یارانش از روش تقیه استفاده می‌کردند.

از نظر آیت‌الله خامنه‌ای، نمودارهای برجسته زندگی امام صادق(ع) عبارتند از:

تببین و تبلیغ مسئله امامت به منظور نفی مستقیم و صریح حاکمان وقت و معرفی خود به عنوان امام و صاحب حق ولایت به مردم.
تبلیغ و بیان احکام دین به شیوه فقه شیعه و نیز تفسیر قرآن به روال بینش شیعه متمایزتر و صریح‌تر از دیگر امامان.
تشکیل و رهبری مخفیانه شبکه تبلیغاتی وسیع برای ترویج امامت آل‌علی(ع) و تبیین درست مسئله امامت؛ این شبکه در بسیاری از نقاط دوردست به ویژه در نواحی عراق و خراسان، فعالیت‌های چشمگیر و ثمربخشی درباره مسئله امامت عهده‌دار بود.

شهادت امام صادق(ع)

امام صادق (علیه السلام) در سال ۱۴۸ قمری به دست عوامل منصور دوانقی مسموم شد و بر اثر آن، به شهادت رسید. 
درباره روز شهادت امام جعفرصادق علیه‌السلام دو روايت ذكر شده است: 
1.    روايت نخست دلالت دارد كه آن حضرت در 25 شوال به شهادت رسيد که نظر مشهور و معروف علماي شيعه همین روایت است.
2.    روايت دوم مي‌گويد آن حضرت در نيمه رجب سال 148 قمري به شهادت رسید. 
توطعه های ناکام منصور دوانقی
وقتی منصور دوانیقی به خلافت رسید و از زیادی عدد شیعیان و پیروان امام جعفر صادق علیه السلام مطلع شد، آن حضرت را به عراق طلبید و پنج مرتبه یا بیشتر تصمیم به قتل آن حضرت گرفت که هر مرتبه معجزه عظیمی دید و از آن تصمیم صرف نظر کرد.
چنانچه ابن بابویه و ابن شهر آشوب و دیگران روایت کرده اند که: روزی منصور دوانقی امام صادق را طلبید که آن حضرت را به قتل آورد و گفت، که شمشیری حاضر کردند و زیراندازی انداختند و به حاجب خود گفت: چون او حاضر شد و با او مشغول سخن شدم و دست بر دست زدم او را به قتل برسانید. حاجب گفت که چون حضرت را آوردم و نظر منصور بر او افتاد گفت: مرحبا ای ابوعبدالله، خوش آمدی. ما شما را برای آن طلبیدیم که قرض شما را اداء کنیم و حوائج شما را برآوریم و بسیار عذرخواهی کرد و آن حضرت را روانه نمود و به من گفت که باید بعد از سه روز او را روانه مدینه کنی.
چون حاجب بیرون آمد، به خدمت حضرت رسید و گفت یابن رسول الله، آن شمشیر و زیرانداز را که دیدی برای تو حاضر کرده بود، چه دعائی خواندی که از شر او محفوظ ماندی؟ فرمود: که این دعا را خواندم و دعا را تعلیم او نمود.
و به روایت دیگر حاجب برگشت و به منصور گفت: ای خلیفه چه چیزی خشم عظیم تو را به خشنودی مبدل گردانید؟ منصور گفت: ای حاجب چون او داخل خانه من شد، اژدهای عظیمی دیدم که به نزدیک من آمد در حالی که دندان های خود را به هم می سائید و به زبان فصیح می گفت: که اگر اندک آسیبی به امام زمان برسانی گوشت های تو را از استخوان هایت جدا می کنم و من از بیم آن چنین کردم.

و سید ابن طاووس روایت کرده است: چون منصور در سالی که به حج آمد به ربذه رسید، روزی بر حضرت امام جعفر صادق علیه السلام خشمگین شد و به ابراهیم بن جبله گفت: برو و جامه های جعفر بن محمد را در گردن او بینداز و بکِش و به نزد من بیاور. ابراهیم گفت: چون بیرون رفتم آن حضرت را در مسجد ابوذر یافتم و شرم کردم آن چه را او گفته بود انجام دهم. به آستین او چسبیدم و گفتم بیا که خلیفه تو را می طلبد.
حضرت فرمود: «اِنا لله و انا الیه راجعون»؛ بگذار تا دو رکعت نماز بخوانم. پس دو رکعت نماز ادا کرد و بعد از نماز دعایی خواند و بسیار گریه کرد و بعد از آن متوجه من شده فرمود: به هر روشی که تو را امر کرده مرا ببر، گفتم به خدا سوگند که اگر کشته شوم تو را به آن طریق نخواهم برد و دست آن حضرت را گرفته و بردم و مطمئن بودم که حکم به قتل او خواهد داد. چون نزدیک پرده اتاق منصور رسید دعای دیگری خواند و داخل شد.
چون نظر منصور بر آن حضرت افتاد شروع به تهدید کرد و گفت به خدا سوگند که تو را به قتل می رسانم. حضرت فرمود: که دست از من بردار که زمان کمی با تو خواهم بود و بزودی بین ما جدایی می افتد. منصور چون این خبر را شنید، آن حضرت را مرخص گردانید و عیسی بن علی را پشت سر حضرت فرستاد و گفت: برو و از او بپرس که جدایی من از او به وفات من خواهد بود یا به وفات او؟ چون از حضرت پرسید فرمود: که به وفات من. او برگشت و این خبر را به منصور رساند، که منصور نیز از شنیدن آن شاد شد.
و نیز سید بن طاووس از محمد بن عبدالله اسکندری روایت کرده است که گفت من از جمله ندیمان منصور دوانقی و محرم اسرار او بودم. روزی به نزد او رفتم، او را بسیار غمگین دیدم، که آه می کشید و اندوهناک بود. گفتم: ای امیر، چرا در تفکر و اندوه به سر می بری؟ گفت: صد نفر از فرزندان فاطمه را هلاک کردم ولی سید و بزرگ ایشان باقی مانده است که درباره او چاره ای نمی توانم بکنم. گفتم: کیست؟ گفت: جعفر بن محمد صادق(ع). گفتم: ای امیر او مردی است که عبادت بسیار او را ضعیف کرده و نزدیکی و محبت به خدا او را مشغول گردانیده و او را از فکر تصاحب حکومت و خلافت هم بازداشته. گفت: می دانم که تو به امامت او اعتقاد داری و او را به بزرگی می شناسی ولی حکومت و قدرت عقیم است (پدر و پسر نمی شناسد و به سرانجام نمی‌رسد) و من سوگند یاد کرده ام که پیش از آن که امروز شب شود، خود را از اندوهی که به خاطر وجود او بر من ایجاد شده است، رها کنم.
راوی گفت: چون این سخن را از او شنیدم، زمین بر من تنگ شد و بسیار غمگین شدم. پس جلادی را طلبید و گفت: چون من ابوعبدالله صادق علیه السلام را خواستم و با او مشغول سخن گفتن شدم و کلاه خود را از سربرداشتم و بر زمین گذاردم، گردن او را بزن. این نشانه و علامتی میان من و تو باشد.
در همان ساعت کسی را فرستاد و حضرت را طلبید. چون حضرت داخل قصر شد، دیدم که قصر به حرکت درآمد مانند کشتی که در میان دریای موّاج مضطرب باشد و دیدم که منصور از جا برجست و با سر و پای برهنه به استقبال آن حضرت دوید و در حالی که بند بند بدنش می لرزید و دندان هایش بر هم می خورد و رنگ رویش سرخ و زرد می شد، آن حضرت را با عزّت و احترام بسیار آورد و بر روی تخت خود نشاند و دو زانو در خدمت او نشست مانند بنده ای که در خدمت آقای خود بنشیند و گفت یابن رسول الله برای چه در این وقت تشریف آوردی؟
حضرت فرمود: که برای اطاعت خدا و رسول و فرمانبرداری تو آمدم. گفت: من شما را نطلبیدم، فرستاده من اشتباه کرده است و اکنون که تشریف آورده ای هر حاجت که داری بطلب. حضرت فرمود: حاجت من آن است که مرا بی ضرورتی طلب ننمایی. گفت چنین خواهم کرد. حضرت برخاست و بیرون آمد و من خدا را بسیار ستایش کردم که آسیبی از منصور به آن حضرت نرسید.
بعد از آن که آن حضرت بیرون رفت منصور لحاف طلبید و خوابید و تا نصف شب بیدار نشد، چون بیدار شد دید من بر بالین او نشسته ام. گفت بیرون مرو تا من نمازهای خود را قضا کنم و قصه ای برای تو نقل نمایم. چون نمازش تمام شد، گفت: چون جعفر بن محمد(ع) را به قصد کشتن احضار نمودم و او داخل قصر من شد، دیدم که اژدهای عظیمی پیدا شد و دهان خود را گشود و فک بالای خود را بر بالای قصر من گذاشت و فک پایین خود را در زیر قصر گذاشت و دُم خود را بر روی قصر و خانه من قرار داد و به زبان عربی فصیح به من گفت: اگر قصد و اراده بدی نسبت به او داشته باشی تو را و خانه و قصرت را فرو می برم و به این سبب عقل من پریشان شد و بدن من به لرزه آمد به حدی که دندان های من بر هم می خورد.
راوی می گوید، من گفتم: این ها از او عجیب نیست زیرا که نزد او اسم ها و دعاهایی است که اگر بر شب بخواند، آن را روز و اگر بر روز بخواند آن را شب، و اگر بر موج دریاها بخواند آن ها را ساکن می گرداند.
پس از چند روز از او رخصت طلبیدم که به زیارت آن حضرت بروم. چون به خدمت آن حضرت رفتم از حضرتش التماس کردم که آن دعایی را که در وقت ورود به مجلس منصور خواند، به من بیاموزد که ایشان نیز درخواست مرا پاسخ داد.

کتیبه و بیرق شهاد ت امام صادق علیه السلام

نحوه شهادت امام صادق(ع)

شیخ عباس قمی در منتهی الامال می گوید: حضرت صادق علیه السلام در ماه شوال سال ۱۴۸ هجری به سبب انگور زهرآلوده که منصور به آن حضرت خورانیده بود، به شهادت رسید و در وقت شهادت از سن مبارکش شصت و پنج سال گذشته بود. در کتاب های معتبر معین نکرده اند که کدام روز از شوال بوده است، ولی صاحب کتاب جنات الخلود، بیست و پنجم آن ماه را گفته و به قولی دوشنبه نیمه رجب بوده.

آخرین وصایای امام صادق(ع)

امام صادق علیه السلام در لحظه شهادت وصیت هایی کرده‌اند که برخی در امر امامت، برخی در زمینه مسائل خانوادگی و بخشی در مورد عامه مردم است. به فرزندان خود فرمودند: «لا تَمُوتُنَّ اِلا وَاَنتُم مُسلِموُن» بکوشید که جز مسلمان نمیرید. به خانواده خود وصیت کرد که پس از مرگش تا چند سال در موسم حج در منا برای او مراسم عزاداری بر پا کنند.
امام دستور داد برای خویشان و کسان هدیه ای بفرستند؛ شیخ طوسی از سالمه، کنیز حضرت صادق علیه السلام روایت کرده که گفت: من در وقت احتضار نزد حضرت صادق علیه السلام بودم که بی هوش شد و چون به هوش آمد فرمود: به حسن بن علی بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام (معروف به افطس)، هفتاد سکه طلا بدهید به فلان و فلان، فلان مقدار بدهید. من گفتم: به مردی که بر تو با کارد حمله کرد و می خواست تو را بکشد، عطا می کنی و می بخشی؟ فرمود: می خواهی من از آن کسانی که خدا ایشان را به صله رحم کردن ستایش نموده، نباشم که در وصف ایشان فرموده: «وَ الَّذِین یصِلُونَ ما اَمَرَ اللهُ بِهِ اَن یوصَلَ وَ یخشَونَ رَبَهُّم وَ یخافُونَ سُوءَ الحِسَابِ؛ و آنان که پیوندهائی را که خداوند به آن امر کرده برقرار می نمایند (صله رحم می کنند) و از خدایشان می ترسند و از محاسبه بدفرجام بیم ناکند». پس فرمود: ای سالمه به درستی که حق تعالی بهشت را خلق کرد و آن را خوشبو گردانید و بوی مطبوع آن از فاصله ای به مسافت دو هزار سال به مشام می رسد و بوی آن را کسی که عاق والدین شده و کسی که ارتباط خود را با خویشاوندان و رحم خود قطع نموده نمی شنود و درنمی یابد.
درباره امام پس از خود، امام کاظم علیه السلام را برای چندمین بار منصوب کرد که او در آن هنگام بر اساس سندی بیست سال داشت. بخشی از سفارش های او درباره غسل و کفن و قبر خود بود که احکام اسلامی در این زمینه وجود دارد. و بالاخره بخشی از وصیت راجع به مردم بود که رئوس آن دعوت به وقار و آرامش، حفظ زبان، پرهیز از دروغ و تهمت و دشمنی، دوری از تجاوز کاری، پرهیز از حسادت و ترک معاصی و... بود.
امام صادق علیه السلام در آخرین لحظات حیات که مرگ را نزدیک دید، دستور داد که تمام خانواده و خویشان نزدیکش بر سر بالینش جمع گردند و پس از آن که همه آنان در کنار امام حاضر شدند، چشم بگشود و به صورت یکایک آن ها نظر افکند و فرمود: «اِنَّ شَفاعَتَنَا لاتَنالُ مُستَخِفّاً بِالصَّلاةِ». شفاعت ما به کسی که نماز را کوچک بشمارد نمی رسد.

وصی و امام بعد از امام صادق(ع) چه کسی است؟

با توجه به خفقان زمان منصور دوانقی و لزوم پوشیده داشتن امر امامت و حفظ امام معصوم،‌ حضرت امام صادق(ع) تنها برای یاران نزدیک و با وفایش این امر را روشن کرد. ابن شهر آشوب در مناقب از داود بن کثیر رقى، نقل کرده است که گفت: یکى از اعراب نزد ابو حمزه ثمالى آمد. ابوحمزه از او پرسید: چه خبرى دارد؟ گفت: جعفر صادق علیه السلام از دنیا رفت. ابو حمزه فریاد بلندى کشید و بى هوش افتاد. چون به حال آمد پرسید: آیا به کسى وصیت کرده است؟ پاسخ داد: آرى به عبدالله و موسى (فرزندانش)، و به ابوجعفر منصور وصیت کرده است. پس ابو حمزه خندید و گفت: سپاس خدایى را که ما را به هدایت رهنمون شد و بیان کرد براى ما از کبیر و راهنمایى کرد ما را بر صغیر و امرى عظیم را پوشیده داشت.
چون از منظور وى پرسش کردند گفت: مقصود بیان کرد عیوب کبیر (بزرگ) را و بر صغیر (کوچک) دلالت کرد و صغیر (موسى) را به اوصیا اضافه کرد و او را از جمله آنان دانست و امر امامت را با وصیت به منصور نهان داشت، براى آن که اگر منصور از وصى پرسش کند به او گفته مى شود وصى امام، تو هستى.
عبدالله، اگر چه بزرگترین فرزند امام صادق علیه السلام بود اما عیبى جسمانى داشت، پایش مانند فیل پهن بود و پنجه نداشت و دینش نیز ناقص بود و به احکام شریعت جاهل بود و اگر این نواقص را نمی داشت به او اکتفا می کرد. پس از این تفسیر دانستم که حضرت موسی بن جعفر علیه السلام امام بر حق است و معرفی آن چند نفر به عنوان وصی تنها برای حفظ امام بعدی از شرّ منصور و از روی مصلحت بوده است.
شیخ کلینی و شیخ طوسی و ابن شهر آشوب از ابو ایوب جوزی روایت کرده اند که گفت: نیمه های شبی منصور دوانقی مرا طلبید، به حضورش رفتم، دیدم روی صندلی نشسته و در کنارش شمعی روشن است و نامه ای در دست دارد و می خواند، وقتی به او سلام کردم، آن نامه را به طرف من انداخت و گریه کرد و گفت این نامه محمد بن سلیمان (والی مدینه) است که نوشته، جعفر بن محمد علیه السلام وفات نموده است، سپس سه بار گفت: انّا لله و انّا الیه راجعون و گفت: کجا مانند جعفر علیه السلام یافت می شود؟
سپس گفت: برای محمد بن سلیمان بنویس که اگر به شخص معینی وصیت کرده، او را احضار کن و گردنش را بزن. بعد از چند روز جواب نامه رسید که پنچ نفر را وصی خود قرار داده است. خلیفه (خود منصور) و محمد بن سلیمان والی مدینه و دو پسر خود عبدالله و موسی علیه السلام و حمیده مادر موسی علیه السلام. چون منصور نامه را خواند گفت: این ها را نمی توان کشت.
علامه مجلسی گفته است که چون حضرت به علم امامت، می دانست که منصور چنین تصمیمی خواهد گرفت، آن افراد را به حسب ظاهر در وصیت شریک کرده بود که اول هم نام منصور را نوشته بود و در باطن امام موسی کاظم علیه السلام را به عنوان وصی انتخاب نموده بود. و از این وصیت نیز اهل علم می دانستند که وصایت و امامت مخصوص آن حضرت است چنان چه از روایت ابو حمزه که گذشت معلوم گشت.

محل دفن امام صادق علیه السلام

بر طبق وصیت، امام صادق علیه السلام را غسل دادند و کفن کردند. امام کاظم علیه السلام او را در لباس احرام و هم پارچه یا پیراهنی که یادگار جدش امام سجاد علیه السلام بود پیچیده و محفوظ کرد. مراسم تشییع بی مانندی برای او انجام شد. جنازه نه بر روی دوش ها که بر روی دست ها بود. مزار او در قبرستان بقیع تا سال ۱۳۴۴ قمری در قبه و بارگاه خود مرکز زیارت و توسل بود، اما در این سال، وهابی مسلکان و آل سعود، آن را ویران کردند.

قبرستان بقیع و مزار امام صادق علیه السلام

ثواب زیارت امام صادق علیه السلام

روایاتی را که در زمینه فضیلت و ثواب زیارت قبر امام صادق علیه السلام وارد شده است را می توان به دو بخش تقسیم کرد: اول زنجیره احادیثی که به طور عموم در ثواب زیارت قبور انبیاء و اولیاء آمده است و دوم بخش دیگر احادیثی که در فضیلت زیارت قبر شخص امام صادق علیه السلام نقل شده است.
احادیث بخش نخست فراوان است و ما به چند نمونه اشاره می کنیم:
امام رضا علیه السلام فرمود: برای هر امام و پیشوای برحقی، بر گردن دوستان و پیروانش، حقی و تعهدی است و از آثار عمل به تعهد و ادای حق او، زیارت مرقد اوست. پس هر کس از روی علاقه و پس از پذیرش آئین او، به زیارت قبور انبیاء و امامان بشتابد، بدون شک در روز رستاخیز، آنها شفیع او خواهند بود.
امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس قبر امام و پیشوای بر حق را زیارت کند و در کنار آن، چهار رکعت نماز گزارد، خداوند برای او ثواب حج و عمره را نویسد.
از احادیث بخش دوم به ذکر دو حدیث زیر بسنده می کنیم:
امام صادق علیه السلام فرمود: مَن زارَنی غُفِرَت لِذُنُوبِهِ وَ لَم یمُت فقیراً. هر کس قبر مرا زیارت کند، گناهانش آمرزیده می شود و هرگز فقیر و بینوا از دنیا نمی رود.
امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: هر کس قبر امام جعفر صادق و یا پدرش امام باقر علیهماالسلام را زیارت کند، به چشم درد و دیگر بیماری ها مبتلا نمی شود و گرفتار از دنیا نمی رود.
 

0 نظرات

ارسال نظرات