کتاب اقتصاد دان فردا

(0)

کتاب "اقتصاد دان فردا" به قلم الهام باقری، فاطمه حسین زاده سرشکی و پریسا میرزایی در 128 صفحه زیر نظر زهرا آیت اللهی در سال 1399 نگاشته شده است.

20,000 تومان
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید گزینه خبرم کنید را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
پیشنهاد شگفت انگیز
کد محصول: 459034
ارسال توسط فروشگاه اینترنتی ربیع
ارسال در سریع ترین زمان ممکن
ارزان ترین قیمت در فروشگاه بهشت قلم
گارانتی اصالت و سلامت فیزیکی کالا
کشور سازنده: ایران
موجودی: 5
10 امتیاز با خرید این کالا
فهرست فروشندگان
بهشت قلم
ارسال در سریع ترین زمان ممکن
20,000
تومان

اطلاعات بیشتر

معرفی کتاب

ساحت تربیت اقتصادی،بخش مهمی از جریان تربیت است.این بخش،ناظر به رشد توانایی هایی افراد در تدبیر امر معاش و تلاش اقتصادی است،اموری نظیر درک و فهم مسائل اقتصادی،درک و مهارت حرفه ای،التزام به اخلاق حرفه ای،توان کارآفرینی،پرهیز از بطالت و بیکاری،رعایت بهره وری،تلاش جهت حفظ و توسعه ثروت،اهتمام به بسط عدالت اقتصادی ،مراعات قوانین کسب و کار و احکام معاملات و التزام به اخلاق در روابط اقتصادی است.

امروز نیازمند آن هستیم که مهارت های اقتصادی و سوادمالی را از کودکی به فرزندانمان بیاموزیم تا در آینده شاهد افراد توانمد در عرصه اقتصاد و همچنین اقتصادی مقاوم در جامعه باشیم.

کتاب حاضر از 4 فصل تشکیل شده است:

فصل اول: تفکر اقتصادی

فصل دوم: مهارت های اقتصادی

فصل سوم: احکام اقتصادی

فصل چهارم: حمایت از کالای ایرانی

در بخشی از متن این کتاب می خوانیم:

نرخ گندم و نان روز به روز در مدینه بالا می رفت.همه ی مردم نگران بودند.کسی که آذوقه ی سال را تهیه نکرده بود،در تلاش بود که تهیه کند و کسی که تهیه کرده بود،مواظب بود آن را حفظ کند.در این میان،مردمی هم بودند که به واسطه ی تنگ دستی مجبور بودند روز به روز آذوقه شان را از بازار بخرند.امام صادق علیه السلام از«معتب» وکیل خرج خانه ی خود پرسید:«ما امسال در خانه گندم داریم؟»

معتب در پاسخ گفت:«بله یابن رسول الله!به قدری که چندین ماه را کفایت کند،گندم ذخیره داریم.»

امام فرمودند:«آن ها را به بازار ببر و در اختیار مردم بگذار و بفروش.»

_یابن رسول الله!گندم در مدینه نایاب است.اگر این ها را بفروشیم،دیگر خریدن گندم برای ما میسر نخواهد شد.

امام صادق علیه السلام فرمود:«همین است که گفتم.همه را در اختیار مردم بگذار و بفروش.»

معتب دستور امام را اطاعت کرد؛گندم ها را فروخت و نتیجه را گزارش داد.امام به او دستور داد:«بعد از این،نان خانه ی مرا روز به روز از بازار بخر.نان خانه ی من نباید با نانی که در حال حاضر توده ی مردم مصرف می کنند،تفاوت داشته باشد.نان خانه ی من باید بعد از این،نیمی گندم باشد و نیمی جو.من بحمدالله توانایی دارم که تا آخر سال خانه ام را با نان گندم به بهترین وجه اداره کنم،ولی این کار را نمی کنم تا در پیشگاه الهی،مسئله «اندازه گیری معشیت» را رعایت کرده باشم.»
برگرفته از صفحه 71 و 72 کتاب.

دیدگاه ها (0)