زندگانی امام موسی کاظم (علیه السلام)

حضرت موسی بن جعفر علیه السلام

زندگینامه امام موسی کاظم علیه السلام

امام موسی بن جعفر علیه‌السلام در 25 ذی‌الحجه ۱۲۷ق  یا ۷ صفر ۱۲۸ق  هنگامی که امام صادق علیه‌السلام و همسرش حمیده از حج بازمی‌گشتند، در منطقه ابواء به دنیا آمد ولادت او را در سال ۱۲۹ق و در مدینه نیز گفته‌اند در تقویم جمهوری اسلامی ایران، ولادت امام هفتم در ۲۰ ذی‌الحجه ثبت شده است  برخی منابع از علاقه فراوان امام صادق علیه‌السلام به او خبر داده‌اند  بنا بر روایت احمد برقی، امام صادق علیه‌السلام پس از ولادت فرزندش موسی، سه روز مردم را اِطعام کرد.

نسب موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب با چهار واسطه به امام علی علیه‌السلام می‌رسد. پدر او امام صادق علیه‌السلام و مادرش حمیده بربریه است. کنیه او را ابوابراهیم، ابوالحسن اول، ابوالحسن ماضی و ابوعلی گفته‌اند. وی را به دلیل کنترل خشم خود در برابر بدرفتاری دیگران، کاظم و به سبب عبادتِ بسیار، عبد صالح لقب داده‌اند (بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۲۹) باب الحوائج نیز از القاب اوست و مردم مدینه او را زَیْنُ المُجتَهدین (زینت تلاش‌گران) می‌نامیدند (مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۳۵-236).

موسی بن جعفر علیه السلام در دوران انتقال قدرت از امویان به عباسیان به دنیا آمد. در چهار سالگی وی، نخستین خلیفه عباسی به حکومت رسید. از زندگی امام کاظم علیه‌السلام تا پیش از امامت وی، اطلاعات چندانی در دست نیست، جز چند گفتگوی علمی در زمان کودکی از جمله گفتگو با ابوحنیفه و عالمان ادیان دیگر (مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰، ص۲۴۴-۲۴۵ و 247) که در مدینه رخ داده است.

بر پایه روایتی که در مناقب آمده، وی به صورت ناشناس وارد یکی از روستاهای شام شده و در آنجا با راهبی گفتگو کرده که به مسلمان شدن او و همراهانش انجامیده است. همچنین گزارش‌هایی از سفرهای امام به مکه برای حج یا عمره وجود دارد (ابن شهر آشوب، المناقب، ج۴، ص311-۳۱۳). چند بار نیز امام از سوی خلفای عباسی به بغداد احضار شده است. جز این موارد، امام بیشتر عمر خود را در مدینه گذرانده است.

همسر و فرزندان امام کاظم علیه السلام

تعداد همسران امام کاظم علیه‌السلام روشن نیست. نخستین آنها، نجمه، مادر امام رضاعلیه السلام است (شوشتری، رساله فی تواریخ النبی و الآل، ص۷۵). از تعداد فرزندان او نیز در منابع تاریخی گزارش‌های متفاوتی آمده است. به گزارش شیخ مفید، او ۳۷ فرزند (۱۸ پسر و ۱۹ دختر) داشته است. امام رضا علیه‌السلام، إبراهیم، شاهچراغ، حمزه، إسحاق از جمله پسران و فاطمه معصومه و حکیمه از جمله دختران او هستند (مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۴۴). نوادگان امام کاظم علیه‌السلام به سادات موسوی شهرت دارند (سمعانی، الانساب، ج۱۲، ص۴۷۸).

دوران امامت امام کاظم علیه السلام

موسی بن جعفر علیه‌السلام، پس از شهادت امام صادق علیه‌السلام در سال ۱۴۸ق در ۲۰ سالگی به امامت رسید (جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص۳۸۵). دوران امامت او با خلافت چهار تن از خلفای عباسی هم‌‌زمان بود (طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۶). حدود ۱۰ سال از امامت او در خلافت منصور (حکومت۱۳۶-۱۵۸ق)، ۱۱ سال در خلافت مهدی عباسی (حکومت۱۵۸-۱۶۹ق)، یک سال در خلافت هادی عباسی (حکومت۱۶۹-۱۷۰ق) و ۱۳ سال در خلافت هارون (حکومت۱۷۰-۱۹۳ق) سپری شد (پیشوایی، سیره پیشوایان، ص۴۱۳). مدت امامت موسی بن جعفر علیه‌السلام ۳۵ سال بود و با شهادت او در سال ۱۸۳ق امامت به فرزندش، امام رضا علیه‌السلام منتقل شد (جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص۳۷۹-۳۸۴).

فعالیت علمی امام کاظم علیه السلام

روایات

امام کاظم علیه‌السلام فرمود: «هرکه دنیادوست شود، ترس آخرت از قلبش رخت بربندد، اگر به بنده‌ای علمی عطا شد و او محبتش به دنیا افزون گشت، از خدا دورتر می‌شود و خشم الهی بر او بیشتر خواهد شد» (ابن شعبه، تحف العقول، ص۳۹۹).

احادیث فراوانی از امام کاظم علیه‌السلام در منابع حدیثی شیعه روایت شده است؛‌ این روایات بیشتر در موضوعات کلامی چون توحید (کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۴۱)، بداء (همان، ص148-149) و ایمان (همان، ص38-39) و نیز موضوعات اخلاقی است (قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ج۲، ص۱۹۰-۲۷۸، ۲۹۷-۳۰۷). همچنین مناجات‌هایی از جمله دعای جوشن صغیر از ایشان نقل شده است. در اسناد این روایات از او با تعابیری چون الکاظم، ابی‌الحسن، ابی‌الحسن الاول، ابی‌الحسن الماضی، العالم (کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۴۹) و العبد الصالح یاد شده است. عزیزالله عطاردی ۳۱۳۴ حدیث از او در مُسْنَدُ الامام الکاظم گردآورده است (عطاردی، مسند امام الکاظم، ج‌۱، مقدمه). ابوعمران مروزی از عالمان اهل‌سنت نیز شماری از احادیث امام هفتم شیعیان را در مسند الامام موسی بن جعفر آورده است (مروزی، مسندالاامام موسی بن جعفر علیه‌السلام، ص۱۸۷-۲۳۲).

مناظر‌ه‌ها و گفتگوها

مناظرات و گفتگوهایی از امام کاظم علیه‌السلام با برخی از خلفای عباسی (کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۰۶) دانشمندان یهودی (مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰، ص۲۴۴-۲۴۵) و مسیحی (ابن شهر آشوب، المناقب، ج۴، ص۳۱۱-۳۱۲) ابوحنیفه (کلینی، الکافی، ج۳، ص۲۹۷) و دیگران گزارش شده است. باقر شریف قرشی هشت گفتگو از امام کاظم علیه‌السلام، تحت عنوان مناظرات آن حضرت گرد آورده است (قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ج۱، ص۲۷۸-۲۹۴). امام کاظم علیه‌السلام با مهدی عباسی مناظره‌هایی درباره فدک و نیز حرمت خمر در قرآن انجام داده است (کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۰۶). با هارون عباسی نیز مناظراتی داشته است. از آنجا که هارون می‌خواست خویشاوندی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم با خود را نزدیک‌تر از نسبت او با موسی بن جعفر نشان دهد، امام کاظم علیه‌السلام در حضور هارون به نزدیک‌تر بودنِ انتساب خویش به پیامبر تصریح کرد (صدوق، عيون أخبار الرضا، ج۱، ص۸۴-۸۵). گفتگوهای موسی بن جعفر با عالمان ادیان دیگر نیز معمولاً در پاسخ به پرسش‌های آنان صورت گرفته که در پایان به گرویدن آنان به اسلام انجامیده است (مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰، ص۲۴۴-۲۴۵).

سیره عبادی

بر اساس منابع شیعه و سنی، امام کاظم علیه‌السلام بسیار اهل عبادت بود؛ به همین دلیل برای او از لقب عبد صالح استفاده می‌شود (بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۲۹). بر پایه برخی گزارش‌ها امام کاظم علیه‌السلام آن قدر عبادت می‌کرد که زندان‌بانان او نیز تحت تأثیر قرار می‌گرفتند (همان، ص32-33). شیخ مفید موسی بن جعفر علیه‌السلام را عابدترین مردم زمان خود دانسته و گزارش کرده است که آن حضرت چنان از ترس خدا گریه می‌کرد که محاسنش از اشک‌ خیس می‌شد. او دعای «عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِكَ فَلْيَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِكَ» را تکرار می‌کرد و دعای «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الرَّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ الْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسَابِ» را در سجده می‌خواند (مفید، الارشاد، ج۲، ص231-232). حتی هنگامی که به دستور هارون به زندان منتقل شد، خدا را سپاس می‌گفت که فرصتی برای عبادت یافته است: «خدایا همواره از تو فراغتی برای عبادتت طلب می‌کردم و تو آن را برایم فراهم کردی؛ پس تو را سپاس می‌گویم» (همان، ص240).

نقش انگشتری امام کاظم علیه‌السلام «حَسْبِيَ اللَّهُ حَافِظِي» (طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۹۱‏) و ِ «الْمُلْكُ لِلَّهِ وَحْدَهُ» (مجلسی، بحارالانوار، ج۴۸، ص۱۱) بوده است.

سیره اخلاقی

در منابع شیعه و سنی، گزارش‌های مختلفی درباره بردباری (ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۱۶۴) و سخاوت امام کاظم علیه‌السلام وجود دارد (بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۳۰-۳۳). شیخ مفید او را بخشنده‌ترین مردم زمان خودش دانسته که شب‌ها برای فقیران مدینه آذوقه می‌برد (مفید، الارشاد، ج۲، ص231-232). ابن عنبه درباره سخاوت موسی بن جعفر علیه‌السلام گفته است: او شب‌ها از خانه بیرون می‌رفت و کیسه‌هایی از درهم همراه داشت و به هر کس می‌رسید یا به کسانی که به احسان او چشم داشتند، می‌بخشید تا بدانجا که کیسه‌های پول او ضرب‌المثل شده بود (ابن عنبه، عمده الطالب، ص۱۷۷). همچنین گفته شده موسی بن جعفر علیه‌السلام به کسانی که به او آزار می‌رساندند نیز بخشش می‌کرد و وقتی به او خبر می‌دادند فردی در صدد اذیت او بوده، برایش هدیه‌ می‌فرستاد (بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۲۹). همچنین شیخ مفید امام کاظم علیه‌السلام را کوشاترین فرد در صله رحم با خانواده و دیگر بستگان دانسته است (مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۳۲).

بشر حافی نیز که بعدها از مشایخ صوفیه گردید، تحت تأثیر سخنان و اخلاق او توبه کرد (حاج حسن، باب الحوائج، ص۲۸۱).

سیره سیاسی

دوران زندگانی موسی بن جعفر علیه‌السلام با دوران قدرت گرفتن عباسیان و قیام‌های متعدد از سوی علویان علیه آنان هم‌زمان بود. عباسیان با شعار طرفداری و حمایت از اهل‌بیت علیهم‌السلام به قدرت رسیدند، ولی طولی نکشید به دشمنی سخت برای علویان تبدیل شدند و بسیاری از آنان را کشتند یا به زندان انداختند (الله‌اکبری، رابطه علویان و عباسیان، ص۲۲-۲۳). سخت‌گیری حاکمان عباسی بر علویان سبب شد تا شماری از علویان سرشناس دست به قیام بزنند. قیام نفس زکیه، تشکیل حکومت ادریسیان و قیام شهید فخ از آن جمله بود. قیام فخ در سال ۱۶۹ق در دوره امامت موسی بن جعفر علیه‌السلام و خلافت هادی عباسی به وقوع پیوست (جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص۳۸۵-۳۸۴). امام در این قیام‌ها شرکت نکرد و موضع صریحی از او در تأیید یا رد آنها گزارش نشده است؛ حتی یحیی بن عبدالله پس از قیام در طبرستان، در نامه‌ای از همراهی نکردن وی گلایه کرد (کلینی، الكافى، ج۱، ص۳۶۷). در مورد موضع امام در قیام فخ که در مدینه رخ داد، دو دیدگاه وجود دارد: عده‌ای معتقدند امام با این قیام موافق بوده است. استناد این گروه به این سخن امام خطاب به شهید فخ است: «پس در کار خویش جدی باش چراکه این مردم ایمان را اظهار می‌کنند ولی در نهان شرک دارند» (همان، ص366)؛ عده‌ای دیگر گفته‌اند این قیام‌ها مورد تأیید امام نبوده است (ر. ک. جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص۳۸۹).

در هر صورت، هنگامی که امام سر شهید فخ را دید، آیه استرجاع بر زبان جاری کرد و او را ستود (اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۳۸۰). هادی عباسی دستور قیام فخ را به امام کاظم علیه‌السلام نسبت می‌داد و به همین دلیل او را به قتل تهدید کرد (قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ج۱، ص۴۹۴-۴۹۶).

زندان

امام کاظم علیه‌السلام در طول دوران امامتش چندین بار از سوی خلفای عباسی احضار و زندانی شد. نخستین‌بار در زمان خلافت مهدی عباسی، امام را به دستور خلیفه از مدینه به بغداد منتقل کردند (ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۳۱۳). هارون نیز دو بار امام را زندانی کرد. زمانِ دستگیری و زندان اول در منابع ذکر نشده، ولی دومین بار در ۲۰ شوال ۱۷۹ق در مدینه دستگیر (کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۷۶) و در ۷ ذیحجه در بصره در خانه عیسی بن جعفر زندانی شد (صدوق، عيون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۸۶). بنا به گزارش شیخ مفید، هارون در سال ۱۸۰ق در نامه‌ای به عیسی بن جعفر، از او خواست امام را به قتل برساند، ولی او نپذیرفت (مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۳۹). امام را پس از مدتی به زندان فضل بن ربیع در بغداد منتقل کردند. امام کاظم علیه‌السلام سال‌های پایانی عمر خود را در زندان‌های فضل بن یحیی و سندی بن شاهک گذراند (قمی، الانوار البهیه، ص۱۹۲–۱۹۶). در زیارتنامه امام کاظم علیه‌السلام با عبارت «الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُون»‏؛ کسی که در سیاه‌چال‌ها شکنجه می‌شد، به او سلام داده شده است (مجلسی، بحارالانوار، ج۹۹، ص۱۷).

درباره دلیل دستگیر شدن امام هفتم شیعیان توسط خلفای عباسی و انتقال وی به زندان، گزارش‌های متفاوتی در منابع آمده است. بنا بر برخی گزارش‌ها دلیل دستگیری موسی بن جعفر علیه‌السلام به دستور هارون، حسادت یحیی برمکی و بدگویی علی بن اسماعیل بن جعفر از وی نزد هارون بوده است (مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۳۷-۲۳۸). گفته شده هارون به ارتباط شیعیان با امام کاظم علیه‌السلام حساس بود و از اینکه اعتقاد شیعیان به امامت آن حضرت باعث تضعیف حکومت (صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۰۱) وی شود، بیم داشت. همچنین بر پایه برخی گزارش‌ها دلیل زندانی شدن امام کاظم علیه‌السلام این بود که برخی از شیعیان همچون هشام بن حکم، با وجود اینکه امام دستور به تقیه داده بود، خواست امام را رعایت نمی‌کردند (صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۳۶۱-۳۶۳). این گزارش‌ها مناظره‌های هشام بن حکم را از جمله اسباب زندانی شدن امام برشمرده‌اند (کشّی، ص۲۷۰ـ۲۷۱).

اصحاب و وکلا

علی بن یقطین، هشام بن حکم، هشام بن سالم، محمد بن ابی‌عمیر، حماد بن عیسی، یونس بن عبدالرحمن، صفوان بن یحیی و صفوان جمال از اصحاب امام کاظم علیه‌السلام بودند که برخی از آنان در شمار اصحاب اجماع ذکر شده‌اند (قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ج۲، ۲۳۱-۳۷۳). پس از شهادت امام کاظم علیه‌السلام، شماری از اصحاب او از جمله علی بن ابی حمزه بطائنی، زیاد بن مروان و عثمان بن عیسی امامت علی بن موسی الرضا علیه‌السلام را نپذیرفتند و در امامت موسی بن جعفر علیه‌السلام توقف کردند (طوسی، الغیبة، ص۶۵-۶۴). این گروه، با عنوان واقفیه مشهور شدند. البته بعدها برخی از آنان امامت حضرت رضا علیه‌السلام را پذیرفتند.

سازمان وکالت

امام کاظم علیه‌السلام برای ارتباط با شیعیان و تقویت توان اقتصادی آنان، سازمان وکالت را که در زمان امام صادق علیه‌السلام پایه‌گذاری شده بود، گسترش داد. او برخی از اصحاب خود را به عنوان وکیل، به مناطق مختلف می‌فرستاد. گفته شده در منابع به نام ۱۳ نفر از وکلای او اشاره شده است (جباری، امام کاظم و سازمان وکالت، ص۱۶). بنابر برخی منابع، علی بن یقطین و مفضل بن عمر در کوفه، عبدالرحمان بن حجاج در بغداد، زیاد بن مروان در قندهار، عثمان بن عیسی در مصر، ابراهیم بن سلام در نیشابور و عبدالله بن جندب در اهواز وکالت او را بر عهده داشتند (همان، ص۴۲۳-۵۹۹).

گزارش‌های مختلفی در منابع آمده است که شیعیان خمس خود را به امام کاظم علیه‌السلام یا نمایندگان او می‌رساندند. شیخ طوسی نیز دلیل پیوستن برخی از وکلای آن حضرت به واقفیه را، فریفته‌شدن به اموالی می‌داند که نزد آنان جمع شده بود (طوسی، الغیبة، ص۶۵-۶۴). در گزارش علی بن اسماعیل بن جعفر به هارون که منجر به زندانی شدن امام کاظم شد، آمده است: «مال‌های فراوانی از شرق و غرب برای او فرستاده می‌شود و دارای بیت‌المال و خزانه‌ای است که سکه‌های مختلف به حجم بسیار در آن یافت می‌شود» (قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ج۲، ص۴۵۵).

نامه‌نگاری، شیوه دیگر ارتباط وی با شیعیان بود که در مورد مسائل فقهی، اعتقادی، وعظ و دعا و مسائل مربوط به وکلا انجام می‌گرفت. حتی نقل شده است که او از داخل زندان برای اصحاب خود نامه می‌نوشت (کلینی، الكافی، ج۱، ص۳۱۳) و به مسائل آنان پاسخ می‌داد (امین، اعیان الشیعه، ج۱، ص۱۰۰).

جایگاه امام موسی کاظم علیه‌السلام نزد اهل‌ سنت

اهل‌سنت به امام هفتم شیعیان، به عنوان یک عالم دینی احترام می‌گذارند. برخی از بزرگان آنان علم و اخلاق امام کاظم علیه‌السلام را ستوده (ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۲۷۳) و از بردباری، سخاوت، کثرت عبادت و دیگر ویژگی‌های اخلاقی او سخن گفته‌اند (بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۲۹) همچنین مواردی از بردباری و عبادت امام کاظم علیه‌السلام در منابع اهل‌ سنت گزارش شده است (همان، ص۲۹-33). برخی از عالمان اهل‌ سنت مانند سَمْعانی،‌ تاریخ‌نگار، محدث و فقیه شافعی قرن ششم هجری، به زیارت قبر امام کاظم علیه‌السلام می‌رفته (سمعانی، الانساب، ج۱۲، ص۴۷۹) و به او متوسل می‌شده‌اند. ابوعلی خَلّال، از علمای اهل‌ سنت، گفته است هر گاه برایش مشکلی پیش می‌آمده به زیارت قبر موسی بن جعفر علیه‌السلام می‌رفته و به او توسل می‌کرده و مشکلش برطرف می‌شده است (بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۳۳). از شافعی، از فقهای چهارگانه اهل‌سنت، نیز نقل شده که قبر او را «داروی شفابخش» توصیف کرده است (کعبی، الامام موسی بن الکاظم علیه‌السلام سیره و تاریخ، ص۲۱۶).

شهادت امام کاظم علیه السلام

واپسین روزهای عمر امام کاظم علیه‌السلام در زندان سندی بن شاهک سپری شد. شیخ مفید گفته است سندی، به دستور هارون الرشید امام را مسموم کرد و امام سه روز پس از آن به شهادت رسید (مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۴۲). شهادت وی ۲۵ رجب ۱۸۳ق در بغداد رخ داده است (همان، ص215). درباره زمان و مکان شهادت امام کاظم علیه‌السلام نظرات دیگری هم وجود دارد (قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ج۲، ص۵۱۶-۵۱۷).

پس از آنکه موسی بن جعفر علیه‌السلام به شهادت رسید، سندی بن شاهک می‌خواست این‌گونه جلوه دهد که امام به مرگ طبیعی از دنیا رفته است. از همین رو عده‌ای از فقها و سرشناسان بغداد را حاضر کرد و پیکر امام را به آنها نشان داد تا ببینند در بدن امام جراحتی وجود ندارد. همچنین به دستور او پیکر امام را روی پل بغداد قرار دادند و اعلام کردند که موسی بن جعفر به مرگ طبیعی از دنیا رفته است. درباره چگونگی شهادت وی گزارش‌های متفاوتی وجود دارد؛ بیشتر تاریخ‌نویسان بر این باورند که یحیی بن خالد و سندی بن شاهک او را مسموم کرده‌اند. در گزارشی نیز گفته شده او را با پیچیدن در فرش به شهادت رسانده‌اند (مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۴۲-۲۴۳).

برای قراردادن بدن امام کاظم علیه‌السلام در معرض دید عموم دو دلیل گفته شده: یکی اثبات اینکه او به مرگ طبیعی از دنیا رفته؛ دیگری باطل کردن باور کسانی که به مهدویت او اعتقاد داشته‌اند (اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۷۶۳).

پیکر موسی بن جعفر علیه‌السلام را در مقبره خانوادگی منصور که به مقابر قریش شهرت داشت، دفن کردند (صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۹۹-۱۰۵). مدفن او به حرم کاظمین مشهور است. گفته شده دلیل عباسیان برای اینکه بدن امام را در این مقبره دفن کردند، ترس از آن بود که مبادا مکان دفن او محل تجمع و حضور شیعیان شود (اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۴۱۷).

آرامگاه امام کاظم و امام جواد علیهماالسلام، در منطقه کاظمین در بغداد به حرم کاظمین مشهور و زیارتگاه مسلمانان به‌ویژه شیعیان است. بر پایه روایاتی از امام رضا علیه‌السلام، ثواب زیارت قبر امام کاظم علیه‌السلام، با زیارت قبر پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، حضرت علی و امام حسین علیهماالسلام برابری می‌کند (کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۸۳).

0 نظرات

ارسال نظرات