تقسیم بندی بیماری ها در طب سنتی

انواع مرض

انواع بیماری هارا بهتر بشناسید

در طب سنتی ایران به شناخت دو موضوع توجه می‌شود: اول اسباب حفظ سلامت و دوم اسباب ایجاد مرض و بیماری 
 سلامتی یعنی آنکه تمامی افعال سیر طبیعی خود را داشته و خالی از هرگونه اختلال و نقص باشند.
مرض یعنی خروج افعال از حالت طبیعی خود به گونه ای که عضو یا بدن، عملکرد صحیح نداشته باشد. 
تقسیم بندی اختلالات فعل و عملکرد: اختلال در عملکرد یا فعل به سه شکل روی میدهد: 

  1. تغیر یا دگرگونی در فعل: مثلاً به جای انقباض، انبساط صورت می گیرد. 
  2.  نقصان در فعل: فعل به صورت کامل انجام نمی‌شود مثل ضعف عضلانی در میاستنی گراویس. 
  3. بطلان در فعل: عملکرد عضو کاملاً دچار اختلال می‌شود و انجام وظیفه نمی کند مثل فلج عضلات پس از سکته مغزی

تقسیم بندی بیماری

بیماریها به دو دسته کلی مفرد و مرکب تقسیم می‌شوند. 

1.بیماری های مفرد که بر سه نوع‌اند: 

الف) تابع سوءمزاج 
ب تابع سوء هیئت ترکیب 
ج) تابع تفرق اتصال 

2. بیماری‌های مرکب که ترکیبی از موارد فوق می‌باشند.

حکیم سید اسماعیل جرجانی در کتاب ارزشمند ذخیره خوارزمشاهی سلامتی را این گونه تعریف می کند: «بباید دانست که تندرستی مطلق آنست که مزاج هر اندامی از اندام‌های یکسان (اندام های ساده) معتدل باشد، اعتدالی خاصه؛ و ترکیب اندام‌های مرکب همه درست باشد و بدان عدد و اندازه و آن شکل باشد که باید و آنچه به هم پیوسته باید پیوسته باشد؛ و آنچه از هم دور باید، دور باشد؛ و فعل و منفعت همه اندامها تمام و بی آفت و بی تقصیر باشد». 
 

الف) بیماری‌های تابع سوء مزاج

هرگاه مزاج عضوی از اعضای مفرد یا مزاج کل بدن از حد اعتدال ویژه مناسب آن خارج شود، مرض تابع سوء مزاج رخ می‌دهد بیماری‌های تابع سوء مزاج به دو دسته ساده و مادی تقسیم بندی می‌شوند. 

  • سوء مزاج ساده یعنی مزاج یک عضو یا همه اعضا به علت غلبه کیفیتی بر آن تغییر کند؛ مثلاً شخص در معرض سرمای بیش از حد قرار گیرد و یک عضو یا کل بدنش دچار سرمازدگی شود، (سوء مزاج سرد ساده). سردرد ناشی از گرمای آفتاب نیز مثال دیگری از سوء مزاج ساده است. 
  • سوء مزاج مادی زمانی ایجاد می‌شود که مادۀ غیر طبیعی از نظر کمیت یا کیفیت کیفیت یک عضو یا همۀ بدن را تغییر دهد و از مزاج اصلی خارج کند.
    چنانچه در مبحث مزاج های غیرمعتدل اشاره شد، سوء مزاج ها نیز می توانند بر حسب کیفیت غالب، مفرد یا مرکب باشند. بنابراین هرکدام از سوء مزاج های ساده یا مادی می تواند به هشت نوع مفرد یا مرکب تقسیم شود.

اسباب سوءمزاج های مفرد

الف) سبب‌های سوءمزاج گرم: 
1.حرکت معتدل: حرکت موجب حرارت می‌شود که این حرکت می تواند جسمانی مثل ورزش و یا نفسانی مثل غضب و خشم باشد. 
2.عفونت: حرارت غریبه موجب فساد اخلاط و بخارهای تندوتیز این اخلاط سبب گرمی می‌شود.
3.سده و بسته شدن مسامات: موجب می‌شود حرارت در درون بدن حبس شود و به دنبال احتباس حرارت گرمی افزایش یابد.
4.عامل گرمی بخش بالفعل: مانند گرمی آفتاب و حرارت آتش.
5. عامل گرمی بخش بالقوه: مانند مصرف غذاها و داروهای گرم (مصرف داخلی یا خارجی). 
ب) سبب‌های سوء مزاج سرد 
1. حرکت بیش از حد: به دلیل تحلیل بیش از اندازه حرارت غریزی 
2. بی حرکتی زیاد: به علت کثرت و احتقان مواد سرد در بدن و عدم تحلیل طبیعی که در حرکت رخ می‌دهد. 
3.کم خوری بیش از حد به علت کاهش تولید خون. 
4.پرخوری: حرارت بدن از هضم غذای اضافی عاجز می‌شود و این مسئله باعث خاموش شدن حرارت غریزی می‌گردد. 
5.گشادگی بیش از حد مسامات: سبب انتشار حرارت و تحلیل آن می گردد.
6.بسته شدن بیش از حد مسامات: به علت عدم دفع بخار و دخان از بدن و تجمع در بدن باعث خاموش شدن حرارت غریزی می‌شود. 
7.عامل سرد کننده بالفعل: مثل سردی هوا، آب سرد و یخ. 
8.عامل سرد کننده بالقوه: مثل مصرف غذاها و داروهای سرد (مصرف داخلی یا خارجی). 
ب) سبب‌های سوءمزاج خشک
1.مواجهه با خشکی بالفعل: مثل آتش و هوای گرم و استحمام در آب‌های مجفف و قابض.
2.استفاده از عامل خشک کننده بالقوه: مانند غذاها و داروهای خشک کننده چون بادمجان، سرکه، نمک و سایر داروهای مُجفّف. 
3.فزونی حرکت بیش از حد اعتدال: در حدی که با بالا بردن حرارت، رطوبات طبیعی بدن را از بین برده شخص را مستعد بیماری‌های خشک کند. 
4.کم خوری کمی غذا به علت ایجاد نقصان در جایگزینی رطوبت‌های بدن باعث خشکی می شود.
ج) سبب‌های سوء مزاج تر
1.پرخوری: خوردن غذاهای زیاد برای کسی که بدنش به اندازه کافی خرارت دارد موجب تولید خلط خون، و برای کسی که حرارت کمتری دارد باعث تولید خلط بلغم می شود؛ در هر صورت خون و بلغم هر دو تر هستند و موجب افزایش تری بدن می شوند.
2..برخورد با عامل رطوبت بخش بالفعل: مثل حمام مرطب. 
3.استفاده از عوامل رطوبت بخش بالقوه: مثل مصرف بیش از اندازه غذاها و داروهای رطوبت زا (مصرف خارجی یا داخلی) 
4.بی حرکتی زیاد: حرکت باعث تحلیل رطوبت‌های بدن و عدم تحرک سبب تجمع رطوبت می شود.
5.عدم استفاده از تحلیل برنده ها یا محللات 
6.کاهش استفراغ های طبیعی: به سبب دفع نشدن رطوبت‌ها تری در بدن افزایش می یابد.
7. از دست دادن یا استفراغ خلط خشک کننده (مجفف) 
نکته: اگر کسی در مناطق مرطوب زندگی می‌کند باید تدابیری بیندیشد که دچار بیماری‌های سوء مزاج تر نشود. اگر دقت کنیم می‌بینیم که معمولاً این آداب بهداشتی در فرهنگ ایرانیان به چشم می خورد، مثلاً شمال کشور ماست را با سیر می‌خورند یا در مناطق دیگر بسته به خوراکی‌های گرمی بخش در دسترس مزاج غذای خود را تعدیل می‌کنند خوردن ماست با گردو کشمش، سیر، موسیر ،نعناع ،آویشن پونه ..... نمونه هایی از فرهنگ حفظ سلامتی در ایران است که در بخش حفظ الصحه بیشتر مورد بحث قرار می گیرد. 
نکته: آقای ۳۵ ساله با مشکل سرفه مزمن خشک از ٤ سال پیش متعاقب سرماخوردگی مراجعه نموده است که علی رغم مراجعات مکرر به پزشک و بررسی‌های مختلف آزمایشگاهی و تصویر برداری تشخیص و درمان مؤثری به وی توصیه نشده است. بر اساس آنچه که در این فصل گفته شد با تشخیص غلبه خشکی و وجود مادۀ انسدادی mucus plug در نای تحت درمان با بارهنگ (.Plantago major L) و شربت زوفا (.Hyssopus officinalis L) قرار گرفت و پس از حدود دو هفته، بیمار بهبود یافت.
نکته: خانم ٦٤ ساله با بروز اختلال بینایی کج و معوج دیدن اشیا از ٦ سال قبل و تشدید آن طی یک سال اخیر مراجعه کرده است در بررسی‌ها تشخیص Macular degeneration گذاشته شده است. با بررسی مجموع علایم بیمار و با تشخیص غلبه سردی و خشکی به علت اعراض نفسانی، تحت درمان با مرطب‌های مناسب و آرام بخش و دافع سودا قرار گرفت و در مدت ۳ ماه اختلال بینایی و التهاب ته چشم برطرف شد. 
Retinal detachment

بیماری‌های تابع سوء هیئت ترکیب

اختلال در اعضای مرکب را گویند.
۱. مرض خلقت 
الف) امراض شكل: تغيير شكل طبیعی مثل انحنای غیر طبیعی استخوان .....
ب) امراض مجاری: مجرا فضایی در داخل عضو است که مادۀ سیّالی در آن جریان دارد. امراض مجاری به سه دسته تقسیم می‌شوند.

  • انسداد: مانند انسداد عروق کرونر و سایرعروق، سده جگر یا یرقان انسدادی که می‌تواند بر اثر انسداد عروق و یا مجاری صفراوی باشد. 
  • تنگی (ضیق) مانند تنگی مجاری تنفسی، خناق، آسم. 
  • گشادی (اتساع) مانند گشادی مردمک (انتشار)، واریس (دوالی)، بواسير. 

ج) امراض اوعيه: وعاء فضایی در داخل عضو است که حاوی چیز ساکنی باشد. امراض اوعیه به چهار دسته تقسیم می‌شوند:

  • بزرگی فضا (کبر): مثل هيدروسل، فتق. 
  • کوچکی فضا (صغر): مثل تنگی معده، تنگی بطن‌های مغز در صرع. 
  • انسداد و امتلاء: مثل انسداد بطن‌های مغز در سکته. 
  • خالی شدن: مثل خالی شدن ناگهانی حفرات قلب از خون و روح در هنگام شادی زیاد (مرگ ناگهانی یا فجأه یا شادی مرگ)

د) امراض سطوح اعضاء شامل: 

  • خشونت مثل خشن شدن نای یا تراشه خشونت قصبة الريه). 
  • ملاست مثل ملاست معده از بین رفتن پستی بلندی‌های طبیعی مخاط معده که در عملکرد آن اختلال ایجاد می‌کند 

2.مرض مقدار 
شامل بزرگی یا کوچکی غیر طبیعی است که می‌تواند همۀ بدن یا عضوی خاص را مبتلا کند، مانند چاقی و لاغری مرضی یا ماکروسفالی و میکروسفالی.
3.مرض تعداد 
در این نوع از امراض ترکیب افزایش یا کاهش تعداد در بدن یا اعضای آن به صورت طبیعی یا خارج از طبیعی به چهار گونه زیر پدید می آید: 

  1. افزایش چیزی که به طور طبیعی در بدن وجود دارد مانند شش انگشتی (پلی داکتیلی)
  2. افزایش چیزی که به طور طبیعی در بدن تندرست وجود ندارد مانند سنگ‌های کلیه و کیسه صفرا، سلعه، زگیل 
  3. کاهش طبیعی (مادرزادی عضوی از اعضای بدن مانند چهار انگشتی
  4. کاهش عارضی عضوی از اعضای بدن مانند قطع انگشت 

4.مرض وضع 
مرض وضع یعنی خارج شدن عضو از هیأت و جایگاه طبیعیش، به نحوی که وضعیت عضو در موضع خودش و یا در موضعش نسبت به اعضای مجاور آن دگرگون شود که به انواع زیر تقسیم می گردد: 
الف) تغيير محل عضو نسبت به خودش 

  • خلع عضو کاملاً از موضع خود خارج می‌شود مثل در رفتگی کامل مفصل.
  • زوال عضو به طور نسبی از محل خود خارج می‌شود مثل فتق امعاء یا نیمه در رفتگی مفصل. 
  • حرکت غیر طبیعی عضو مثل مرض رعشه (لرزش یا ترمور). 
  • سكون غير طبيعي عضو (ثبوت): مثل خشکی مفصل (تحجر مفاصل یا آنکیلوز).

ب) تغییر محل عضو نسبت به عضو مجاور

  • نزدیکی بیش از حد به عضو مجاور: مانند افتادگی پلک یا شل شدن پلک (استرخاء جفن). 
  • دوری بیش از حد نسبت به عضو مجاور مثل رشد تومور در زیر بغل که باعث دور شدن دست از تنه شود.

ج) بیماری‌های تفرق اتصال
تفرق اتصال یعنی گسسته شدن پیوند و پیوستگی طبیعی در اندام‌های مفرد یا مرکب بدن، مانند شکستگی استخوان( عضو مفرد) یا قطع انگشت (عضو مرکب) بیماری‌های تفرق اتصال زیادند و در هر عضوی با اسمی مخصوص نامگذاری می‌شوند. 

امراض مركب

اگر از جمع شدن دو یا چند مرض مفرد یک بیماری واحد با نامی مخصوص پدید آید آن را مرض مرکب گویند مثل اورام (جمع ورم؛ ورمها)و بثور. 

  • ورم یا آماس مرضی است که به علت وجود یک مادۀ زاید در عضو ایجاد می‌شود و شامل همۀ جنس‌های بیماری‌های مفرد است زیرا در عضو دچار آماس، همیشه سوء مزاج وجود دارد و مادۀ این سوءمزاج موجب بزرگی و دگرگونی شکل عضو می شود و همین ماده سبب دور شدن اجزای عضو از یکدیگر (تفرق اتصال) می‌گردد. از این رو، ورم یا آماس یک مرض مرکب محسوب می‌شود و برای درمان نیز باید به علت سوء مزاج توجه کرد. 
     
  • بثورات حجم کمی دارند و معمولاً ورم های کوچکی هستند که محدود به پوست هستند (ورم و بثورات در پایه و مبنا یکسان هستند). 

مراحل چهارگانه مرض

اکثر بیماری‌ها از شروع تا صحت چهار مرحله را می گذرانند: 
1) مرحله ابتدا: نقطه شروع بیماری است که اولین علایم ظاهر می‌شود و بیماری خفیف است. مدت زمان ابتدا، بسته به نوع مرض متفاوت است و ممکن است کوتاه یا طولانی باشد.

2)مرحله تزاید: مرحله ای است که لحظه به لحظه شدت بیماری افزایش می‌یابد.

3) مرحله انتها (توقف) مرحله ای است که بیماری به غایت رسیده و ثابت مانده است و دیگر تشدید نمی شود. 

4) مرحله انحطاط علایم بیماری کاهش می‌یابند و بیماری خفیف و سبک می‌شود و پس از آن به بهبودی مریض می‌انجامد. 

دانستن و شناختن این مراحل در درمان بسیار کمک می‌کند مثلاً در درمان ورم در مرحلهٔ ابتدا از داروهای رادع استفاده می‌شود یعنی در این مرحله داروهایی به کار می‌رود که مجاری را مسدود کرده، مانع از ریختن ماده به عضو شوند و جلوی ورم در حال افزایش را بگیرند. در مرحلة تزاید از داروی رادع به همراه محلل و در انتها فقط از محلل استفاده می‌شود. در مرحله انتها دادن داروی رادع اثری ندارد چون ریزش ماده متوقف شده و علایم ثابت شده است. در این مرحله باید با داروهای محلل مادۀ اضافی موجود در عضو را به تحلیل برد.

برگرفته از کتاب سنتی ایران
برچسب ها:

0 نظرات

ارسال نظرات