الله
واژه «الله» در لغت
«الله» اسم علم (نام خاصّ) است برای ذات «واجب الوجود»، به لحاظ جامعيت صفات ذاتيه و نعوت كماليه در او؛ يعنى كسى كه پرستش حق اوست، چرا که او ـ تعالى ـ بر آفرينش اشياء و حيات بخشيدن به آنها و تفضل به آنها به انواع نعمتها توانا است. پس اين نام ـ مفهوماً ـ جامع همه صفات كمال و شامل همه اسماء ديگر حضرت بارى ـ عزّ اسمه ـ است.
در ريشه لغوى كلمه «الله» اختلاف است. سيبويه دو وجه براى آن ذكر كرده: نخست آنكه در اصل «اله» بر وزن فَعال بوده، فاء كلمه كه همزه باشد، حذف شده به جاى آن «ال» لازمه آمد، دو لام بهم ادغام گرديده و سپس «الله» شده است.
وجه دوم آنكه در اصل «لاه» بر وزن فَعل، سپس الف و لام به جهت تجليل و تعظيم بدان ملحق شده است و كسى كه مدعى شده الف و لام آن براى تعريف است، اشتباه كرده؛ زيرا اسماءالله همه معرفهاند.
اشتقاق کلمۀ «الله»
دربارۀ اشتقاق و مبدأ اشتقاق اين كلمه بعضى گفتهاند: اصولاً اين واژه مشتق نيست و در اصل به همين وزن وضع گرديده است؛ زیرا از نظر لغت ضرورتى ندارد كه لفظ مشتق باشد و اگر چنين امرى حتمى مىبود تسلسل لازم مىآمد (اين قول از خلیل بن احمد نقل شده است).
كسانى كه قائل به اشتقاق اين كلمه شدهاند نيز در مبدأ اشتقاق اختلاف دارند: بعضى آن را مشتق از «الوهية» دانستهاند كه به معنى عبادت است و به معنی «تألّه» تعبد است و بر اين وجه معنى الله «كسى كه شايسته است عبادت شود» مىباشد و از اين رو كسى ديگر به اين نام موسوم نمىشود.
قول دیگر اينكه مشتق باشد از «وَلَه» به معنى تحيّر، گفته مىشود: «اله ـ يأله»؛ يعنى تحيّر، بدين جهت كه عقول همگان در درك كنه ذات حضرتش حيرانند. (اين قول از ابوعمرو نقل شده است).
واژه «الله» در روایات
عن امیرالمومنین علیهالسلام: «الله معناه: المعبود الذى يأله فيه الخلق و يُؤله اليه. و الله هو المستور عن درك الابصار، المحجوب عن الاوهام والخطرات»؛ الله یعنی معبودی که مخلوقات در شناخت ذات او در حیرتند و او از چشمها پنهان بوده و از حیطه فکر و وهم بشریت خارج است.
قال الباقر علیهالسلام: «الله معناه المعبود الذى اَلَه الخلقُ عن درك ماهيته و الاحاطة بكيفيته» و يقول العرب: اله الرجل: اذا تحيّر فى الشىء فلم يحط به علماً... فالإله هو المستور عن حواس الخلق.»
امام باقر علیهالسلام میفرمایند: «الله» معبودی است که خلق از درک ماهیت و احاطه به ذات او ناتوانند. وقتی عرب میگوید اله الرجل؛ یعنی در چیزی متحیر ماند و به آن علم پیدا نکرد... پس «اله» یعنی موجودی که از حواس و ادراک خلق پنهان است.
ذات خدا
با اینکه ما خدای را به صفات و افعال او میشناسیم، اما ذات او از عقول و اوهام ما مخفی است، چون ما هر چه تصور کنیم و در اندیشه ما گنجد محدود است و او نامحدود و به اصطلاح علمی همه چیز ماهیت دارد و ماهیت قابل وجود و عدم است، اما حقیقت او جلّ جلاله عین وجود است که احتمال عدم در او راه ندارد.
پارهای از اوصاف او
خداوند تعالی عالم و قادر است. همه چیز را دانسته و از روی عمد آفریده، مجبور و مقهور نیست مانند خورشید که بی علم و اختیار نور فشانده و مانند بنّا نیست که خانه پس از ساخته شدن از او بی نیاز باشد؛ بلکه مانند خورشید است در اینکه نور پیوسته محتاج به او است، مانند خورشید نیست که نداند چه میکند و مانند بنّاست در اینکه با تدبیر و علم ساخته است؛ لیس کمثله شیء.
هیچ چیز مانند او نیست. نه از اشیاء خارج است و نه در آنها داخل چنان که امیرالمومنین علیهالسلام فرمود در درون همه چیز است نه مانند چیزهای دیگر و بیرون از آنها نه مانند بیرون بودن چیزهای دیگر، از همه چیز جداست و عزلت نگزیده بلکه در صفت جداست. در هیچ چیز حلول نکرده و از هیچ چیز مفارقت ننموده. «هو معکم اینما کنتم»؛ با شماست هر جا که هستید.
امکان شناخت صفات خداوند
در ارتباط با امکان و یا عدم امکان شناخت باری تعالی سه دیدگاه وجود دارد:
- دیدگاه اهل تعطیل؛ طرفداران این دیدگاه قائلند که عقل ما به هیچ وجه توان شناخت صفات و ویژگیهای خداوند را ندارد. طرفداران این گروه به معطله مشهورند.
- دیدگاه اهل تشبیه: طرفداران این دیدگاه بر این باورند که صفات خداوند همان مفهومی را که درباره ما انسانها دارا هستند، دارا میباشند. این گروه به مشبهه معروفند.
- دیدگاه اثبات بلاتشبیه: طرفداران این دیدگاه بر خلاف معطله، صفات خداوند را قابل شناسایی دانسته و بر خلاف معتقدان به تشبیه، هیچ نوع شباهتی را بین صفات خداوند و صفات انسانها قائل نیستند.
برهان مختصر بر وجود خدا
انسان عاقل چون در فعلی به تأمل نگرد، خواهد یافت فاعل او با شعور و اراده است یا نیست. نقشی که به عمد بر دیوار کشیده شده و خطی که به عمد بر کاغذ نوشتهاند با آنکه به ریختن مرکب و غلطیدن قلم پدید آمده باشد، فرق دارد. از این را به فاعل با شعور و اراده پی بردند.
خوابهای صادق که مردم از قدیم دیدند و تعبیر آن را در بیداری مشاهده کردند، چنان که دانستند موجودات غیبی عالم به آیندهاند نیز آنها را به وجود عالم غیب هدایت کرد. گردش آسمان و کواکب به وضع منظم انسان را فطرة به خالق بااراده هدایت میکند. چنان که اگر ببینیم آسیایی بی سببب میگردد آن را به موجود غیبی نسبت میدهیم. از اینها که بگذریم نظر در اصل وجود خود دلیل است؛ «سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَ فِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ». (سوره فصلت، آیه 53)
در برخی روایات معتبر نقل شده است که هرکس از روی اخلاص ده مرتبه بگوید (یا الله) درخواستش رد نشود، پاسخش گویند.
عدد کبیر واژه الله ۶۶ است، هر کس با همین عدد (۶۶بار) هر صبح و عصر و بعد از نمازها و آخر شب ذکر شریف یا الله را از صمیم قلب بگوید، در مسایل دنیوی و اخروی او بسیار مجرب است.
مداومت بر ذکر «الله» در خلوت موجب مشاهدۀ امور شگفت و شگفتیها خواهد بود. فرشتۀ موکل واژۀ «الله» در عالم ملکوت «اسرافیل» و در عالم ملک (در جهان خاکی) فرشتهای است به نام «قَیدیَوش».
کسی که این کلمات شریفه «الله» را بر اساس عدد ابجدی در مربعی با تقسیمات چهارتایی بنویسد، کرامت و رضامندی خداوند متعال و خشنودی مردم را به دست خواهد آورد و کتاب آن در تحصیل موارد فوق و عملا با تجربه حاصل شده است.
صلوات
صلوات هدیهای است که طبق آیۀ ۵۶ سورۀ احزاب از جانب خداوند، بر پیامبر فرستاده میشود: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً» و سخن از علاقۀ خاص خداوند و فرشتگان نسبت به پیامبر است. خداوند و فرشتگانش بر پیامبر رحمت و درود مىفرستند.
مقام پیامبر آن قدر والا است که آفریدگار عالم هستى و تمام فرشتگانى که تدبیر این جهان به فرمان حق بر عهده آنها گذارده شده است، بر او درود مىفرستند. اکنون که چنین است شما نیز با این پیام جهان هستى هماهنگ شوید؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید بر او درود بفرستید و سلام بگویید و در برابر فرمان او تسلیم باشید. صلوات ما نوعی احترام و ارجگذاری در برابر زحمات آن حضرت است و ما به برکت صلوات بیشتر نیازمندیم تا وجود مقدس پیامبر. او گوهر گرانقدر عالم آفرینش است و اگر به لطف الهى در دسترس ما قرار گرفته، مبادا ارزانش بشمریم، مبادا ارج و مقام او را در پیشگاه پروردگار و در نزد فرشتگان همۀ آسمانها فراموش کنیم، او یک انسان است و از میان ما برخاسته؛ در اینجا به نکاتى باید توجه کرد:
- صلات و صلوات که جمع آن است هرگاه به خدا نسبت داده شود به معنى فرستادن رحمت است، و هرگاه به فرشتگان و مؤمنان منسوب گردد به معنى طلب رحمت مىباشد (راغب در مفردات همین معنى را به عبارت دیگرى آورده است).
- تعبیر به یصلون به صورت فعل مضارع دلیل بر استمرار است؛ یعنى پیوسته خداوند و فرشتگان، رحمت و درود بر او مىفرستند، رحمت و درودى پیوسته و جاودانى.
- آیه، این شبهه را که او بینیاز است را به روشنی برطرف میکند، پس او پیوسته به رحمت الهی نیازمند است.
فلسفۀ دعاي صلوات چيست؟
نخستين فلسفۀ آن اين است كه پيامبر و مقام شامخ او فراموش نشود. لازمۀ آن اين است كه اسلام و برنامههاى اسلامى متروك نمىشود. به اين ترتيب ادامه صلوات بر پيامبر رمز بقاى اسلام و نام مبارك او است. ديگر اينكه اين صلوات و درود سبب مىشود كه ما به مقام والاى حضرت بيشتر آشنا شويم. از اخلاق و اعمال و صفاتش الگو بگيريم. از بعضى از تعبيرات استفاده مىشود كه صلوات بر حضرت باعث پاكيزگى اخلاق و طهارت اعمال و ريزش گناهان ما مىشود؛ چنان كه در زيارت جامعه مىخوانيم: «وَ جَعَلَ صَلاَتَنَا عَلَيْكُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وِلاَيَتِكُمْ طِيباً لِخُلْقِنَا وَ طَهَارَةً لاَِنْفُسِنَا وَ تَزْكِيَةً لَنَا وَ كَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا»؛ خداوند صلوات ما را بر شما (پيامبر و آل پيامبر) و ولايت ما را نسبت به شما، سبب پاكيزگى اخلاق، طهارت نفوس و نموّ و رشد معنوى و كفّاره گناهان ما قرار داده است».
در روايات متعدّد ديگرى نيز اشاره به بخشودگى گناهان به هنگام درود بر پيامبر و آل او شده است. از طرفى صلوات و درود بر پيامبر و آل او، رحمت تازه الهى را بر روح پاك آنها فرو مىفرستد. از آنجا كه آنها منبع فيض هستند، از سوى آنها به امّت نيز سرازير مىشود. درود و رحمت بر آنها، درود و رحمت بر خود ما است. فرستادن صلوات و درود بر آن بزرگواران، نوعى حق شناسى و قدردانى و تشكّر از زحماتى است كه براى هدايت امّت كشيدهاند. حقّ شناسى و قدردانى اجر و پاداش الهى دارد.
آيا صلوات بر پيامبر براى او اثرى دارد؟
گاه بعضى از ناآگاهان مىگويند: هيچ اثرى ندارد، چون آنها به مقاماتى كه بايد برسند، رسيدهاند؛ ولى سستى اين سخن با توجّه به اينكه سير تكاملى انسان هيچ حدّ و مرزى را نمىشناسد و به سوى نامتناهى پيش مىرود، آشكار مىشود. با صراحت در بعضى از دعاها كه در تشهّد و غير آن خوانده مىشود، عرضه مىداريم: «وَ ارْفَعْ دَرَجَتَهُ»؛ درج پيامبر را بالاتر از آنچه هست، بالا ببر». از اين رو قرآن مجيد نيز با صراحت مىگويد: «إِنَّ اللّهَ وَ مَلاَئِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً»؛ خدا و فرشتگانش بر پيامبر اكرم درود و رحمت مىفرستند. اى كسانى كه ايمان آوردهايد! بر او درود بفرستيد و سلام گوييد و تسليم (فرمان او) باشيد.
تعبير به فعل مضارع (يُصَلُّونَ) دليل بر ادامه اين رحمت است. هر مسلمانى كه سخن از توحيد و اسلام مىگويد، رحمت تازهاى براى بنيانگذار اين آيين نوشته مىشود. اين رحمت با انجام اعمال او نيز تداوم مىيابد، چرا كه اين سنّتهاى حسنه را او بنيان نهاد.
چهل گام عرفانی از فضایل صلوات
- گام اول صلوات، اطاعت امر خداوند در متن صریح قرآن کریم است.
- گام دوم صلوات، تخلّق و تأدّب به اخلاق و آداب و فرهنگ قرآن کریم است.
- گام سوم صلوات، موجب تشرّف، آراستگی و تسلیم به اوصاف دینی است.
- گام چهارم صلوات، موافقت با ذکر جمیع ملائکه الهی است.
- گام پنجم صلوات، تقریر صوت ملائکه بر پیامبر الهی است.
- گام ششم صلوات، سبب حصول قرب قدسی به برگزیدگان الهی حضرات معصومین علیهمالسلام است.
- گام هفتم صلوات، موجب جلب رضا و خوشنودی حق تعالی است.
- گام هشتم صلوات، فراهم کننده قرب دنیوی و اخروی به رسول خداست.
- گام نهم صلوات، باعث هدایت و شفاعت رسول خدا است.
- گام دهم صلوات، جلب توّجه و عنایت ویژه آن حضرت به خویشتن است.
- گام یازدهم صلوات، سبب درک صحیح ملکوت در ملک انسانی است.
- گام دوازدهم صلوات، نقشپذیری صحیفه دل از نورانیت و تجلّی عشق به خداست.
- گام سیزدهم صلوات، موجب همصدایی با انبیاء، اولیاء و اوصیای الهی است.
- گام چهاردهم صلوات، عامل ثواب و پاداش بینهایت است.
- گام پانزدهم صلوات، موجب صفای باطن و هم عبادتی قرآنی است.
- گام شانزدهم صلوات، باعث محو گناهان و کفّاره اعمال بد انسان است.
- گام هفدهم صلوات، موجب دستگیری و جذبه محمد صلیاللهعلیه وآله وسلم و آل محمد صلواتالله علیهم است.
- گام هیجدهم صلوات، فراهم کننده استجابت دعا در پیشگاه خداست.
- گام نوزدهم صلوات، زمینه رستگاری در دنیا و سعادت آفرین در آخرت است.
- گام بیستم صلوات، سپری جهت جلوگیری از آتش عذاب جهنم است.
- گام بیست و یکم صلوات، روشنیبخش قبر و قیامت مومن است.
- گام بیست و دوم صلوات، موجب آسان جان دادن و دور کننده فشار قبر است.
- گام بیست و سوم صلوات، موجب خوش برخوردی ملک الموت در حین جان دادن است.
- گام بیست و چهارم صلوات، جواز ورود به بهشت و جنت خداوند است.
- گام بیست و پنجم صلوات، یادآور وفای عهد در روز الست است.
- گام بیست و ششم صلوات، موجب از بین رفتن ریا، نفاق و شرک است.
- گام بیست و هفتم صلوات، مهرورزی و موّدت بین همۀ خلایق است.
- گام بیست و هشتم صلوات، سنگینترین عمل پسندیده در ترازوی عمل برای پاداش آخرت است.
- گام بیست و نهم صلوات، موجب پاکیزگی دل و اخلاص در عمل و تصحیح در زبان است.
- گام سیم صلوات، موجب عافیت و سلامت روح و جسم انسان است.
- گام سی و یکم صلوات، موجب نزول رحمت و الطاف بیکران الهی است.
- گام سی و دوم صلوات، سبب قبولی طاعات و عبادات در پیشگاه خدا است.
- گام سی و سوم صلوات، موجب دوری میکروب غیبت و تهمت از مجالس معنوی است.
- گام سی و چهارم صلوات، آیینه تمام نمای ایمان زبانی، قلبی و عملی مومن است.
- گام سی و پنجم صلوات، موجب فزونی نعمت و رحمت در معیشت زندگی است.
- گام سی و ششم صلوات، موجب دور شدن انسان از شبهات و اغفالات شیطانی است.
- گام سی و هفتم صلوات، نوری هدایتگر در تردیدها و بنبستهای فکری و عملی انسان است.
- گام سی و هشتم صلوات، همخوانی ذکری است که خدا، ملائک و انسانها با هم مشترکند.
- گام سی و نهم صلوات، تبلور محب و جواز عبور از پل صراط است.
- گام چهلم صلوات، اتّصال به آشیانه محمد و آل محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم و نشان از عاقبت بخیری انسان است.
0 نظرات