غلامحسین افشردی
زندگینامه شهید حسن باقری
غلامحسین افشردی (۱۳۳۴-۱۳۶۱ش) معروف به حسن باقری، از فرماندهان اطلاعات نظامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در جنگ تحمیلی بود.
وی در عملیاتهای فتحالمبین، بیتالمقدس و رمضان فرمانده قرارگاه نصر بود و عملیات را هدایت و فرماندهی میکرد، همچنین بهعنوان فرماندهی قرارگاه نصر، در اجرای عملیات آزادسازی خرمشهر نقش مؤثری را ایفا کرد.
شهید باقری اوایل سال ۱۳۵۹ به عضویت سپاه درآمد و در واحد اطلاعات مشغول بهخدمت شد و نام مستعار «حسن باقری» برای ایشان در نظر گرفته شد. با شروع جنگ تحمیلی نقش ویژهای در ساماندهی اطلاعات ایفا کرد و به جمعآوری نقشهها و پیاده کردن وضعیت مناطق عملیاتی روی آنها، اقدام کرد و برای ارزیابی توان و استعداد دشمن، با چالاکی و شجاعت پیش میرفت. فعالیتهای مثبت او در این زمینه با سازماندهی عناصر اطلاعاتی و برگزاری آموزش مختصری برای آنها، منجر به راهاندازی واحد اطلاعات عملیات در ستاد عملیات جنوب گردید.
در نهایت حسن باقری در نهم بهمن ماه ۱۳۶۱ برای شناسایی و آمادهسازی عملیات والفجر مقدماتی در خطوط مقدم چنانه (منطقه فکه) در سنگر دیدهبانی مورد هدف گلوله خمپاره دشمن قرار گرفت و به شهادت رسید.
تولد و کودکی
غلامحسین افشردی معروف به حسن باقری، به روز سوم شعبان ۱۳۷۵ق مطابق با ۲۵ اسفند سال ۱۳۳۴ش در خانوادهای مذهبی در حوالی میدان خراسان تهران چشم به جهان گشود. والدینش بهعشق و محبت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) و از باب تیمن و تبرک، نام «غلامحسین» را بر او نهادند و بهدنبال آن در سن دو سالگی در سفر کربلا او راه همراه خود بردند.
پدرش که در تربیت وی، جدیت زیادی داشت از همان طفولیت او را با خود به مسجد و هیات و مراسم عزاداری سرور شهیدان میبرد. این حضور معنوی باعث شد که او در آن ایام عضو فعال و مؤثر هیات نوباوگان محبان الحسین (علیهالسّلام) گردد. غلامحسین دوره دبستان را در مدرسه مترجمالدوله و دوره متوسطه را در دبیرستان مروی تهران بهپایان رساند.
فعالیتهای قبل انقلاب
در سال ۱۳۵۴ پس از اخذ دیپلم ریاضی، در رشته دامپروری دانشکده کشاورزی شهر ارومیه تحصیلات عالی خود را آغاز کرد. در این ایام علاوه بر مطالعه منظم و انسجام یافته در زمینه مسائل اسلامی، با سخنرانی در جمع دانشجویان و برقراری کلاسهایی در زمینه اصول عقاید برای دانش آموزان مدارس، فعالیت مذهبی خود را دنبال میکرد و بارها با بعضی از اساتید غربزده که فرهنگ اسلامی را انکار و مظاهر منحط غربی را ترویج مینمودند، به بحث مینشست و ماهیت آن فرهنگ و عوامل غربزده را افشا میکرد. از اینرو، وی بهعنوان یک عنصر مذهبی و فعال حساسیت مسئولان و گارد دانشگاه را برانگیخته بود، که در نهایت به دلیل این فعالیتها پس از یک سال و نیم تحصیل، از دانشگاه اخراج گردید.
در این ایام در جواب یکی از نزدیکانش که به او گفته بود: تو یک سال و نیم از عمرت را بیخود تلف کردی. پاسخ میدهد: من وظیفهام را انجام دادم و اگر به دانشکده رفتم برای کسب مدرک نبود، بلکه برای رشد خودم بود و میخواستم که دیگران را هم به صحنه بیاروم.
شهید باقری در اسفند ماه سال ۱۳۵۶ بهخدمت سربازی اعزام شد و پس از طی دوره آموزشی در پادگان جلدیان نقده به ایلام منتقل گردید. در دوره کوتاه خدمت سربازی با توجه به آشنایی که با مسائل اسلامی داشت به ارشاد و هدایت فکری سربازان پرداخت و همزمان با علمای شهر ایلام از جمله آیت الله صدری(امام جمعه قبلی ایلام) ارتباط داشت و اخبار و مسائل پادگان را به ایشان اطلاع میداد. بهدنبال این فعالیتها، تحت کنترل قرار گرفت و ضمن جدا کردن وی از جمع سربازان پادگان، او را بهعنوان راننده یک افسر جزء بهکار گماردند.
فعالیتهای انقلابی
همزمان با گسترش انقلاب اسلامی و فرمان امام خمینی (رحمةاللهعلیه) مبنی بر فرار سربازان از پادگانها، خدمت سربازی را رها کرد و به موج امت حزبالله پیوست و به صورت تمام وقت در پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی به فعالیت پرداخت.
به هنگام تشریف فرمایی امام خمینی (رحمةاللهعلیه) به میهن اسلامی، در فعالیتهای کمیته استقبال شرکت چشمگیری داشت و بهدلیل برخورداری از آموزش نظامی، بههمراه سایر اعضای خانواده و دوستانش در تصرف کلانتری ۱۴ و پادگان ولیعصر (عجّلاللهفرجهالشریف) «عشرت آباد سابق» در تهران نقش بارزی داشت.
فعالیتهای بعد انقلاب
تا خرداد ۱۳۵۸، در کمیته انقلاب اسلامی و برخی نهادهای دیگر فعالیت داشت و با انتشار روزنامه جمهوری اسلامی، همکاری فعال خود را با این روزنامه در زمینههای مختلف آغاز کرد. در این مدت بنا به دعوت جنبش امل لبنان، از طرف روزنامه بهعنوان خبرنگار، سفر ۱۵ روزهای به لبنان و اردن انجام داد که طی این سفر، گزارش تحلیلی جامعی از اوضاع نابسامان مسلمین در آن منطقه تهیه کرد.
در خردادماه سال ۱۳۵۸ موفق به اخذ دیپلم ادبی شد. سپس در امتحان ورودی دانشگاه شرکت کرد و با رتبه صد و چهارم در رشته حقوق قضایی دانشگاه تهران قبول گردید. او در مدت حضور در محیط دانشگاه، نقش فعال و مؤثری در مقابله با توطئههای ضد انقلاب و گروهکها داشت.
شهید باقری اوایل سال ۱۳۵۹ به عضویت سپاه در آمد. ابتدا در واحد اطلاعات مشغول به خدمت شد و در زمینه شناسایی و مقابله با گروهکهای منحرف و وابسته، فعالیت خود را استمرار بخشید و در این واحد بود که نام مستعار «حسن باقری» برای ایشان در نظر گرفته شد.
مسئولیتها درطول جنگ
تهاجم دشمن بعثی به مرزهای کشور اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی، نقطه عطفی در زندگی شهید باقری بود. با احساس تکلیف در دفاع از اسلام و میهن اسلامی بلافاصله پس از شروع جنگ (در روز اول مهرماه سال ۱۳۵۹) بههمراه عدهای از برادران پاسدار راهی جبهههای جنوب شد و تا آخرین لحظه حیات، در این سنگر باقی مانده و در بسیاری از صحنههای پیروز دفاع مقدس حضور فعال و تعیین کننده داشت.
تاسیس واحد اطلاعات و عملیات رزمی
شهید باقری از ابتدای ورودش به منطقه جنوب اهواز) در پایگاه منتظران شهادت (گلف) بهمنظور دستیابی به اطلاعات مناسب از موقعیت دشمن، به جمعآوری نقشهها و پیاده کردن وضعیت مناطق عملیاتی روی آنها، اقدام کرد و شخصاً به همراه عناصر اطلاعاتی، جهت کسب اطلاع دقیق از دشمن، بهشناسایی محورها و نقاط موردنظر میپرداخت و در برخی از موارد نیز تا عقبه نیروهای دشمن برای ارزیابی توان و استعداد آنها، با چالاکی و شجاعت بینظیری پیش میرفت. فعالیتهای مثبت او در این زمینه با سازماندهی عناصر اطلاعاتی و برگزاری آموزش مختصری برای آنها، منجر به راهاندازی واحد اطلاعات عملیات در ستاد عملیات جنوب (گلف) گردید.
واحدهای اطلاعات عملیات پس از گذشت حدود ۳ ماه از شروع جنگ، در تمامی محورهای جنوب (از آبادان تا دزفول) با قدرت تمام مستقر شدند و نسبت به شناسایی و تعیین وضعیت دشمن و ارسال گزارش آن اقدام کردند. با این تلاش، اطلاعات چشم فرماندهی در میدان جنگ شد و یکی از ضعفهای بزرگ (نداشتن اطلاع از وضعیت دشمن) برطرف گردید.
شهید باقری علاوه بر ارائه اطلاعات، توان و استعداد ذاتی بالایی در تحلیل اطلاعات دشمن داشت و اغلب حرکات احتمالی دشمن در آینده را پیشبینی مینمود و حتی به زمان و مکان آن هم اشاره میکرد. از آنجمله پیشبینی وی در دی ماه سال ۱۳۵۹ مبنی بر حرکت دشمن جهت الحاق محور شمال – جنوب منطقه سوسنگرد برای ارتباط جفیر و بستان بود. که دشمن در کمتر از یک هفته با نصب پلهای نظامی متعدد و تلاش گسترده اینکار را انجام داد. (البته این منطقه بعدها با عنایت الهی در عملیات طریق القدس آزاد گردید.) از اقدامات بسیار مؤثر شهید باقری که در این دوره پایهریزی شد، بایگانی اسناد جنگ، ترجمه اسناد و بخش شنود بیسیمهای دشمن بود. از دیگر فعالیتهای وی طراحی گردانهای رزمی و تعیین ترکیب سازمان نفرات و تجهیزات و ادوات رزمی و واحدهای پشتیبانی از رزم بود.
فرماندهی محور جنوب
شهید باقری بهدلیل لیاقت، شجاعت و شهامتی که داشت در دی ماه سال ۱۳۵۹ بهعنوان یکی از معاونین ستاد عملیات جنوب انتخاب شد و در شکست محاصره سوسنگرد، فرماندهی عملیات امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)، فتح، ارتفاعات اللهاکبر و دهلاویه نقش بهسزایی داشت و همه این نبردها در شرایطی اجرا میشد که عملیات منظم نیروهای خودی با مشکل مواجه شده بود و اغلب بدون نتیجه میماند، همه تلاش شهید باقری و برادران سپاه این بود که ثابت کنند میتوان دشمن را شکست داد.
با برکناری بنیصدر و باتوجه به شرایط سیاسی آن زمان، در اجرای عملیات فرماندهی کل قوا شرکت داشت و پس از مجروح شدن سردار رحیم صفوی هدایت عملیات را بهعهده گرفت و در این عملیات بهعنوان فرماندهی لایق و کاردان شناخته شد.
شهید باقری که فرماندهی محور دارخوین را بهعهده داشت، در عملیات شکست حصر آبادان در طرحریزی، سازماندهی و کسب اخبار و اطلاعات دشمن نقش مؤثری داشت.
معاونت فرماندهی عملیات طریقالقدس
در عملیات طریقالقدس که برای اولینبار قرارگاه مشترک بین سپاه و ارتش تشکیل گردید، شهید باقری بهعنوان معاونت فرماندهی کل سپاه در قرارگاه فرماندهی عملیات مشترک حضور یافت و در شناسایی محورها و تحلیل و پیشبینی حرکتهای دشمن و پیگیری مسائل رزمی نقش مهمی را ایفا نمود.
شهید باقری در اجرای مرحله اول این عملیات سهشبانه روز بیدار بود و در آمادهسازی مرحله دوم عملیات، بهدلیل خستگی مفرط، شب هنگام طی تصادفی بشدت مصدوم شد و به بیمارستان منتقل گردید.
برادر شهید در این مورد میگوید: در بیمارستان در لحظاتی که معلوم نبود زنده میماند یا خیر و با اینکه بهسختی سخن میگفت میپرسید: پل سابله کارش به کجا کشید؟
بشدت بهفکر عملیات و نگران آن بود. با اینکه یک ماه دستور استراحت مطلق پزشکی به او داده بودند، پس از یک هفته، بیمارستان را ترک کرد و به ستاد عملیات جنوب بازگشت و با وجود آثار جراحت و سردرد شدید، به فعالیت خود ادامه میداد.
پس از عملیات موفق طریق القدس، دشمن بعثی دست به یک حمله در تنگه چزابه زد، شهید باقری با وجود ضعف جسمی، تلاش زیادی برای تثبیت این نقطه استراتیژیک و مهم بهعمل آورد و با اسقامت عجیبی چندین شب متوالی و بدون لحظهای استراحت، بههدایت عملیات پرداخت و حتی در یک مرحله، بهعنوان فرمانده گردان وارد عمل شد و تپهای را که ۴۰۰ نفر از نیروهای دشمن روی آن مستقر بود و بر نیروهای خودی تسلط داشت به تصرف در آورد.
فرماندهی قرارگاه نصر
در عملیات فتحالمبین، بیتالمقدس و رمضان شهید باقری فرمانده قرارگاه نصر بود.
عملیات فتحالمبین
قبل از شروع عملیات، شهید باقری با تجزیه و تحلیل اطلاعات واصله، تمام واحدهای اطلاعاتی را در راستای اهداف این عملیات توجیه و وظایف هر یک را مشخص کرد. با توجه به وسعت منطقه عملیات، چهار قرارگاه برای کنترل و هدایت عملیات مشخص گردید.
جناح شمالی منطقه، حساسترین محور عملیات بود. بهدلیل این اهمیت و حساسیت، شهید باقری بهعنوان فرمانده قرارگاه نصر (قرارگاه مشترک ارتش و سپاه) در این جناح انتخاب گردید. ضمن اینکه در قرارگاه مرکزی کربلا نیز در کنار فرماندهی کل عملیات (سردار محسن رضایی) بهعنوان مشاور عملیات و مسئول اطلاعات، فعالیت بسیار مؤثری داشت.
در مرحله اول عملیات فتحالمبین، قرارگاه نصر با موفقیت کامل به اهداف خود رسید و در مرحله دوم عملیات، با اصرار و تاکید شهید باقری تصرف ارتفاعات رادار (ابوصلبیخات) از محور قرارگاه نصر انجام پذیرفت که پس از موفقیت و استقرار نیروهای خودی، دلیل اصرار شهید باقری کشف گردید.
عملیات بیتالمقدس
بلافاصله پس از عملیات فتحالمبین آمادهسازی عملیات بیتالمقدس آغاز گردید. شهید باقری ضمن تلاش برای هماهنگی واحدهای اطلاعاتی در طرحریزی عملیات نیز حضور داشت و میگفت: لزومی ندارد ما مستقیماً وارد شهر خرمشهر شویم، بلکه باید دشمن را دور بزنیم و عقبه او را ببندیم تا شهر خود بهخود سقوط کند.
با اینکه نظرات دیگری هم برای چگونگی آزادی خرمشهر وجود داشت، اهمیت و تاکید او پس از فتح خرمشهر آشکار شد. در این عملیات شهید باقری بهعنوان فرماندهی قرارگاه نصر، در اجرای عملیات نقش مؤثری را ایفا کرد. از هدفهای عمده این قرارگاه، خرمشهر و تامین مرز شلمچه و شرق بصره بود.
پس از دو مرحله عملیات موفقیتآمیز، در مرحله سوم عملیات، قرارگاه نصر با محاصره دشمن در ناحیه شلمچه، مزدوران بعثی را مستاصل و مضمحل کرد و شهر خرمشهر نیز آزاد گردید.
عملیات رمضان
پس از عملیات بسیار موفق بیتالمقدس، طرحریزی و آمادهسازی عملیات رمضان آغاز گردید. در این عملیات شهید باقری همچنان در مسئولیت قرارگاه نصر حضور داشت. در مرحله اول عملیات رمضان این قرارگاه نقش عمل کننده نداشت و بهعنوان قرارگاه احتیاط پیشبینی شده بود، ولی با روحیاتی که شهید باقری داشت ضمن حضور در قرارگاه فتح و همکاری جدی و فعال با فرماندهی آن، در مراحل بعدی عملیات رمضان بهعلت پاتکهای بسیار شدید و سنگین دشمن بعثی، قرارگاه نصر نقش بسیار مؤثری در دفع آنها و حفظ مواضع خودی داشت تا جایی که شهید باقری جهت کنترل دقیقتر و تقویت روحیه رزمندگان، مقر تاکتیکی قرارگاه نصر را پشت خاکریزهای خط مقدم مستقر کرد و تا تثبیت شرایط، در همانجا حضور داشت.
جانشین فرماندهی کل در قرارگاههای جنوب
پس از عملیات رمضان، شهید باقری از طرف فرماندهی کل سپاه بهسمت فرماندهی قرارگاه کربلا و جانشین فرماندهی کل در قرارگاههای جنوب منصوب گردید.
در شرایطی که طرحریزی عملیات از منطقه جنوب به جبهه غرب منتقل شده بود، همزمان با اجرای عملیات مسلم ابن عقیل (علیهالسّلام)، شهید باقری در قرارگاه کربلا با شناسایی و پیگیری مستمر، عملیات محرم را طرحریزی کرد و با کسب موافقت، نسبت به اجرای آن وارد عمل شد.
باتوجه بهکسب تجربیات و نتایج حاصله از موفقیتهای رزمی و نظامی، ساختار سازمان رزمی سپاه شکل گرفت و بر اثر لیاقت و شایستگی قابل توجه و در خور تحسین شهید باقری، ایشان بهعنوان جانشین فرماندهی یگان زمینی سپاه منصوب گردید.
ویژگیهای برجسته
اتکال شهید باقری به خداوند تبارک و تعالی بسیار بالا بود و در سایه این توکل، اطمینان و استقامت عجیب وی بخوبی مشهود بود و در سختترین شرایط و حساسترین موقعیتها ضمن حفظ صبر و آرامش و خونسردی، با تدبیر عمل میکرد. او عشق و علاقه عجیبی به اهل بیت (علیهمالسّلام) و آقا امام زمان (عجّلاللهفرجهالشریف) و (امام خمینی رحمةاللهعلیه) داشت.
شهید باقری بیریا و بیتکلف در مصائب امام حسین (علیهالسّلام) میگریست و علاقه فراوان و مستمر به مطالعه کتاب الارشاد شیخ مفید و مقتلهای حادثه کربلا داشت.
استعداد و خلاقیت شهید باقری باتوجه به کمی سن و تجربه وی، بسیار قابل توجه و مورد تحسین بود. یکی از برادران رده بالای سپاه (و با سابقه در جنگ) چنین میگوید: با اینکه من دو سال از او بزرگتر بودم ولی به جرات میتوانم بگویم افکار او دو سال از من بالاتر بود.
شهید باقری همواره با هوشمندی و ذکاوت خویش شرایط رزمی و عملیاتی را پیشبینی و تحلیل میکرد و در کنار آن با قدرت بالای فکری، راههای کار و طرحریزی عملیاتی خود را ارائه مینمود و بدون هراس از مشکلات، بهفعالیت و تلاش در این زمینه میپرداخت. هرگز نسبت بهدشمن اظهار عجز و ناتوانی نداشت، بلکه همواره نسبت به برتری نیروهای خودی بر دشمن با اطمینان صحبت میکرد.
قاطعیت و قدرت تصمیمگیری شهید باقری بهعنوان یک فرمانده لایق و موفق چشمگیر بود و در مراحل بحرانی و شرایط سخت با جرات کامل ضمن حفظ آرامش و خونسردی، نظر لازم و مؤثر را ارائه و در اینباره تصمیمگیری میکرد. یکی از فرماندهان نظامی ارتش که با وی همکاری مشترک داشت میگوید: در مرحلهای از عملیات بیتالمقدس یکی از یگانها در شرایط سختی در مقابل پاتک دشمن قرار گرفته بود که فرمانده آن واحد در تماس اعلام کرد در صورت مقاومت، احتمالاً تلفات بیشتری خواهیم داشت. شهید باقری در پاسخ گفت: در مقابل دشمن باید مقاومت کنید و مسئولیت تلفات را هم من به گردن میگیرم.
کادرسازی و تربیت نیرو از خصوصیات بسیار بارز شهید باقری بود. اهتمام زیادی به رشد و ارتقای همراهان و همکاران خود داشت. در تربیت کادرهای واحد اطلاعات و عملیات بسیار پرتلاش بود و در این زمینه آموزشهای نظری و عملی را توام میکرد. بیش از سه دوره آموزش فشرده ۳۰ تا ۴۰ نفره برگزار کرد که بعدها این برادران در واحد اطلاعات – عملیات تیپها مسئولیتهای مهمی را عهدهدار شدند. توجه به هماهنگی و وحدت نیروهای رزمی از دیگر خصوصیات این شهید بزرگوار بود که تجلی آن در هدایت عملیات (خصوصاً عملیات مشترک ارتش و سپاه (در قرارگاه مشترک نصر)) مورد تایید فرماندهان ارتش بود و آنها تحت تاثیر خصوصیات اخلاقی و عمل این شهید قرار میگرفتند، بخصوص در مقطعی که ایشان به عنوان نماینده سپاه در شورای عالی دفاع شرکت میکرد.
شجاعت و شهامت شهید باقری بسیار بالا و قابل توجه بود. او باتوجه به اینکه یک مسئول رده بالای نظامی بود، ولی همراه عناصر اطلاعاتی در شناساییها شرکت میکرد. در صحنههای رزم و در خطوط مقدم جبهه و در بعضی از موارد نیز در پشت خط دشمن حضور مییافت و حتی در هدایت گروهانها و گردانهای رزمی مستقیماً وارد عمل میشد.
این شهامت در کلام و گفتار وی نیز تاثیر داشت. با تواضع، آنچه را صحیح میدانست بیان میکرد و از نظرات خود دفاع مینمود. از قدرت بیان و استدلال برخوردار بود و همواره مخاطب خود را تحت تاثیر قرار داده و به تحسین وا میداشت.
تواضع و فروتنی شهید باقری (با داشتن مسئولیتهای مهم و اساسی در جنگ) بسیار محسوس بود و هرگز تحت تاثیر القاب و عناوین مسئولیتی قرار نمیگرفت. رفتار مهربان او با همه (خصوصاً زیردستان) بهگونهای بود که علاقه متقابل نسبت به وی را در آنان ایجاد میکرد.
تا مدتها همسرش نمیدانست که او در جبهه مسئولیت دارد و فرمانده است، در پاسخ به این سئوال که در جبهه چه میکند، میگفت: من سقای بچههای بسیجیام.
خاطرات همرزم شهید
پس از عملیات امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) نگاهم به شخصی افتاد که سطلی بهدست گرفته بود و فشنگهای روی زمین را جمع میکرد. این شخص کسی نبود جز برادر باقری که میگفت: اینها حیف است و باید از آنها استفاده کرد.
وقتی راجع به عملیات یا مسائل کاری انتقاد میکردیم با مهربانی میگفت: بسیار خوب، حالا شما بیایید و کار را در دست بگیرید و درست کنید، چه فرقی میکند.
در عملیات بیتالمقدس وقتی یکی از تیپها در وضعیت دشواری قرار گرفته بود، فرمانده آن در اثر فشار مشکلات میگوید: مگر بالاتر از سیاهی هم رنگی هست؟ شهید باقری پاسخ میدهد: آری، بالاتر از سیاهی، سرخی خون شهید است که روی زمین میریزد، قوه محرکه شما خون شهداست.
پس از فتح خرمشهر بارها تذکر میداد: برادران! مبادا غرور این پیروزیها شما را بگیرد، خودتان را گم نکنید، فکر نکنید ما اینکار را کردهایم، همهاش خواست خدا بوده است.
حساسیت عجیبی به انتقال شهدا و مجروحین داشت و میگفت: ما جواب خانوادهای را که جنازه شهیدش روی زمین مانده چه بدهیم؟! سرانجام در اثر این تاکیدها و ضرورت مدنظر قرار دادن حقوق شهدا، مسئول تعاون قرارگاه نیز شهید شد.
وقتی در ارتباط با جریانات سیاسی از وی میپرسند در چه خطی هستی؟ میگوید: ما در خط ثواب هستیم.
شهید باقری درمورد نیروهای بسیجی میگفت:
این بسیجیها امانتی الهی هستند که باید قدرشان را بدانیم و تمام سعی خود را در حفظ آنها بکار بریم. این بسیجی است که جنگ را اداره میکند تا زمانی که نیروی ایمان در آنها وجود دارد، جنگ به پیروزی میانجامد.
شهید باقری همواره به دوستانش میگفت: تا خالص نشوی خدا ترا برنمیگزیند. لذا باید سعی کنیم که خداوند عاشقمان بشود تا ما را ببرد.
نحوه شهادت
پس از عملیات رمضان در شهریور ماه ۱۳۶۱ که مقارن با ایام حج بود، در پاسخ به پیشنهاد یکی از دوستانش جهت عزیمت به سفر حج گفته بود: هنوز که کار جنگ تمام نشده و دشمن بعثی در خاک ماست، بروم به خدا چه بگویم؟ وقتی میروم که حرفی برای گفتن داشته باشم.
چند ماه پس از این صحبت در نهم بهمن ماه ۱۳۶۱ در طلیعه ایام دهه فجر در حالیکه تعدادی از همرزمان و همسنگرانش به دیدار حضرت امام خمینی (رحمةاللهعلیه) شتافته بودند، او برای شناسایی و آمادهسازی عملیات والفجر مقدماتی بههمراه تعدادی از برادران سپاه در خطوط مقدم چنانه (منطقه فکه) در سنگر دیدهبانی مورد هدف گلوله خمپاره دشمن بعثی قرار گرفت و همراه همسنگرانش شهیدان مجید بقایی، وزوائی و ... به لقاءالله شتافت.
آخرین کلامی که از این شهید بزرگوار شنیده شد پس از ذکر شهادتین، نام امام شهیدان حسین (علیهالسّلام) بود.
شهید باقری در همه مدت حضورش در جبهههای جنگ تنها یکبار، آنهم بهمدت پنج روز برای ازدواج، از جنگ جدا شد و به جهت عشق به حضرت امام زمان (عجّلاللهفرجهالشریف) نام نرگس را برای تنها فرزندش برگزید.
0 نظرات