مقصود از امور طبیعیه اموری است که به وجود آمدن و تعادل انسان به وجود آنها بستگی دارد و شامل هفت جزء میباشد. امور طبیعیه عبارتند از ارکان ← امزجه اخلاط + اعضاء ارواح + قواد افعال
ارکان
در اصطلاح حکما، رکن یا عنصر عبارت است از جسم بسیطی که به غیر از خود تجزیه نمیشود و تشکیل دهنده اجزای اولیهی همهی موجودات اعم از انسان حیوان نبات و جماد میباشد و تعداد آنها چهار است. یکی از روشهای تقسیم بندی اشیاء در جهان ،آفرینش توجه به کیفیت آنها است. کیفیات به دو دسته مشترک و غیر مشترک تقسیم میشوند.
كيفيت غیر مشترک کیفیتی است که در اجسام گوناگون مختلف میباشد و لزوماً همه اجسام آن کیفیت را ندارند و بر اساس آن قابل مقایسه نمیباشند؛ مثل رنگ و بو. کیفیت مشترک کیفیتی است که در همه اجسام وجود دارد و میتوان آن را در اجسام گوناگون مقایسه کرد تقسیم بندی اجسام بر اساس این کیفیت به شکل زیر صورت می گیرد :
- سبکی شامل سبكى مطلق و سبکی نسبی
- سنگینی شامل سنگینی نسبی و سنگینی مطلق
بدین ترتیب عناصر به چهار رکن (ارکان اربعه) که هر کدام اسم و خصوصیات خاص خود را دارند دسته بندی میشوند
- جسمی که سبکی مطلق دارد: آتش عنصری
- جسمی که سبکی نسبی دارد هوای عنصری
- جسمی که سنگینی نسبی دارد آب عنصری
- جسمی که سنگینی مطلق دارد خاک عنصری
هر کدام از ارکان دارای کیفیت خاصی میباشند طبق بیان ابن سینا کیفیتها به دو نوع فاعله و منفعله نیز تقسیم میشوند :
کیفیت فاعله به کیفیتی میگویند که خاصیت تأثیرگذاری بر سایر کیفیات را دارد و شامل حرارت و برودت گرمی و سردی است کیفیت منفعله به کیفیتی میگویند که از کیفیات فاعله تأثیر پذیری دارد و شامل رطوبت و یبوست (تری و خشکی) است. به عنوان
مثال، تأثیر حرارت موجب ایجاد خشکی میشود و بر اثر ،سردی، رطوبت پدید می آید. از طرف دیگر در هر کدام از ارکان یک کیفیت به نهایت خود میرسد. آتش نماد جسمی است که در طبع خود به نهایت گرمی برسد و آب نماد جسمی است که در طبع خود به نهایت سردی برسد. هوا نیز مظهر جسمی است که به نهایت روانی و تری برسد و خاک مظهر نهایت جمود و بسته بودن و خشکی است.
هر کدام از عناصری که نام برده شده علاوه بر کیفیت غالب و بارزی که دارند، یک کیفیت مغلوب و پنهان نیز دارند پس کیفیت بارز عنصر آتش گرمی و خاصیت پنهان آن خشکی است و کیفیت آشکار عنصر هوا رطوبت و خاصیت پنهان آن گرمی است همچنین خاصیت بارز عنصر آب سردی و کیفیت پنهان آن رطوبت است و خاصیت بارز عنصر خاک خشکی و یبوست و کیفیت پنهان آن سردی است بنابراین خاک عنصری سرد و خشک، آب :عنصری سرد و تر، هوای عنصری گرم و تر؛ و آتش عنصری گرم و خشک است.
باید دقت شود که استفاده از کلمات خاک، آب، هوا و آتش برای نزدیک سازی مفاهیم به ذهن میباشد و منظور از خاک عنصری خاک متعارف نیست زیرا خاک ظاهری خود دارای ترکیبات مختلف است و به مواد گوناگونی مثل، آهن، روی، مس و ... تجزیه می شود. استفاده از این کلمات به دلیل مشابهتی است که بین بعضی از خصوصیات این مواد با سمبلها یا نمادهای قابل لمس در طبیعت وجود دارد عناصر اربعه را نمیتوان به صورت مجزا در طبیعت پیدا کرد بلکه عناصر در ترکیب مواد مرکب وجود دارند و بدن آدمی نیز از این عناصر تشکیل شده است. به عبارت دیگر نامیدن عناصر چهارگانه به آب و هوا و خاک و آتش از این روست که بین ویژگیهای عناصر چهارگانه و این نمودهای محسوس، شباهتهایی وجود دارد که اجازه میدهد این نمودها را نماد و سمبل آن عناصر بدانیم.
وظايف ارکان چهارگانه
- خاک عنصری وظیفهی آن ایجاد پایداری و شکل دهی و حفظ اشکال است.
- آب عنصری وظیفۀ آن ایجاد امکان شکل پذیری و قابلیت انعطاف در اجسام است به طوری که هرچه این عنصر در جسمی بیشتر باشد حالت سیالیت آن بیشتر میشود.
- هوای عنصری شکل پذیری و سیالیت بیشتر و سریعتری دارد و وظیفه آن ایجاد تخلخل و فاصله بین ذرات اجسام و افزایش لطافت و سبکی است. جسمی که هوای عنصری زیادی دارد میل به بالا رفتن پیدا میکند مثلاً در اثر حرارت آب به بخار تبدیل میشود چرا که بر اثر حرارت تکاثف و در هم فشردگی آن کمتر میشود.
- آتش عنصری وظیفهی آن ایجاد لطافت نضج سبکی و کاهش شدت سردی است، بنابراین موجودی که آتش عنصری آن زیاد است حرکت آن بیشتر است.
مثال ۱ : در چدن، خاک عنصری بیشتر است و کیفیت خشکی آن نیز بیشتر میباشد و در نتیجه محکم اما شکننده است ولی در فولاد هوای عنصری زیادتر است و در نتیجه قابلیت انعطاف آن بیشتر است. بدین ترتیب با تغییر در مقدار ارکان چهارگانه میتوان به مواد جدید با خاصیت های جدید دست یافت.
مثال ۲ : وجود آتش عنصری زیادتر از حد طبیعی در یک فرد باعث فعالیت سریع و زیاد و عصبی شدن میشود.
مثال ۳: افزایش غیر طبیعی آتش عنصری در یک فرد میتواند با کاهش رطوبت مغز او سبب بروز بی خوابی در وی شود.
مثال ۴: افزایش آب عنصری در اسفنکتر تحتانی مری میتواند با کاهش تونوسیته آن عضله باعث شل شدن و انقباض ناکارآمد این عضله و بیماری ریفلاکس معده به مری (Gastroesophageal Reflux) شود.
نمونه بیمار: دختر هفت ساله با سابقۀ بیماری بازگشت ادرار از مثانه به حالب ( Vesicoureral Reflux; Grade I) با عدم پاسخ به درمانهای رایج و عفونت کلیه مقاوم به آنتی بیوتیک مراجعه نمود که با تشخیص افزایش رطوبت VUJ تحت درمان با سیر خوراکی و کاهش مصرف میوه و لبنیات قرار گرفت و پس از یک ماه بهبودی حاصل شد.
0 نظرات