امام هادی علیهالسلام
امام هادی علیهالسلام پیشوای دهم شیعیان، بنا بر نظر مشهور در نیمۀ ذیحجه ۲۱۲ق در مدینه به دنیا آمد. پدر بزرگوارش امام جواد علیهالسلام و مادرش سمانه مغربیه است که کنیزی با فضیلت و تقوا بود. مشهورترین القاب امام دهم، «نقی» و «هادی» است و به آن حضرت «ابوالحسن الثالث» نیز میگویند.
علم و دانش امام هادی علیهالسلام همانند آباء و اجداد گرامیاش، علم لدنی بود؛ یعنی مستقیماً از طریق غیب و همچنین از علوم و معارف قرآن و سنت رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلم و پدران بزرگوارش دریافت مینمود.
در منابع تاریخی برای امام هادی علیهالسلام، تنها یک همسر ذکر شده که برایش نامهایی چون حدیث یا سوسن ذکر کردهاند (علامه شوشتری، رسالة فی تواریخ النبی و الآل، ص۷۵).
امامت امام هادی
پس از شهادت امام جواد علیهالسلام در سال ۲۲۰ق فرزندش امام هادی علیهالسلام که هنوز بیش از هشت سال نداشت، به امامت رسید. از آنجا که شیعیان به استثنای معدودی، مشکل بلوغ امام دربارۀ امام جواد علیهالسلام را پشتسر گذاشته بودند، در زمینۀ امامت امام هادی علیهالسلام تردید خاصی برای بزرگان آنها به وجود نیامد (جعفریان، حیات فکری و سیاسی ائمه، ص۵۰۱).
ادله بر امامت امام
دلیل عام: احادیثی که از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقل شده و در آن اسامی دوازده امام آمده است.
دلیل خاص: در احادیث متعددی به صورت خاص به امامت آن حضرت تصریح شده مانند: حدیثی از امام جواد علیهالسلام که فرموده: «(پس از من) امر امامت به امام علی النقی علیهالسلام واگذار خواهد شد، در صورتی که او پسر بچهای است. در جایی دیگر باز فرموده: آری و کمتر از هفت ساله، چنانکه حضرت عیسی بن مریم علیهالسلام نیز چنین بود» (مسعودی، اثبات الوصیة للامام علی بن ابیطالب، ص۲۲۹-۲۲۸).
امام هادی علیهالسلام و زیارت جامعۀ کبیره
یکی از آثار ماندگار و ارزشمند امام هادی علیهالسلام، زیارت جامعه کبیره است که متقنترین متن در «امامشناسی» است. زیارت جامعه دارای مضامین بسیار عالی از زبان امام هادی علیهالسلام است که در پاسخ به خواستۀ یکی از ارادتمندان اهلبیت علیهمالسلام صادر شده است.
صحت صدور و ارزش سندی این زیارت چنان است که علامه مجلسی رحمةاللهعلیه مینویسد: «اینکه سخن دربارۀ زیارت جامعه، اندکی به درازا کشید، (اگرچه حق آن را به جهت پرهیز از طولانی شدن ادا نکردم) بدین خاطر است که این زیارت، صحیحترین زیارتها از جهت سند و فراگیرترین آنها نسبت به ائمه علیهمالسلام است و در مقایسه با دیگر زیارتها از فصاحت، بلاغت و منزلت بیشتری برخوردار است» (مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۲، ص۱۴۴).
شاگردان مکتب امام هادی علیهالسلام
دوران زندگی امام هادی علیهالسلام، هرچند عصر اختناق و استبداد بود و امام برای فعالیت فرهنگی، علمی و سیاسی، آزادی عمل نداشت و از این نظر فضای جامعه با عصر امام باقر و امام صادق علیهماالسلام تفاوت فراوان داشت، اما آن حضرت در همان شرایط نامساعد، علاوه بر فعالیتهای فرهنگی (نظیر مناظرات، مکاتبات، پاسخگویی به شبهات و...)، راویان و محدثان و بزرگانی از شیعه را تربیت کرد، علوم و معارف اسلامی را به آنان آموزش داد تا آنان، هم جامعۀ زمان خود را از آسیبهای فرهنگی اعتقادی حفظ نمایند و هم این میراث بزرگ را به نسلهای بعدی منتقل کنند.
شیخ طوسی رحمةاللهعلیه، تعداد شاگردان و اصحاب حضرت را در زمینههای مختلف علوم اسلامی، بیش از ۱۸۰ نفر میداند. در میان شاگردان امام هادی علیهالسلام، چهرههای درخشان علمی و معنوی و شخصیتهای برجستهای مانند فضل بن شاذان، حسین بن سعید اهوازی، علی بن مهزیار اهوازی دورقی، ایوب بن نوح، حسن بن راشد (مکنی به ابوعلی غلام آلهلب بغدادی)، احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی و عثمان بن سعید عمری به چشم میخورند که برخی از ایشان شاگرد ائمه دیگر نیز بوده و دارای آثار و تألیفات ارزشمند در زمینههای مختلف علوم اسلامی هستند.
سیرۀ عملی امام هادی علیهالسلام
انس با پروردگار: با مطالعه در سیره ائمه اطهار علیمالسلام، صفتی را در آنها برجستهتر از همه صفات میبینیم و آن توجه به خدا و ارتباط با او و شب زندهداری به عبادت و مناجات با خدا و تلاوت قرآن مجید است. امام هادی علیهالسلام نیز چنین بودند.
دعاهای امام: از امام هادی علیهالسلام چندین دعا به یادگار مانده است و این دعاها نمونه حد انقطاع او از غیر و نهایت اتصال به حقتعالی است؛ مانند «خدایا! سرچشمههای کرامت و بزرگواریات با بخششهای فراوانت مملو است و درهای مناجات به روی آرزومندان باز است، و توجهات تو برای کسی که در پیشگاهت خاضع است گسستنی نیست. دهانها بسته شده است، درماندگی شدید گشته، و منتظران از صبر و بردباری ناتوان ماندهاند، و تو ای خداوند در کمینگاهی، ای خدایی که با وجود تأخیر بندگان در ادای وظیفه سختگیری نمیکنی، و پناهندۀ به تو در امان است، و آن را که از مردم کناره گرفته و رو به تو آورده، تکیهگاه سودمندی، خدایا نزدیکان به تو در اماناند» (ابنطاووس، مهج الدعوات و منهج العبادات، ص۶۰).
زهد و پارسایی امام: پارسایی و انس با پروردگار، آنچنان نمودی در زندگی امام هادی علیهالسلام داشت که برخی از شرححالنویسان در مقام بیان برجستگیها و صفات والای آن گرامی به ذکر این ویژگی پرداختهاند. «ابن کثیر» مینویسد: «و قد کان عابداً زاهداً»؛ او عابدی وارسته و زاهد بود (ابنکثیر دمشقی، البدایة و النهایة، ج۱۱، ص۱۵).
حلم و بردباری: امام هادی علیهالسلام همچون نیاکان خود در برابر ناملایمات بردبار بود و تا جایی که مصلحت اسلام ایجاب میکرد، با دشمنان و ناسزاگویان و اهانتکنندگان به ساحت مقدس آن حضرت، با بردباری برخورد میکرد.
بریحه عباسی که مسئول نظارت بر اقامه نماز در حرمین شریفین (مکه و مدینه) بود، دربارۀ امام هادی علیهالسلام به متوکل نوشت: اگر به مکه و مدینه نیاز داری، علی بن محمد را از این دو شهر بیرون ببر؛ زیرا او مردم را به سوی خود خوانده و گروه زیادی از او پیروی کردهاند.
بر اثر سخنچینیها و بدگوییهای پیدرپی بریحه، متوکل، امام هادی علیهالسلام را از کنار حرم جد بزرگوارش رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم تبعید کرد. هنگامی که امام علیهالسلام از «مدینه» به سمت «سامرا» در حرکت بود، بریحه نیز او را همراهی کرد. در بین راه بریحه رو به حضرت کرد و گفت: تو خود میدانی که عامل تبعید تو من بودم. با سوگندهای محکم و استوار، سوگند میخورم که چنانچه شکایت مرا نزد حاکم عباسی یا یکی از درباریان و فرزندان او ببری، تمام درختانت را در مدینه آتش میزنم و بردگان و خدمتکارانت را میکشم و چشمههای مزارعت را کور خواهم کرد و بدان که این کارها را خواهم کرد.
امام علیهالسلام متوجه او شد و فرمود: «نزدیکترین راه برای شکایت از تو این بود که دیشب شکایت تو را نزد خدا بردم و چون شکایت تو را بر خدا عرضه کردم، پس نزد غیر او از بندگانش نخواهم برد.
بریحه چون این سخن را از امام علیهالسلام شنید، به دامن حضرت افتاد و تضرع کرد و از او تقاضای بخشش نمود. امام علیهالسلام فرمود: تو را بخشیدم (مسعودی، اثبات الوصیة للامام علی بن ابیطالب، ص۲۳۳).
سیرۀ سیاسی امام هادی علیهالسلام
دوران چند امام آخر شیعه همراه با اختناق شدید از سوی خلفای عباسی بود. درعینحال در همین دوران، شیعه در سرتاسر بلاد اسلامی گسترده شده بود. رشد کمی شیعه در این دوران، از فعالیتهای ضد شیعی که از این دوره برجای مانده و همچنین از اقدامات سیاسی و نظامی حاکمان به منظور جلوگیری از گسترش روزافزون تشیع به خوبی روشن است.
میان امام هادی علیهالسلام و شیعیان عراق، یمن، مصر و نواحی دیگر رابطه برقرار بود. سیستمی که ضامن پیدایش و دوام و استحکام این ارتباط بود، مسئلۀ وکالت بود. کسانی که به عنوان وکالت از طرف امام رضا علیهالسلام و پس از آن امام جواد و امام هادی علیهماالسلام کار ایجاد و تنظیم ارتباط میان امام و شیعیان را بر عهده داشتند، علاوه بر جمعآوری خمس و ارسال آن برای امام، در معضلات کلامی و فقهی نیز، نقش سازندهای داشته و در جا انداختن امامت امام بعدی، موقعیت محوری در منطقه خود داشتند. گاهی افرادی از این وُکلا دستخوش انحراف از خط امام شده و مورد تکذیب آن حضرات قرار میگرفتند که در این شرایط کسان دیگری جایگزین آنها میشدند (جعفریان، حیات فکری و سیاسی ائمه، ص512-513).
نظام وکالت، نقشی اساسی در تثبیت موقعیت سیاسی و فرهنگی شیعه ایفا میکرد. هدف اصلی این سازمان، جمعآوری خمس، زکات، نذور و هدایا از مناطق مختلف توسط وکلا و تحویل آن به امام، و پاسخگویی امام به سؤالات و مشکلات فقهی و عقیدتی شیعیان و توجیه سیاسی آنان توسط وکیل امام بود.
وکلای ائمه علیهمالسلام بیشتر به وسیلۀ نامه، آن هم توسط افراد مطمئن با امام در رابطه بودند. بخش عمدهای از معارف فقهی و کلامی آن بزرگواران، طی نامههایی به شیعیانشان میرسید که به نقل از نامهها در مصادر حدیثی آمده و امروزه در دسترس ما قرار گرفته است. علی بن جعفر یکی از وکلای امام هادی علیهالسلام و از اهالی همینیا از روستاهای بغداد بود. دربارۀ وی گزارشهایی به متوکل رسیده بود که به دنبال آن، او را بازداشت و زندانی کرد. وی پس از گذراندن دورۀ طولانی زندان، به دستور امام هادی علیهالسلام رهسپار مکه گشت و تا آخر عمر در آنجا ماندگار شد (جعفریان، حیات فکری و سیاسی ائمه، ص513-514).
خلاصه اینکه امام هادی علیهالسلام که در سامرا تحت نظر و کنترل شدیدی قرار گرفته بود، برنامه تعیین کارگزاران و نمایندگان را که پدرش امام جواد علیهالسلام اجرا کرده بود، ادامه داد و نمایندگان و وکلایی در مناطق و شهرهای مختلف منصوب کرد و بدین وسیله یک سازمان ارتباطی هدایتشده و هماهنگ به وجود آورد که هدفهای یادشده را تأمین میکرد.
خلفای عباسی معاصر با امام هادی علیهالسلام
۱. معتصم، برادر مأمون (۲۱۷-۲۲۷)
۲. واثق، پسر معتصم (232-227)
۳. متوکل، برادر واثق (248-232)
۴. منتصر، پسر متوکل (۶ ماه)
۵. مستعین، پسر عموی منتصر (252-248)
۶. معتز، پسر دیگر متوکل (252-255) (طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ج۲، ص۱۰۹).
در زمان خلفای قبل از متوکل، امام در مدینه بودند که فعالیتهای مختلفی را از جمله ارتباط با شیعیان و مطلع کـردن آنها از جریانات سیـاسی انجام میدادند.
امام هادی علیهالسلام به دستور متوکل و به اجبار او وارد سامرا شد. حضرت هنگام ورود به سامراء، با استقبال مردم مواجه شد و در خانۀ خزیمة بن حازم سکنا داده شد (مسعودی، اثبات الوصیة للامام علی بن ابیطالب، ص۲۳۷). اما به نقل شیخ مفید، نخستین روزی که امام وارد سامرا شد، متوکل دستور داد تا او را یک روز در «خان صعالیک» (محل فرود کاروانها، مسافرخانه) نگاه داشتند و روز بعد به خانهای که برای اسکان آن حضرت در نظر گرفته شده بود، بردند (شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص۳۱۱).
فعالیتهای امام هادی علیهالسلام برای ترویج مذهب تشیع
نشر معارف دینی و دفاع از حقانیت شیعه در آن روزگار، تدبیر خردمندانه و سنجیدهکاری طلب میکرد. امام هادی علیهالسلام برای دست یافتن بدین هدف، فعالیتهای خویش را در دو بخش سامان داد: پاسخگویی به شبهات مخالفان؛ از هرگونه فرصتی که پیش میآمد برای بازنمودن باورهای حق شیعه استفاده مینمود. این فرصتها معمولاً از گذر شرکت امام در مجالس علمی و پاسخگوییهای ایشان به شبهههای مخالفان رخ مینمودند و دیگری پشتیبانی معنوی و مادّی شیعیان؛ امام در این بخش از فعالیتهای خویش، نیازهای فکر و معیشتی پیروان خویش را برمیآورد و معارف حق تشیع را بدانان میآموخت و بنیه دینیشان را توانمند میساخت (ادیب، پیشوایان ما، ص۲۶۱).
امام هادی علیهالسلام با فداکاری و کوشش پیوسته، اسلام راستین را از گزند تحریف و تصحیف مصون داشت و مشتاقان تعالیم دینی را از آن بهرهمند ساخت و جایگاه والای امامت در آیین اسلام را برای مؤمنان عصر خویش تبیین کرد.
شهادت امام هادی علیهالسلام
امام هادی علیهالسلام در ماه رجب ۲۵۴ق در شهر سامرا به وسیله زهری که به ایشان خورانده شد، به شهادت رسیدند. در جریان تشییع جنازه امام هادی علیهالسلام، به علت ازدحام جمعیت، تابوتش به منزلش بازگردانده شد و در همانجا دفن شد. جایی که بعدها پسرش، امام حسن عسکری علیهالسلام، در جوارش دفن و حرم عسکریین نام گرفت.
0 نظرات