سردار شهید رجبعلی محمدزاده

زندگينامه سردار شهيد رجبعلی محمدزاده

سردار شهید محمد‌زاده در دوم اردیبهشت ۱۳۴۰ در روستای «نوده» خراسان شمالی و در خانواده‌ای متوسط و مذهبی دیده به جهان گشود. عشق به اهل بیت و حضور در هیئت‌های عزاداری و به دوش کشیدن علم اباعبدالله الحسین علیه‌السلام از جمله ویژگی‌هایی است که یکی از دوستان دوران کودکی او همواره از آن یاد می‌کند. این عشق و علاقه تا سال‌های آخر عمر شهید محمد‌زاده همراه او بود، به گونه‌ای که حتی در سال‌هایی که مسئولیت‌های سنگین بر عهده داشت، هرگاه در ایام عزاداری امام حسین علیه‌السلام توفیق حضور در هیئت رزمندگان اسلام در بجنورد را پیدا می‌کرد، با شستن ظروف غذا ابراز خدمت و ارادت می‌کرد.

دوران نوجوانی و جوانی او با سال‌های اوج‌گیری انقلاب اسلامی هم‌زمان بود و هنوز یاد و خاطره حضور او در مبارزه با رژیم ستمشاهی برای اطرافیانش زنده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل بسیج، از نخستین کسانی بود که با شنیدن ندای امام خمینی برای پیوستن به این سازمان اقدام کرد.

شهید رجبعلی محمدزاده از سرداران گمنام، زحمت‌کش و مخلصی بود که همه چیز خود را فدای این کشور، ولایت و رهبر و اسلام کرد.

او فردی بود که هم دشمن را خوب می‌شناخت، هم نیاز زمانه را می‌شناخت و هم به موقع اقدام می‌کرد. روزی در دفاع، روزی در توسعه و روزی هم که دشمنان، جنگ نرم را علیه جمهوری اسلامی راه اندازی کردند به موضوع وحدت بین شیعه و سنی، به موضوع توسعه در شرق کشور و به ایجاد الفت و انس بیشتر بین مردم توجه و اعتنا کرد. از ویژگی‌های ارزشمند دیگر ایشان افتاده بودن، بی‌ادعا بودن و... بود. شهادت زیبنده شوشتری بود. شهادت زیبنده مردان خدایی است که در دوره‌های سخت، امتحان‌ها را گذرانده‌اند. شهید شوشتری جزو آنهایی بود که در دشواری‌ها و در گردنه‌های مختلف انقلاب، از مقابله با ضد انقلاب گرفته تا دفاع مقدس، تا سازندگی و تا جنگ نرم، شایسته ظاهر شد. صادقانه بگویم اگر شوشتری نبود، طرح مجموعه قبور شهدای گمنام در کوهسنگی محقق نمی‌شد. بسیاری از خدمات بزرگ در حوزه‌های فرهنگ، اجتماع و اقتصاد از برکت وجود شوشتری بود.

شهید محمدزاده عملکرد واقعاً درخشانی از خود بر جای گذاشت. شهید محمدزاده یکی از سرداران بزرگ استان خراسان است و در عملیات‌هایی همچون عملیات‌های کربلای 1، 4 و 5 و امثال آن در لشکر 5 نصر یکی از فرماندهان بسیار شجاع، خط شکن و بسیار دارای استقامت بود. وقتی کاری به وی محول می‌شد، سعی می‌کرد با تمام وجود آن کار را به نحو احسن انجام دهد و همین طور بود که توانست در لشکر پیروز 5 نصر که متعلق به استان خراسان است، عملکرد واقعاً درخشانی از خود به یادگار بگذارد. داشتن چنین شخصیتی با چنین خصوصیاتی باعث شد که وی به عنوان فرمانده تیپ در این لشکر معرفی شود و بعد باز هم به خاطر همین توانمندی‌های خوبی که داشت و به خاطر اخلاص و داشتن قدرت فرماندهی، به فرماندهی سپاه استان سیستان و بلوچستان منصوب شد و به حق در دورانی که مسئولیت آنجا را بر عهده داشت، خدمات بسیار ارزنده‌ای را انجام داد. از این نظر او واقعاً دست راست سردار سرلشکر شهید حاج نورعلی شوشتری بود. این دو شهید با هم در جبهه بودند، با هم رزم کردند و با هم جهاد کردند و در کنار هم به خون غلتیدند.

چه کسی فکرش را می‌کرد شهید محمدزاده و نورعلی شوشتری آن همه سختی‌های 8 ساله دفاع مقدس را با پیروزی به پایان برسانند و بعد از 20 سال در گوشه دیگری از کشور به شهادت برسند. شهید محمدزاده در دوران جنگ می‌گفت: «برادران مأموریت ما از اشنویه (در شمال غرب) تا دهانه فاو در خلیج فارس امتداد دارد و حالا در نقطه مقابل آن یعنی در دهانه دریای عمان (در جنوب شرق کشور) شهید شدند. آخر او مدتی فرمانده یگان دریایی لشگر 5 نصر هم بود و حالا دوباره سروکارش به دریا افتاد، مأموریت الهی، ایشان را از کوه‌های خراسان شمالی به کوه‌های تفتان در سیستان بلوچستان کشید، او در ایجاد آرامش در این استان محروم نقش بسیار موثری داشت، طوری که جندالشیطان و یزیدیان زمان به شدت کینه او را به دل گرفتند .و چه زیبا به دست شقی‌ترین مردم از نسل ابن ملجم‌ها به شهادت رسید، به دست مزدوران آمریکا و انگلیس. عبدالشیطان ریگی سال‌ها در دستگاه‌های امنیتی آمریکا و انگلیس در پاکستان آموزش دید و از تمامی امکانات آنها بهره برد تا توانست به شهید محمدزاده دست یابد، اما دشمنان کوردل چه بیچاره‌اند که نمی‌دانند سردار محمدزاده دهها سال است که غم دوستان و یاران سفر کرده را داشت و نگران مأموریت ناتمام بود. حالا گردن متواضع ایشان راست شده و با سرافرازی به جمع دوستان شهیدش و امام عزیزش پیوسته و افتخار می‌کند که مأموریت را با پیروزی واقعی به پایان رسانده است.

آغاز جنگ تحمیلی فصل تازه‌ای در زندگی سردار شهید محمد‌زاده رقم زد. سال ۶۱ رسماً وارد سپاه شد. دفاع جانانه رجبعلی محمدزاده در تثبیت خط جزیره مجنون در عملیات خیبر در سال ۶۲ زمینه آشنایی‌اش را با سردار شهید نورعلی شوشتری فراهم کرد و این آشنایی تا لحظه پرواز روح ملکوتی‌اش در پاییز ۸۸ سیستان و بلوچستان، او را همراه دیگر سردار بزرگ خراسانی نگه‌داشت.

رزمندگان خراسانی شرکت کننده در عملیات بدر در سال ۶۳، خاطره رشادت و شجاعت شهید محمد‌زاده را هنگامی ‌که سردار شهید برونسی، فرمانده تیپ جواد‌الائمه به شهادت رسیده بود، در دفع حملات دشمن به خاطر دارند. بعد از عملیات بدر، به عنوان جانشین فرمانده یگان دریایی لشکر ۵ نصر به ادامه خدمت پرداخت. حضور ظفرمند در عملیات والفجر ۸ و دیگر عملیات‌های بزرگ و کوچک سپاه اسلامی‌ در جنوب و غرب مانند عملیات نصر۶ و ۸ و بیت‌المقدس۲ و کربلای ۱۰ در عمق خاک عراق که به آزادی شهر حلبچه انجامید، از دیگر خاطرات به جا مانده از حضور او در پست فرماندهی گردان خط شکن نصر‌الله است. بچه‌های گردان نصر‌الله به خوبی به یاد‌ می‌آورند که «آقا رجب» در جریان تک مهران در بهار ۶۵ با پای برهنه آر.پی.جی به دوش به شکار تانک‌های دشمن می‌پرداخت. زخمی شدن شدید در جریان عملیات کربلای۴ او را برای مدتی از حضور در جبهه دور داشت، اما هنوز بهبود کافی نیافته بود که بار دیگر در جمع رزمندگان گردان نصر‌الله حضور یافت و تا پایان دفاع مقدس از پای ننشست. بعد از پایان جنگ تحمیلی، دوره عالی نظامی دافوس را با موفقیت پشت سر گذاشت و در آذر ۶۹ به عنوان رئیس ستاد تیپ جواد‌الائمه علیه‌السلام منصوب شد. از سال ۷۳ تا پایان ۷۶ به عنوان جانشین فرمانده این تیپ مسئولیت ۹۰ کیلومتر از نوار مرزی با عراق را بر عهده گرفت.

هنوز عرق بازگشت از مرز‌های غربی بر تنش خشک نشده بود که تابستان ۷۷ برای مقابله با شرارت اشرار در شرق کشور راهی خطوط مرزی در جنوب خراسان گردید و در همین زمان به عنوان فرمانده تیپ جواد‌الائمه علیه‌السلام منصوب شد. مأموریتی که سه سال به طول انجامید و فضای بسیار امنی برای مردم خراسان در مرز‌های شرقی به یادگار گذاشت.

سال ۸۱ به عنوان معاون عملیات لشکر ۵ نصر مشغول به‌کار شد. مسئولیتی که تا سال ۸۴ و تقسیم خراسان به سه استان ادامه یافت. تقسیم خراسان باعث شد تا مردم خراسان شمالی فرصت بیشتری برای استفاده از خدمات سردار شهید محمدزاده در کسوت فرماندهی تیپ جواد‌الائمه‌ علیه‌السلام پیدا کنند، اما نا‌امنی در جنوب شرق کشور باعث شد تا این سرباز فداکار ولایت در معیت سردار شهید شوشتری راهی سیستان و بلوچستان گردد و مسئولیت تیپ مستقل سلمان و فرماندهی قرارگاه شهید حسنی را بر عهده گرفت. پس از ایجاد تغییرات ساختاری در سپاه، فرماندهی سپاه سلمان سیستان و بلوچستان به وی سپرده شد، آخرین مسئولیتی که در صبحگاه خونین ۲۶ مهر ۱۳۸۸ با پرواز روح ملکوتی‌اش در شهرستان سرباز استان سیستان و بلوچستان به پایان رسید. از این شهید گران‌قدر دو فرزند دختر و یک فرزند پسر به یادگار مانده است.

پیام رهبری در پی شهادت سرداران نورعلی شوشتری و رجبعلی محمدزاده

بسم الله الرحمن الرحيم

جنايت تروريست‌هاي خونخوار در بلوچستان چهرۀ اهريمني دشمنان امنيت و وحدت را كه از سوي سازمان‌هاي جاسوسي برخي دولت‌هاي استكباري حمايت مي‌شوند، بيش از پيش آشكار ساخت.

به شهادت رساندن مؤمنان فداكاري همچون سردار شجاع و با اخلاص شهيد نورعلي شوشتري و ديگر فرماندهان آن بخش از كشور و ده‌ها نفر از برادران شيعه و سنّي و فارس و بلوچ، جنايتي در حق ملت ايران و به خصوص منطقۀ بلوچستان است كه اين انسان‌هاي شريف، همت خود را بر امنيت و آبادي آن نهاده و مخلصانه براي آن تلاش مي‌كردند.

دشمنان بدانند كه اين ددمنشي‌ها نخواهد توانست عزم راسخ ملت و مسئولان را در پيمودن راه عزت و افتخار كه همان راه اسلام و مبارزه با جنود شيطان است، سست كند و به وحدت و همدلي مذاهب و اقوام ايراني خدشه وارد سازد.

 

مزدوران حقير و پليد استكبار نيز يقين داشته باشند كه دست قدرتمند نظام اسلامي در دفاع از امنيت آن منطقۀ مظلوم و آن مردم وفادار، لحظۀ كوتاهي نخواهد كرد و متجاوزان به جان و مال و امنيت مردم را به سزاي اعمال خيانتكارانه خواهد رسانيد.

اينجانب شهادت جان باختگان اين حادثه به ويژه سرداران شهيد شوشتري و محمدزاده و ديگر پاسداران عزيز را به خانواده‌هاي محترم آنان تبريك و تسليت گفته، علوّ درجات آنان و شفاي عاجل آسيب ديدگان را از خداوند متعال مسألت مي‌نمايم.

 سيّدعلي خامنه‌اي

27/مهر/1388

 

0 نظرات

ارسال نظرات