حکیم ابوالقاسم فردوسی
ابوالقاسم حسن منصور ملقب به فردوسی، شاعر و حماسهسرای قرن چهارم که تاریخ تولدش را حدود ۳۲۹ق و ۳۳۰ق دانستهاند (آقابابایی، فردوسی، ج۱۲، ص۲۶۱).
فردوسی حاصل ازدواج دوم ابو منصور شرفشاه بوده است. تاریخ نقل میکند که روزی شرفشاه خواب میبیند، پسری از خانه او به سمت آسمان رفت. در تعبیر این خواب به او میگویند، صاحب پسری خواهد شد که در تاریخ ماندگار میشود (بهار، تاریخ سیستان، ص۲۷).
فردوسی، دهقانزادهای بود که در روستای باژ از روستاهای طوس به دنیا آمد. به نقل نظامی عروضی، فردوسی زندگی مرفهی داشته، ولی به مرور زمان و صرف سرمایه خویش در راه نظم شاهنامه، اواخر عمر را با تنگدستی به سر برد (آقابابایی، فردوسی، ج۱۲، ص۲۶۱). و سرانجام در هشتاد سالگی در سال ۴۱۱ق در محل تولدش درگذشت (همان، ص263).
سید حسن امین معتقد است که در عصر فردوسی، تشیع در بخشهایی از خراسان به ویژه طوس، بیهق، باژ و طابران رواج داشته و با وجود این زمینهها، تعلق فردوسی به جامعۀ شیعه آن روز را بعید ندانسته و حتی نویسنده، به نسبتهایی مانند رافضی به فردوسی اشاره کرده است. امین، برای شیعهبودن فردوسی به شواهدی مانند منطقه و فضای شیعی محل زندگی او، استقبال مردم آن منطقه از قیامهای شیعی و مسائلی از این قبیل اشاره کرده است (امین، مذهب فردوسی و ادیان در شاهنامه، ص۱۴).
بنابر نقل منابع تاریخی، دفن فردوسی در قبرستان مسلمانان، با ممانعت شخصی به نام ابوالقاسم گرگانی روبرو شد که معتقد بوده فردوسی در شعرهایش کفار و زرتشتیان را ستایش کرده است (مستوفی، تاریخ گزیده، ص۶۳۰).
عبدالجلیل قزوینی اولین کسی بود که به شیعه دوازده امامی بودن فردوسی در کتاب النقض اشاره کرده است. بعدها قاضی نورالله شوشتری نیز او را شیعه معرفی کرده است. اما برخی مانند ابراهیم پورداود و شاگردش محمد معین، او را زرتشتی میدانستند و ملک الشعرای بهار نیز او را احیاگر زرتشت دانسته است (امین، مذهب فردوسی و ادیان در شاهنامه، ص14 و 16).
مهدوی دامغانی معتقد است، از تعداد شعرهای یک شاعر نمیتوان به مذهب او رسید، مگر اینکه تصریحی در اشعار آن شاعر وجود داشته باشد. نویسنده در ادامه به شیعیبودن فردوسی اشاره میکند و میگوید در مذهب او شکی نیست (مهدوی دامغانی، مذهب فردوسی، ص21 و 23).
شاهنامه
یکی از آثار مورد توجه فردوسی، شاهنامه است. امین ادعا میکند، اسلوب و روش به شعر در آوردن شاهنامه از قرآن گرفته شده است هر چند که بلاغت قرآن بالاتر از آن است. فردوسی در شاهنامه بارها سخن از فرهنگ آورده و بهدنبال پیوند فرهنگ ایران پیش و پس از اسلام با یکدیگر بوده است (فرهنگ در آیینه زبان و ادبیات فارسی، ص۳۶).
برخی سرودن داستانهای حماسه ملی ایران را ابتکار فردوسی ندانستهاند و کسانی همچون مسعودی مروزی و دقیقی طوسی را قبل از او دانستهاند. تاریخ میگوید، وقتی فردوسی چهل ساله بود، دقیقی، شاعر ایرانی، سالها قبلش به شعر در آوردن تاریخ ملی ایران را شروع کرده بود و پیش از اتمام این کار، به دست غلامش کشته میشود.
فردوسی تصمیم به تکمیل کار او میگیرد و تاریخی که به دست ابومنصور، حاکم طوس فراهم و شامل تاریخ شاهان قدیم ایران و سرگذشت قوم ایرانی بود را به شعر درمیآورد. بنابراین، تاریخ ابومنصور معروف به شاهنامه منصوری، عمدهترین منبع سرودن شاهنامه فردوسی شد. او در سال ۳۷۰ این کار را شروع و در سال ۴۰۰ به پایان رساند (آقابابایی، فردوسی، ج۱۲، ص۲۶۲).
0 نظرات