حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها)

سیدة‌ نساءالعالمین

«فاطمه» از مادۀ «فطم» (بر وزن حتم) به معنی باز گرفتن کودک از شیر مادر است. سپس به هر گونه بریدن و جدایی اطلاق شده است.

در حدیثی از پیغمبر اکرم (صلی ‎الله ‎علیه ‎و آله ‎وسلم) آمده است که: «انما سماها فاطمة لان اللّه فطمها و محبیها عن النار»؛ او را فاطمه نام نهاده؛ زیرا خداوند او و دوستانش را از آتش دوزخ بریده و دور نگه داشته است (خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج14، ص 287).

از این تعبیر برداشت می‎شود که نامگذاری بانوی اسلام به این نام از سوی خداوند صورت گرفته و مفهومش این است که خدا وعده داده است او و کسانی که او را دوست دارند و در خط مکتب او باشند، هرگز به دوزخ نروند.

در حدیث دیگری در ذخائر العقبی از علی (علیه ‎السلام) می‎خوانیم: رسول اللّه (ص) به فاطمه (علیها سلام) فرمود: «یا فاطمه اتدرین لم سمیت فاطمة»؛ ای فاطمه آیا می‎دانی چرا فاطمه نامیده شده‎ای؟

علی (علیه ‎السلام) می‎ گوید: «من گفتم ای رسول خدا شما بفرمایید چرا نام او فاطمه است؟» پیامبر فرمود: «ان اللّه عزوجل قد فطمها و ذریتها عن النار یوم القیامة»؛ خداوند بزرگ او و فرزندانش را از آتش دوزخ در قیامت باز می‎دارد (محب الدین طبری، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، ج۱، ص26).

بدیهی است منظور از فرزندان در اینجا فرزندانی است که در خط این مادر بزرگوار باشند، نه همچون پسر نوح که خطاب شد: «انه لیس من اهلک»؛ او از خاندان تو نیست (سورۀ مبارکۀ هود، آیۀ46). و به همین دلیل در بعضی از روایات از احادیث «ذریه» و «محبان» هر دو با هم ذکر شده‎اند و اینکه گمان کنیم مفهوم روایات فوق این است که اگر آنها مرتکب انواع گناهان شوند و حتی کافر و مشرک باشند، از عذاب الهی در قیامت در امان هستند، اشتباه بزرگی مرتکب شده‎ایم که با هیچ یک از معیارهای اسلامی نمی ‎سازد.

روایت مفصلی از امام صادق (علیه ‎السلام) در شرح ولادت حضرت صدیقه کبری علیهاالسلام نقل شده که ضمن آن فرمودند: وقتی مولود فرخندۀ خدیجه به دنیا آمد و فاطمه دیده به جهان گشود، نوری از او درخشید که تا درون خانه‎های مکه نفوذ کرد و در شرق و غرب زمین هیچ جایی نماند مگر شعاع آن نور در آن تابید.

ابن عماره از پدرش گزارش نموده که گفت: از امام صادق علیه‎السلام دربارۀ حضرت فاطمه علیهاالسلام پرسیدم که چرا زهرا نامیده شد؟ فرمودند: «زیرا هرگاه در محرابش می‎ایستاد، نور او برای آسمانیان چنان می‎درخشید که نور ستارگان برای اهل زمین».

این فروغ جسم فاطمه علیهاالسلام است که وقتی در محراب عبادت قرار می‎گرفت، روی تابناکش برای فرشتگان و ملکوتیان بدان گونه جلوه و تلألو داشت که ستارگان در شب برای زمینیان شکوه و درخشش دارند. ازاین‌رو آن بانوی مجللّه زهرا نامیده شد.

آن حضرت در سال دوم یا سوم هجری با امام علی علیه‎السلام ازدواج نمود. در آیاتی از قرآن آن حضرت به همراه همسر و دو پسرش به‌عنوان اهل‌بیت پیامبر اکرم خوانده شدند و به‌شدت مورد عنایت پیامبر اسلام بودند.

حضرت فاطمه علیهاالسلام پس از وفات پیامبر از حق خلافت همسرش که به تعیین الهی بود به‌شدت دفاع نمود و در جریان هجوم عمر بن خطاب به خانه‎اش (به هواداری از خلافت ابوبکر) به شهادت رسید.

چگونگی بارداری حضرت خدیجه (علیهاالسلام) به فاطمه (علیهاالسلام)

مطابق با برخی روایات (بحارالانوار، ج16، ص78-79) رسول خدا قبل از انعقاد نطفۀ حضرت زهرا علیهاالسلام از سوی خدا مأمور شد که چهل شبانه روز از حضرت خدیجه علیهاالسلام فاصله بگیرد و خانه را ترک نموده در مکانی معتکف شود. آن حضرت این ایام را به روزه و عبادت سپری نمود و در پایان این اعتکاف چهل روزه، جبرئیل بر رسول خدا فرود آمد و در حالى که طعامى با خود به همراه آورده بود، به پیامبر گفت: «به فرمان خداوند با این طعامى که به دستور خدا از بهشت براى تو آورده‎ام افطار کن». پس رسول خدا با آن غذا افطار نمود و پس از افطار به سوى خانۀ خدیجه روان شد و همان شب نطفۀ پاک فاطمه منعقد گردید.

در روایتی آمده است که رسول خدا در دوران حمل حضرت فاطمه علیهاالسلام توسط خدیجه به او فرمود: «اى خدیجه! جبرئیل مرا بشارت داده که او دختر است و گفته که او منشأ نسلى پاک و مبارک است و خداوند تبارک و تعالى مقدّر نموده که نسل من از طریق او برقرار و پایدار بماند و مقرّر فرموده که فرزندان او پس از انقطاع وحى، امام و خلیفه خدا در زمین باشند».

حضرت زهرا (سلام الله علیها) در زمان پیامبر اکرم در مکه

زندگی حضرت فاطمه علیهاالسلام از آغاز کودکی آمیخته به سختی‎ها و رنج‎ها و مشکلات فراوان بود. هنوز بیش از دو سال از زندگی حضرت زهرا علیهاالسلام نگذشته بود که قریش در صدد کشتن رسول خدا برآمدند و چون ابوطالب از این تصمیم مطلع شد، از بنی عبدالمطلب خواست تا داخل شعب ابوطالب شده و از جان رسول خدا دفاع کنند. آنان به جز ابولهب و ابوسفیان بن حارث بن عبدالمطلب به شعب رفتند. قریش نیز در واکنش به این حرکت پیوندهای اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و... را با آنان قطع کرد. این محاصره سه سال به طول انجامید (سیره ابن هشام، ج1، ص375).

مطابق با گزارش‎های تاریخی کسانی که درون شعب بوده‎اند، وضعیت سختی داشتند و قادر به برطرف کردن مایحتاج خود نبوده و حتی قریش راه ورود طعام و آب را بر روی آنان بسته بودند (انساب الاشراف، ج1، ص234).

در سال دهم بعثت پس از آنکه بنی‎هاشم از شعب ابی‌طالب بیرون آمدند و وضعیت آنها رو به بهبودی می‎رفت حضرت ابوطالب علیه‎السلام از دنیا رفت و به فاصله چند روز پس از آن در حالی حضرت فاطمه علیهاالسلام بیش از پنج سال نداشت، حضرت خدیجه علیهاالسلام از دنیا رفتند. در روایتی آمده است پیش از خاکسپاری، پیامبر صلی‎الله‎علیه‎وآله‎وسلم به قبر ایشان فرود آمدند، در حالی که «فاطمه» دامان پدرش را گرفته بود و دور پدر می‎گشت و می‎پرسید: پدر جان! مادرم کجاست؟ و پیامبر پرسش او را بی‌پاسخ می‎گذاشت. او به سوی دیگران می‎رفت و از آنان سراغ مادر پرمهر خویش را می‎گرفت که در این هنگام «جبرئیل» فرود آمد و به پیامبر خبر داد که: «پروردگارت به شما فرمان می‎دهد که سلام ما را به «فاطمه» برسان و به او بگو: مادرش «خدیجه» اینک در بهشت زیبا و پرطراوت خداست. در کاخی از مروارید که غرفه‎هایش از طلا و ستون‎هایش از یاقوت سرخ است و او در کنار «آسیه» و «مریم» دختر «عمران» و مادر «مسیح» است. پیامبر، «فاطمه» را در آغوش گرفت و مورد محبت قرار داد و پیام خدا را به او رسانید» (فاطمه زهرا علیهاالسلام از ولادت تا شهادت، محمدکاظم قزوینی، ص159).

پس از وفات حضرت خدیجه مابقی سال‎های حضور پیامبر در مکه مملوّ از آزارها و اهانت‎ها و تلاش‎های مستمر دشمنان برای محو اسلام و مسلمین بود. گاه دشمنان سنگدل، خاک یا خاکستر بر سر پیامبر صلی‎الله‎علیه‎وآله‌وسلم می‎پاشیدند، هنگامی که پیامبر به خانه می‎آمد، فاطمه علیهاالسلام خاک و خاکستر را از سروصورت پدر پاک می‎کرد، در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، پیامبر می‎فرمود: «دخترم! غمگین مباش و اشک مریز که خداوند حافظ و نگهبان پدر توست» (سیره ابن هشام، ج1، ص416).

گاه دشمنان در حِجْر اسماعیل اجتماع داشتند و به بت‎ها سوگند می‎خوردند که هر کجا «محمّد» را پیدا کنند، او را به قتل برسانند. فاطمه علیهاالسلام این خبر را می‎شنید و به اطلاع پدر می‎رسانید تا مراقبت بیشتری از خود کند.

در صحیح بخاری آمده است: «ابوجهل مشتی از اراذل مکه را تحریک کرد به هنگامی که پیامبر صلی‎الله‎علیه‎وآله‌وسلم در مسجدالحرام به سجده رفته بود، شکمبه گوسفندی را بیاورند و بر سر حضرت بیفکنند، هنگامی که این عمل انجام شد ابوجهل و اطرافیانش صدا به خنده بلند کردند و پیامبر صلی‎الله‎علیه‎وآله‌وسلم را به باد مسخره گرفتند. بعضی از یاران، منظره را دیدند اما دشمن بی‎رحم چنان آماده بود که توانایی بر دفاع نداشتند. این خبر به گوش دختر کوچکش فاطمه علیهاالسلام رسید. به سرعت به مسجدالحرام آمد و آن را برداشت و با شجاعت مخصوص خودش ابوجهل و یارانش را با شمشیر زبان مجازات کرد و به آنها نفرین فرمود» (صحیح بخاری، ج5، ص8).

هجرت به مدینه

پس از رحلت حضرت ابوطالب علیه‌السلام و عدم حمایت بنی‌هاشم از رسول خدا، مکه دیگر جای امنی برای ایشان نبود و هر لحظه امکان قتل ایشان وجود داشت. پس از آنکه عده‎ای از مردم یثرب مسلمان شدند و دو بار در عقبه وفاداری خود را به رسول خدا اعلام کردند، رسول خدا تصمیم به هجرت به مدینه گرفتند. پیامبر در شبی که به لیلةالمبیت معروف است و در آن شب قریشیان تصمیم به قتل ایشان گرفته بودند، با فداکاری امیرالمؤمنین علی علیه‎السلام راهی مدینه شدند.

در آن شب، پیامبر، على علیه‎السلام را فرمود که صبح و شام بر دامنۀ کوه فریاد زند: «هر که نزد محمّد امانتى دارد بیاید تا امانتش را به او پس بدهیم». سپس به او فرمود: «على؛ از این پس ناپسندى از قریش نخواهى دید تا به من بپیوندى. پس امانت مرا در حضور مردم و آشکارا ادا کن. من فاطمه دخترم را به تو مى‎‎سپارم و هر دوى شما را به خداوند؛ او شما را حفظ کند» (امالی طوسی، ج2، ص81).

تحمل سختی‎های زندگی

از روایات و گزارش‎های تاریخی مشخص می‎گردد که زندگی این زوج با‎ سختی و البته صبر ایشان در برابر این سختی‎ها همراه بوده است. به‌عنوان نمونه روایت شده است که على علیه‎السلام دچار تهیدستى شدیدى شد. حضرت فاطمه علیهاالسلام براى این موضوع به حضور رسول اکرم مشرّف شد. هنگامى که دقّ الباب نمود، رسول خدا فرمود: «من احساس مى‏کنم که حبیبه‎ام پشت در باشد، اى امّ ایمن برخیز ببین کیست؟»

وقتى امّ ایمن در را باز کرد و فاطمه زهرا داخل شد، پیامبر خدا به وى فرمود: «زمانى نزد ما آمدى که هیچ وقت نمى‏آمدى؟!» گفت: «یا رسول اللَّه! غذاى ملائکه نزد خداى ما چیست؟»؛ فرمود: «گفتن الحمدللَّه»؛ گفت: «غذاى ما چیست؟» فرمود: «سوگند به حقّ آن خدایى که جان من در دست قدرت اوست، مدت یک ماه است که آتش در خانه ما روشن نشده (یعنى غذاى پختنى نخورده‌ایم) ولى من آن پنج کلمه‌اى را به تو یاد مى‎‏دهم که جبرئیل به‏ من تعلیم داده است»؛ گفت: «کدام پنج کلمه یا رسول اللَّه؟» فرمود: «بگو: یا رب الاولین و الآخرین، یا ذو القوة المتین، و یا راحم المساکین، و یا ارحم الراحمین».

فاطمه پس از شنیدن این کلمات مراجعت نمود، وقتى چشم حضرت امیر به وى افتاد، گفت: «پدر و مادرم به فدایت چه خبر آوردى؟» گفت: «من به منظور کار دنیا رفتم، ولى با توشه‎اى اخروى بازگشتم». على علیه‎السلام دو مرتبه فرمود: «برایت خیر باشد» (زندگانى حضرت زهرا علیهاالسلام، (ترجمه ج43 بحارالأنوار) ترجمه روحانى، ص565-566).

فرزندان

بی‎شک هیچ زندگی در عالم، ثمره‎اش پربارتر و گرانبهاتر از زندگی این دو بزرگوار نیست. ثمره این زندگی درخت امامت است. امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیهاالسلام صاحب سه پسر و دو دختر به شرح زیر شدند:

1. امام حسن علیه‎السلام دومین امام شعیان که در سال سوم هجرت به دنیا آمدند؛

2. امام حسین علیه‎السلام سومین امام شعیان که در سال چهارم هجرت به دنیا آمدند؛

3. حضرت زینب علیهاالسلام که در سال پنجم هجری به دینا آمدند؛

4. حضرت ام‎کلثوم علیهاالسلام؛

5. حضرت محسن علیه‎السلام اولین شهید راه ولایت که به دلیل ضربه‌ای که به حضرت زهرا علیهاالسلام وارد شد، ایشان در شکم مادرشان سقط و به شهادت رسیدند.

فعالیت‎های اجتماعی حضرت زهرا علیهاالسلام در زمان حیات پیامبر صلی‎الله‎علیه‎وآله‎وسلم

مرجعیت علمی اصحاب

علاوه بر امیرمؤمنان، امام حسن، امام حسین، حضرت زینب و ام‌کلثوم علیهم‎السلام عده نسبتاً زیاد دیگری از حضرت زهرا علیهاالسلام حدیث نقل کرده‎اند که این نشان از مرجعیت علمی آن حضرت برای اصحاب دارد. افراد زیر جزء ناقلین حدیث از آن حضرت هستند:

1. سلمان فارسی؛ 2. ابوذر غفاری؛ 3. جابر بن عبدالله انصاری؛ 4. عبدالله بن مسعود؛ 5. عمار بن یاسر؛ 6. حکم بن ابی نعیم؛ 7. عمرو بن الشرید؛ 8.حذیفة بن الیمان؛ 9. ربعی بن حراش؛ 10. انس بن مالک؛ 11. ابوسعید خدری؛ 12. ابن ابی ملیکه؛ 13. ابو ایوب انصاری؛ 14. ابو هریره؛ 15. بشیر بن زید؛ 16. سهل بن سعد انصاری؛ 17. شبیب بن ابی رافع؛ 18. عباس بن عبدالمطلب؛ 19. عبدالله بن عباس؛ 20. عوانة بن الحکم؛ 21. قاسم بن ابی سعید خدری؛ 22. هشام بن محمد؛ 23. یحیی بن جعده؛ 24. زینب دختر ابو رافع؛ 25. عایشه؛ 26. ام سلمه؛ 27. اسماء بنت عمیس؛ 28. سلمی ام رافع و... .

بیان احکام شرعی برای بانوان

علامه سید جعفر مرتضی عاملی می‎نویسد: «تأکیدهای مکرر و مداوم پیامبر صلی‎الله‎علیه‎وآله‌وسلم در گفتار و رفتار، به علاوه مقام و موقعیت حضرت زهرا علیهاالسلام سبب شد تا ایشان مورد مراجعه مردم باشند و از درجه و موقعیت خاصی برخوردار شوند. چنان‌که منزل ایشان پایگاه و پناهگاهی برای افراد زیادی بود که به آنجا رفت‌وآمد می‎کردند. علاوه بر زنان همسایه، دیگر بانوان مدینه نیز به آن حضرت مراجعه کرده و به منزلش رفت‌وآمد داشتند (زندگانى حضرت زهرا علیهاالسلام (ترجمه ج43 بحارالأنوار) ترجمه روحانى، ص565-566).

مددکاری و پرستاری از مجروحان جنگ‎ها

یکی از میدان‎های حضور حضرت زهرا علیهاالسلام غزوۀ اُحد است. جایی که در آن بیش از هفتاد نفر از مسلمانان راستین از جمله حضرت حمزه سیدالشهداء علیه‎السلام به شهادت رسیدند. همچنین در این نبرد پیشانی مقدس رسول خدا شکافته شد و دندان مبارک ایشان شکست. پیکر امیرالمؤمنین علیه‎السلام که تنها مدافع رسول خدا در این نبرد بود، سراسر پر از زخم و خون بود. زمانی که آتش جنگ فروکش کرد، حضرت زهرا علیهاالسلام به همراه سایر زنان بنی‌هاشم و مسلمان به کمک مجروحان آمدند. در روایات تاریخی آمده است که: «هنگامی که حضرت زهرا علیهاالسلام چهرۀ پر از خون پدر را مشاهده کردند، خون‎ها را از رخسار پدر پاک نمودند، در حالی که امیرمومنان علیه‎السلام با سپر خویش آب می‎ریختند و فاطمه علیهاالسلام را یاری می‎کردند. آن حضرت چون دید جریان آب و شست‎وشو، خونریزی را بیشتر می‎کند، به همین جهت در پی چاره‎اندیشی خویش تکه حصیری آورد و آن را با شرایط خاصی سوزانید و خاکسترش را بر روی زخم‎ها نهاد تا خون باز ایستد و چنین شد که خون بند آمد (فاطمه زهرا علیهاالسلام از ولادت تا شهادت، محمدکاظم قزوینی، ص168).

آیات و سوره‎های نازل شده در خصوص حضرت زهرا علیهاالسلام

آیۀ مباهله (سورۀ مبارکۀ آل‌عمران، آیۀ 61)

مباهله مربوط به سال نهم یا دهم هجری است. وقتى مسیحیان نجران از روى لجاجت و عناد، سخن پیامبر را دربارۀ یگانگى آفریدگار و شخصیت حضرت عیسی علیه‎السلام نپذیرفتند، آیه نازل شد که «فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ»؛ پس هر کس با تو دربارۀ عیسی در مقام مجادله برآید، بعد از آنکه به احوال او آگاهی یافتی، بگو: بیایید ما و شما، فرزندان و زنان و کسانی را که به منزله خودمان هستند بخوانیم، سپس به مباهله برخیزیم (در حق یکدیگر نفرین کنیم) تا دروغگویان (و کافران) را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازیم.

پیامبر در موعد مقرر به همراه خویش امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، حضرت فاطمه علیهاالسلام و دامادش حضرت علی علیه‎السلام را آورد.

سورۀ کوثر

مطابق با نقل ابن عباس، شأن نزول سورۀ کوثر آن است که عاص بن وائل، پیامبر را نزد درب مسجدالحرام ملاقات و با او گفتگو نمود. گروهى از بزرگان قریش در مسجدالحرام نشسته بودند. هنگامی که عاص بن وائل وارد بر افراد قریش شد، در مسجد از او سوال نمودند که با چه شخصى گفتگو و صحبت مى‎‏نمودى؟ عاص پاسخ داد: با ابتر سخن می‎گفتم. و این سخن را بدین علت گفت که در همان ایام، فرزند پیامبر از خدیجه به نام عبداللّه وفات نموده بود و کسی که پسر نداشت را ابتر و مبتور مى‌نامیدند (یعنی کسی که از او نسلی باقی نمی‎ماند).

مفسران گویند ظاهر آن است که شأن نزول سوره، مراد از کوثر، کثرت نسل باشد و منظور از آن فاطمه زهرا علیهاالسلام است که چهار فرزند مانند حسن و حسین علیهماالسّلام و دو دختر داشت و از آنان نیز فرزندانى بسیار به وجود آمدند (انوار درخشان در تفسیر قرآن، محمد حسینى همدانى، ج‏18، ص308).

سورۀ انسان

در شأن ‎نزول مشهور این سوره از ابن عباس آمده است: حسن و حسین علیهماالسلام بیمار شدند. پیامبر به همراه جمعى به عیادت آنان آمدند و به على علیه‎السلام پیشنهاد کردند تا براى شفاى فرزندان خود نذرى بکند.

على علیه‎السلام و فاطمه علیهاالسلام و کنیزشان (فضه) نذر کردند که اگر آنها شفا یابند، سه روز روزه بگیرند. حسنین علیهماالسلام از بیمارى شفا یافتند. و آنان روزه گرفتند در حالى که چیزى در خانه آنان نبود. على علیه‎السلام از شمعون خیبرى سه صاع جو به قرض گرفت.

فاطمه علیهاالسلام یک صاع آن را آرد کرد و 5 قرص نان پخت. هنگام افطار سائلى بر در خانه آمد و گفت: سلام بر شما اى خاندان محمد صلی‎الله‎علیه‎وآله‌وسلم بى‎توانى مسلمان هستم، غذایى به من بدهید، خداوند به شما از غذاهاى بهشتى عطا کند. آنان مسکین را بر خود مقدم داشتند و در آن شب جز آب ننوشیدند. روز دوم را همچنان روزه گرفتند و به هنگام افطار یتیمى بر در خانه آمد و غذاى خود را به وى دادند. در سومین روز نیز به هنگام افطار اسیرى بر در خانه آمد و آنان سهم غذاى خود را به او بخشیدند.

صبح هنگام امام على علیه‎السلام دست حسنین علیهماالسلام را گرفته به نزد پیامبر آورد. پیامبر آنها را مشاهده کرد که از شدت گرسنگى مى‎لرزیدند. فرمود: «مشاهده چنین حالى در شما براى من بسیار دشوار است». برخاست و به همراهى آنان وارد خانۀ فاطمه علیهاالسلام شد و دخترش را دید که در محراب ایستاده، در حالى که از شدت گرسنگى شکم او به پشت چسبیده و چشم‎هایش به گودى نشسته است. پیامبر ناراحت شد. در همین هنگام جبرئیل فرود آمد و گفت: «اى محمد این سوره را بگیر. خداوند با چنین خاندانى به تو تهنیت مى‎گوید»، آنگاه سورۀ هل اتى را بر او خواند (مجمع البیان، ج10، ص611-614).

آیۀ تطهیر (بخش دوم آیۀ 33 سورۀ مبارکۀ احزاب)

این آیه بیان می‎کند که ارادۀ خداوند بر این امر تعلق گرفته است که اهل‌بیت پیامبر صلی‎الله‎علیه‎وآله‌وسلم از هر رجس و پلیدی پاک باشند. تعبیر «یُطهِّرکُم» در پى «لِیُذهِبَ عَنکُم الرِّجسَ» تأکیدى بر طهارت و پاکیزگى، به دنبال دور شدن از پلیدى‎ها است و «تَطهِیرًا» که مفعول مطلق است نیز تأکیدى دیگر براى طهارت به‌شمار مى‎رود. «الرِجسَ» که با الف و لام جنس است، هرگونه پلیدى فکرى و عملى اعم از شرک، کفر، نفاق و جهل و گناه را دربر مى‎گیرد (المیزان، ج16، ص312).

مطابق با روایات شیعه و اهل‌سنت، منظور از اهل‌بیت علیهم‎السلام؛ خمسۀ طیبه؛ یعنی پیامبر صلی‎الله‎علیه‎وآله‌وسلم ، على، فاطمه، حسن و حسین علیهم‎السلام هستند.

آیۀ مودت (آیۀ 23 سورۀ مبارکۀ شوری)

سعید بن جبیر از ابن عباس نقل کند وقتى که آیۀ 23 نازل شد، گفتند: «یا رسول اللّه اقربا و خویشاوندان شما چه کسانى هستند که مودت و دوستى آنها بر ما واجب گردیده است». فرمود: «على و فاطمه و حسن و حسین» (ابن حنبل، فضایل امیرالمؤمنین علی بن ابی‎طالب علیه‎السلام، ۱۴۳۳ق، ص۲۹۵).

حضرت فاطمه (سلام الله علیها) پس از رحلت پیامبر

جریان غصب خلافت

اگرچه پیامبر قبل از وفات خویش در جایگاه‎های مختلف و من جمله غدیر خم، حضرت علی علیه‎السلام را به جانشینی خویش تعیین نموده بودند، اما پس از انتشار خبر رحلت پیامبر، در حالى که على علیه‎السلام و برخى اصحاب در تدارک غسل و تدفین پیامبر بودند، جمعى از انصار در سقیفه بنى‌ساعده جمع شده و بر آن بودند تا سعد بن عباده، شیخى از بزرگان خزرج را به جانشینى رسول خدا نصب کنند. ابوبکر، عمر و ابوعبیده جراح با شنیدن این خبر، بى‎درنگ و شتابان روانه سقیفه شدند و پس از رد و بدل شدن سخنانی بین افراد حاضر از قبیله‎های اوس و خزرج که در این جریان مقابل یکدیگر قرار گرفته بودند و عده اندک مهاجرین حاضر در جلسه که مدعی بودند طبق سخن پیامبر ائمه باید از قریش باشند. در نهایت ابوبکر عمر و ابوعبیده توانستند به کمک فضای مخالفت پیش آمده بین اوس و خزرج توانستند برای ابوبکر به‌عنوان خلیفه مسلمین -علی‎رغم تعیین علی علیه‎السلام توسط پیامبر- از جمع حاضر در سقیفه بیعت بگیرند.

این امر با اعتراض اهل‌بیت و اصحاب ایشان مواجه شد. در روایات آمده است که امام علی علیه‎السلام به همراه حضرت زهرا علیهاالسلام و حسنین علیهم‎السلام در هنگام شب برای اتمام حجت با اصحاب به درب خانه‎های آنان می‌رفت و واقعۀ غدیر و سخنان پیامبر صلی‎الله‎علیه‎وآله‌وسلم در حق خود آنان را به دفاع از حق خویش فرا می‎خواند.

همچنین آمده است که عده‎ای از اصحاب ضمن سر باز زدن از بیعت در خانۀ حضرت زهرا علیهاالسلام به نشانه اعتراض تحصن کردند.

حضرت زهرا علیهاالسلام با توجه به لزوم حفاظت از جان امیرمومنان علیه‎السلام، دستور خروج افراد را از خانه صادر فرمودند و از آنجا که می‎دانستند پایان دادن به تحصن و ترک خانۀ ایشان برای تحصن‌کنندگان تلخ و دشوار است، ازاین‌رو با به‌کار بردن عبارتِ: «فانصرفوا راشدین» (عبارت مذکور، مدح و دعایی است در حق مخاطب به این معنا که: آنچه باید انجام می‎دادید، به خوبی انجام دادید، همین مقدار بس است. از زحمات شما متشکریم. چیزی در حق ما فروگذار نکردید)، رضایت خود را از مقاومت و فریاد اعتراض سیاسی تحصن‌کنندگان اعلام داشتند و به این صورت تحصن پایان پذیرفت و از تحصن‌کنندگان به زور بیعت گرفتند. البته امیرمومنان علیه‎السلام بیعت نکردند (یعقوبی، «سقیفۀ بنی‎ساعده» تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۵۲۷).

غصب فدک

پس از ماجرای سقیفه و غصب خلافت از نخستین اقدام‎های خلیفه این بود که فدک را از تصرف حضرت زهرا علیهاالسلام و امیرالمؤمینین علیه‎السلام خارج کند. ازاین‌رو ابوبکر دستور داد تا عوامل و کارگران آن حضرت را از فدک اخراج کردند و آن را به بیت‎المال ملحق نمودند (کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۵۴۳) وی برای توجیه کار خود به روایتی استناد نمود که جز او هیچ یک از صحابه و روات آن را نقل نکرده‎اند. در صحیح بخاری آمده است که ابوبکر در پاسخ حضرت زهرا علیهاالسلام که به اقدام وی اعتراض نمود، چنین گفت: «إنّ رسول اللّه قال: لانورث ما ترکناه صدقة»؛ ما ارث نمی‎گذاریم، هر چه از ما بماند صدقه است (صحیح بخاری، ج5، ص198).

پس از غصب فدک، حضرت زهرا علیهاالسلام با گروهى از زنان نزد ابوبکر آمد و فرمود: آیا مى‏خواهى زمینى را که پدرم پیغمبر خدا به من عطا فرموده بگیرى؟! ابوبکر دَوات خواست تا بنویسد که فدک مال فاطمه باشد. عمر وارد شد و به او گفت: اى خلیفۀ پیامبر خدا! مبادا سند فدک را براى زهرا بنویسى، مگر اینکه براى ادّعاى خود شاهد بیاورد.

حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: على و امّ ایمن براى مدّعاى من شهادت مى‎دهند. عمر گفت: شهادت زن عجمى که فصاحت ندارد قبول نیست. على هم روى خمیر خود آتش مى‎‏کشد. حضرت فاطمه با حالتى خشمناک مراجعت کرد (بحارالانوار، ج29، ص645-646).

پس از آنکه حضرت زهرا علیهاالسلام موفق نشدند تا فدک را با سند و شاهد از خلیفه پس بگیرند، ایشان سرپوش بر سر افکند و خود را در چادرى پیچیده با گروهى از زنان به جانب مسجد به راه افتاد. حضرت خود را سخت مستور داشته بود و همچون پیامبر خدا صلّى‎اللَّه‎علیه‎وآله بدون هیچ کاستى قدم برمى‏داشت، تا اینکه بر ابوبکر وارد شد. ابوبکر در مسجد نشسته بود و گروهى از مهاجرین و انصار بر گردش جمع شده بودند. براى دور ماندن حضرت از نگاه نامحرمان پرده‏اى در مسجد آویخته شد و فاطمه علیهاالسلام در پس آن قرار گرفتند و خطبۀ فدکیه را در مسجد رسول خدا ایراد کردند.

هجوم به خانه حضرت زهرا علیهاالسلام

مطابق با آنچه به تفصیل در منابع شیعه نقل شده، دستگاه خلافت پس از بیعت گرفتن از مردم به انحاء گوناگون، متوجه امام علی علیه‎السلام شد تا به هر نحوی از آن حضرت بیعت بگیرند. عمر و عده‎ای دیگر از طرف خلیفه مأمور شدند که به درب خانۀ امام علی علیه‎السلام رفته و ایشان را که خلافت را مطابق تعیین خدا و ابلاغ پیامبر اکرم صلی‎الله‎علیه‎وآله‌وسلم حق خود می‎دانست و از بیعت با ابوبکر سر باز می‎زد برای بیعت به مسجد ببرند. آنها به زور وارد خانه فاطمه علیهاالسلام شده و آن حضرت را به‌شدت مضروب نموده، علی علیه‎السلام را با خشونت به سمت مسجد برای بیعت کشیدند.

فیض کاشانی در «نوادر الاخبار» کیفیت این واقعه را به نقل از منابع «التهاب نیران الأحزان» چنین می‎آورد: عمر گروهی را جمع کرد و با آنان به منزل امیرالمومنین علیه‎السلام آمد. آنها به پشت در آمدند و در بسته بود. پس فریاد زدند ای علی خارج شو! خلیفۀ رسول خدا تو را می‎خواند، چون درب خانه به روی آنها باز نشد، هیزم آوردند و آن را پشت در خانه ریختند و آتش آوردند تا آن را روشن کنند. در این هنگام عمر فریاد زد: به خدا قسم اگر در را باز نکنید آن را آتش می‎زنم. حضرت زهرا علیهاالسلام چون فهمید آنها منزلش را آتش می‎زنند برخواست و در را باز کرد. پس آن در را کنار زدند قبل از آنکه آن حضرت خود را از آنان بپوشاند. پس فاطمه پشت درب پنهان شد، سپس عمر در را به‌شدت کنار زد تا به حدی که او را بین درب و دیوار فشرد.

سپس آنها به سمت امیرالمومنین علیه‎السلام هجوم آوردند، در حالی که او بر فراش خود نشسته بود و علیه او با هم یکدست شدند تا اینکه او را از خانه‎اش بیرون کشیدند، در حالی که لباسش را به سرش کشیده بودند او را به مسجد بردند. پس فاطمه بین آنها و شوهرش حائل شد و گفت به خدا قسم نمی‎گذارم پسر عمویم را ظالمانه بکِشید و ببرید. وای بر شما چه زود بر خدا و رسولش در مورد ما اهل‌بیت خیانت کردید، در حالی که رسول خدا صلی‎الله‎علیه‎وآله‌وسلم شما را به پیروی از ما و دوستی ما و تمسک به ما فراخوانده بود. و خداوند تعالی فرمود: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى»؛ بگو من مزدی از شما طلب نمی‎کنم، مگر دوستی نزدیکانم‏.

راوی گوید: پس اکثر آن گروه علی علیه‎السلام را به خاطر فاطمه علیهاالسلام رها کردند. عمر به قنفذ بن عمر امر نمود که او را به تازیانه بزند. قنفذ با تازیانه بر پشت او و بر پهلوهایش زد تا اینکه او را بی‎رمق نمود و آثار آن تازیانه‎ها بر جسم شریفش بر جای ماند و آن زدن، قوی‎ترین سبب در سقط جنین بود؛ جنینی که پیامبر اکرم او را محسن نامگذاری نموده بود (فیض کاشانی، نوادر الاخبار، تحقیق مهدی انصاری قمی، ص183).

برخی از منابع که به این موضوع اشاره دارند:

تاریخ طبری، محمد بن جریر طبری، چاپ بیروت، ج2، ص443؛ مصنف ابن ابی شیبه، ج8، ص572؛ عقد الفرید، ابن عبد ربه، چاپ مکتبة هلال، ج4، ص93 و فرائد السمطین، ابراهیم بن محمد جوینی، طبع بیروت، ج2، ص34-35.

عیادت ابوبکر و عمر از حضرت زهرا علیهاالسلام

مطابق با آنچه در روایات آمده است؛ ابوبکر به همراه عمر بن خطاب، پس از واقعه هجوم و در حالی که حضرت زهرا علیهاالسلام در بستر بیماری بودند به عیادت آن حضرت آمدند و به ایشان سلام کردند، ولى آن حضرت روى خود را برگردانید و پاسخ آنها را نداد. ابوبکر گفت: اى دختر پیامبر! ما آمده‎ایم تا رضایت شما را به دست آوریم. از شما خواهش می‎‎کنیم که ما را ببخشید و از آن چه بر شما رسیده از ما درگذرید! زهرا علیهاالسلام فرمود: «شما اول جواب مرا بدهید، آیا از پیامبر شنیدید که درباره من فرمود: فاطمه پاره تن من است و من از او هستم. هر که او را بیازارد مرا آزرده و هر که مرا بیازارد خدا را آزرده است. هر که پس از مرگم فاطمه را بیازارد مانند آن است که در زمان حیاتم مرا آزرده است».

آن دو گفتند: آرى شنیدیم، آنگاه فاطمه فرمود: «پروردگارا! شاهد باش این دو نفر مرا آزردند! با شما سخن نمی‎‎گویم تا پروردگارم را ملاقات کنم و از شما شکایت نمایم» (اعلام النساء، ج3، ص1214-1215).

شهادت حضرت فاطمه علیهاالسلام

حضرت فاطمه علیهاالسلام بر اثر ضربه وارده به آن حضرت در هجوم به خانه‎شان پس از چند روز از این واقعه به شهادت رسیدند. دربارۀ روز شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام در میان کتاب‎های تاریخی چند نظر وجود دارد. بعضی از مورخین این زمان را چهل روز و بعضی این مدت را شش ماه بعد از وفات پیامبر ذکر کرده‎اند. همچنین در روایاتی که از ائمه علیهم‎السلام به ما رسیده است دو تاریخ ذکر شده است که بسیاری از علمای شیعه تاریخ 95 روز بعد از رحلت پیامبر را معتبرتر می‎دانند. مطابق با این نقل، شهادت آن حضرت در 3 جمادی الاخر 11 هجری رخ داده است.

فضایل و مناقب حضرت فاطمه علیهاالسلام

اشتراک حضرت فاطمه علیهاالسلام با پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین و حسنین علیهم‎السلام در مقام عصمت و طهارت (بلکه طبق روایات آن حضرت عصمت کبرای الهی است)؛
اشتراک حضرت صدیقه علیهاالسلام با پدر و همسر و فرزندانش در مجاز بودن به ورود و توقف در مسجد پیامبر اکرم صلى‎الله‎علیه‎وآله‎وسلم در جمیع حالاتشان؛
مادر ائمه اطهار علیهم‎السلام است؛
هنگام ولادت فاطمه علیهاالسلام نور او تمام خانه‎هاى مکه را فراگرفت؛
نامگذارى حضرت زهرا علیهاالسلام از طرف خداوند متعال مى‎باشد؛
نام فاطمه بر ساق عرش و درهای بهشت درج شده است؛
جنگ و یا صلح با آن حضرت مانند جنگ و صلح با پیامبر و على و حسنین علیهم‎السلام است؛
سیدۀ زنان عالم است؛
آن حضرت محدثه است؛ یعنی فرشتگان با او سخن می‎گفتند؛
شیعیان آن حضرت به بهشت بشارت داده شده‎اند؛
مخالفان حضرتش به هلاکت می‎افتند؛
در روز قیامت همانند پدر و همسر و فرزندانش سواره محشور می‎شود؛
شفیعۀ کبرای روز قیامت است؛
حب فاطمه علیهاالسلام همانند حب همسر و فرزندان معصومش (که اجر رسالت خاتم الانبیاء است)، بر همگان واجب است؛
با پدر و همسر و فرزندانش در قبه الوسیله یا درجةالوسیلۀ بهشت جای دارند؛
با پدر و همسر و فرزندانش علیهم‎السلام در قبه‎اى از نور که زیر عرش برپا مى‎شود و جز پنج تن علیهم‎السلام کسى را به آن رتبۀ والا راه نیست جای دارد؛
حضرت فاطمه علیهاالسلام یکى از افرادى است که آیۀ مباهله در شأن آنها نازل شده است و آن وجود مقدس بین چهار معصوم قرار گرفته است؛ یعنى بین محمد و انفسنا (على) و ابنائنا (حسن و حسین) علیهم‎السلام؛
در صفات و ارزش‎هاى معنوى هم کفو على علیه‎السلام است؛
بشر از آدم تا خاتم مأمور به توسل به حضرت صدیقه زهرا علیهاالسلام بوده است؛
سوره انسان در فضیلت او و همسر و دو فرزندش نازل گردیده است؛
هنگام ورود فاطمه علیهاالسلام به صحنۀ محشر از جانب حضرت حق تبارک و تعالى ندا مى‎شود: «اى اهل محشر نگاهتان را فرو افکنید تا فاطمه عبور نماید»؛
 حضرت زهرا علیهاالسلام بزرگ‎ترین نعمت الهی.
محمد شجاعی، کارشناس مذهبی در مورد شخصیت حضرت زهرا علیهاالسلام در گفتگو با خبرگزاری مهر بیان فرمودند:

یکی از عظیم‎ترین نعمت‎های الهی برای انسان که هم مسئولیت‎آور است و هم باید به خاطرش به ذوق و شوق و گریه درآمد، نعمت وجود فاطمه زهرا علیهاالسلام است که خداوند تبارک و تعالی این خانم را مادر همۀ ما قرار داده و انسان باید خیلی شاکر باشد. ما نمی‎توانیم این مسئله را درک کنیم، چون معرفتمان نسبت به ایشان کم است.

اگر کسی قیمت خودش را شناخت و دریافت فرزند فاطمه زهرا علیهاالسلام است، به هیچ وجه به کسی یا جنس مخالفی التماس محبت نمی‎کند و گدای عاطفۀ زمینی دیگران نمی‎شود. حتی اگر پدر و مادر زمینی هم از او عشق و محبت را دریغ کردند. بنابراین انسانی که به خودشناسی نائل آمد، درمی‎یابد فاطمه زهرا علیهاالسلام چقدر عظمت دارد.

یکی از حسرت‎های روز قیامت این است که ما  با مادرمان حضرت زهرا علیهاالسلام چقدر غریبانه زندگی کردیم و او چقدر می‎توانست با ما و در کنار ما باشد و در زندگی ما نقش داشته باشد.

فاطمه زهرا علیهاالسلام زنی نیست که خداوند ایشان را به‌عنوان مادر ائمه و زن امیرالمؤمنین علیه‎السلام و دختر پیغمبر به ما معرفی کرده باشد. نه این گونه نیست. فاطمه زهرا علیهاالسلام نزدیک‎ترین فرد به من در زندگی‎ است. همین الان با من زندگی می‎کند. پشتیبان من هم در دنیا و هم در آخرت است. بسیاری از ما این روزها در مجالس سوگواری حضرت زهرا علیهاالسلام بر مظلومیت آن حضرت گریه می‎کنیم و مدعی هستیم که ایشان را الگوی خود می‎دانیم، اما این یک ژست دینی بیشتر نیست.

اگر بخواهیم زوایای گوناگون زندگی آن حضرت را در مقابل زندگی امروز خود مقایسه کنیم، نقاط خلأ و انحراف بسیاری در زندگی‎هایمان پیدا می‎شود. حضرت زهرا در اطعام و صدقه به فقرا دریغ نمی‎کردند، جهاز ساده و مهریه گمشده‎های ازدواج‎های امروزی ما هستند.

یک داستان زیبا  و آموزنده برای ما از زندگی حضرت، داستان حجاب ایشان در مقابل یک مستمند نابینا است، اما معلوم نیست این الگو کجای خیابان‎ها در پوشش زنان و رفتارشان با نامحرم پیداست؟ شما چند نمونه دیگر می‎توانید از تناقض‎های زندگی ما در تکریم ساده زیستی فاطمی و سبک زندگی امروزمان را بیان کنید؟

رمز تقرب به خدا، سبقت در خیرات و خوبی‎هاست و تنها کسی که می‎تواند ما را راهنمایی کند، خود حضرت زهرا علیهاالسلام است. ایشان در همۀ زمینه‎ها اعم از عبادت، نحوۀ همسرداری، تربیت فرزند، فعالیت‎های اجتماعی، سیاسی و... می‎‎تواند برای ما الگو باشد. از این رو تبعیت از آن بانو موجب شباهت و سنخیت با ایشان می‎شود. بعد از سنخیت هم ارتباط و الحاق به ایشان صورت می‎‎گیرد.

بنابراین، رمز وجود حضرات معصومین این است که با هدف خلقت ما ارتباط مستقیم دارد. چون باطن انسانی و جاودانی ما آن مقام را لازم دارد و ما باید به آن جایگاه برسیم. برای رسیدن به این جایگاه باید حرکتی صورت بگیرد که توقف و عقب‎گرد در آن ممنوع است.

سوال اساسی که ما باید از خودمان بپرسیم، این است که آیا من تصمیم دارم مثل و شبیه مادرم فاطمه زهرا علیهاالسلام باشم یا خیر! اگر تصمیم دارم مثل او باشم، چگونه امکان‎‎پذیر است و چه کسی می‎‎تواند ما را به این باطن راهنمایی کند؟

پاسخ این است که ما برای رسیدن به مقام صدیقه طاهره باید از خودشان کمک بگیریم. در قرآن کریم می‎‎خوانیم:  «لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِ اللَّهِ أُسوَةٌ حَسَنَةٌ»؛ مسلّماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود.

علت اینکه کسی حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام را الگو قرار نمی‎دهد، این است که تصمیم ندارد شبیه او شود. او فقط دنیا را می‎بیند و از آدم‎هایی تبعیت می‎کند و الگو می‎‎گیرد که شبیه آنهاست: مثل هنرپیشه‎ها، ورزشکاران، بازیگران و... اصلاً حسرتی در دلش نیست که چرا از معصوم دور است. چون دوست ندارد به سبک آنها زندگی کند، اما کسی که همراه اهل‌بیت است، یقین دارد که حرکت درستی می‎‎کند. در این صورت، سنخیت متصل می‎شود و به حضرت محلق می‎‎شود که این ملحق شدن ممکن است یا در دنیا باشد یا در قیامت. حالا بعضی‎ها زرنگ هستند و در همین دنیا ملحق می‎شوند و بعضی‎ها هم در آخرت.

حضرت زهرا علیهاالسلام یک حقیقت مبسوط عرشی است که تا زمین آمده و همچون کانالی است که با جلوه‎های مختلف به نام علی، حسن، حسین، سجاد و ... تجلی کرده است. بعضی افراد با جلوه زهرایی می‎توانند ارتباط بگیرند، ولی با جلوۀ علوی‎اش نمی‎توانند. بعضی دیگر با جلوۀ مجتبایی‎اش می‎توانند ارتباط بگیرند، ولی با جلوۀ سجادی‎اش نمی‎توانند.

نبی اکرم صلی‎الله‎علیه‎وآله‌وسلم فرمودند: «نور فاطمه علیهاالسلام پیش از خلقت زمین و آسمان آفریده شده است.» بعضی از حاضران پرسیدند: مگر او بشر نیست؟ حضرت فرمودند: «فاطمه حوریه‎ای بشرگونه است.»

به این کلمات خوب دقت کنید که خیلی مهم است. چون خلقت ما از نور معصوم است. پس هر چیز را به مقام آنها اتصال می‎‎دهند، در واقع حقیقت باطن ما است. فاطمه زهرا علیهاالسلام یک حقیقت بهشتی دارند که در قالب یک زن ظهور دارد و یک جنبۀ مادی مثل سایر انسان‎ها جنبۀ طبیعی و زمینی دارند که به خاطر این جنبۀ زمینی ازدواج می‎‎کنند و غذا می‎‎خورند. حالا حضرت زهرا علیهاالسلام که قبل از خلقت آسمان و زمین وجود داشته‎اند پس کجا بوده و مکانشان کجا بوده است.

در ادامۀ روایت حضرت می‎فرمایند: حضرت زهرا علیهاالسلام در یک جایگاهی در ساق عرش بوده‎اند. عرش خدا مرکز حاکمیت، مدیریت و تدبیر الهی است که حضرت آنجا بوده‎اند و علاوه بر جنبه بهشتی بودن، جنبه عرشی هم دارند که جنبه عرشی حضرت از جنبه بهشتی بالاتر است.

پس ما روی زمین با شخصیت‎هایی روبه‎رو هستیم که در عین اتصال‎شان به مقام عرشی، یک ظهور مادی هم دارند و آن هم خدا در حق ما لطف کرده که آن را در متن زندگی ما آورده و آن را به ما نشان می‎دهد. پس حضرت وقتی پایین می‎‎آید و به صورت انسان ظهور می‎کند، مقام اصلی‎اش را دارد و اتصالش باقی است.

همیشه در قوس نزول، خیرات و ریزش وجود دارد و مانعی نیست، اما مسئله در قوس صعود است که شخص با تجلیات الهی مثل حضرت زهرا علیهاالسلام یا پیامبر صلی‎الله‎علیه‎وآله‌وسلم یا امام زمان عجل‎الله‎تعالی‎فرجه‎الشریف روبه‎رو می‎شود و درک می‎کند؛ اما نمی‎تواند با آنها بالا برود و به پشت صحنه نمی‎‎رسد، چون قصدش «شدن» نیست.

حضرت زهرا علیهاالسلام و اهل‎بیت علیهم‎السلام ما را به مقام خودشان دعوت می‎کنند، اما به شرطی که ما معرفت و بصیرت داشته باشیم و بخواهیم که برویم. از طرف آنها منعی نیست، ولی مشکل از طرف ماست که آیا تصمیم داریم، آیا آن جایگاه و مقامشان را می‎‎شناسیم یا نه!

جایگاه حضرت زهرا علیهاالسلام در نظام هستی

شناخت حضرت زهرا علیهاالسلام نیاز ضروری و واجب ماست که غفلت از این نور مقدس، جدای از اینکه به ایشان جفا کرده‎ایم از فیوضاتی که می‎بایستی از ایشان دریافت کنیم نیز محروم می‎شویم.

آنچه که در روایت و آیات الهی دربارۀ حضرت زهرا و ائمه علیهم‎السلام تذکر داده شده، این است که ما باید بدانیم مقامات آنان چیست و همچنین شناخت حقیقت و اینکه جایگاه خودمان کجاست. چون اصل و ریشۀ ما به آنها برمی‎گردد.

در واقع هر چیزی که از مقامات حضرت زهرا علیهاالسلام می‎شنویم؛ یعنی این بانو ما را به جایگاه خودش دعوت می‎کند. این طور نیست که بگوییم آنها چنین جایگاهی دارند و ما نمی‎توانیم به آنها برسیم. ما در زیارت عاشورا می‎خوانیم: «اَسَئلهُ اَن یُبَلغَنیَ المَقامَ الَمحمودَ لَکُمُ عِنْدَ اللهِ»؛ از خداوند می‎خواهم مرا هم به مقام محمود برساند. کمتر از مقام امام حسین علیه‎السلام را از خداوند نمی‎خواهیم. این بسیار مهم است. اقتضای بخش انسانی و فوق عقلانی انسان این است که به کمتر از آن مقام راضی نمی‎شود و نرسیدن به چنین مقامی مایۀ حسرت و خسران او می‎شود.

بنابراین، وقتی راجع به جایگاه معصوم سخن می‎گوییم، در واقع سخن از جایگاه خودمان است. به ویژه سخن از حضرت زهرا علیهاالسلام که در حقیقت بحث از مباحث انسان شناسی است که با شناخت این بانو قیمت‎مان را بهتر می‎شناسیم و اینکه چه جایگاهی داریم و نباید خود را به کمتر از او بفروشیم. درک این مطلب موجب دور شدن از غصه‎های دنیایی، حقارت و خودکم‎بینی در مسائل دنیایی است. اگر این مقام را درک کنیم، بر کمبودهای دنیایی گریه نمی‎کنیم و برعکس، شادی، امید، آرامش و آیندۀ روشنی داریم. اما حواسمان باشد مشغول کمالات دنیایی نشویم تا این نعمت عظیم آخرتی را از دست ندهیم. پس وقتی سخن از حضرت زهرا علیهاالسلام به میان می‎آید؛ یعنی ایشان ما را به آن مقام دعوت می‎کند.

مقام آفرینش حضرت زهرا علیهاالسلام

اهل‎بیت علیهم‎السلام از جمله حضرت زهرا علیهاالسلام از شخصیت‎های نورانی و از اولین مخلوقات خداوند هستند. چنانکه امام رضا علیه‎السلام فرمودند: «إِنَّ أَوَّلَ ما خَلَقَ اللَّهُ عزوجل ارواحنا»؛ نخستین چیزی که خدای متعال خلق فرمود، ارواح ما است. منظور از ارواح ما همان روحی است که خداوند تبارک و تعالی فرمود: «وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی»؛ از روح خود در آن دمیدم. این روح، همان روح محمد و آل محمد صلی‎الله‎علیه‎وآله‌وسلم است که در انسان دمیده شده است.

فاطمه، حوریۀ انسان نماست

هر موجودی که قبل از تو آفریده می‎‎شود، سعه وجودی‎اش بالاتر است. چون از جنس عرش است؛ یعنی شدت و سعه وجودی‎شان از کرسی بالاتر است.

در عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال، ج11، ص39 از رسول خدا صلی‎الله‎علیه‎وآله‌وسلم در باب خلقت حضرت زهرا علیهاالسلام آمده است: «خُلِقَ نُورُ فَاطِمَةَ قَبْلَ أَنْ تُخْلَقَ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ فَقَالَ بَعْضُ النَّاسِ یَا نَبِیَّ اللَّهِ فَلَیْسَتْ هِیَ إِنْسِیَّةً فَقَالَ فَاطِمَةُ حَوْرَاءُ إِنْسِیَّةٌ قَالُوا یَا نَبِیَّ اللَّهِ وَ کَیْفَ هِیَ حَوْرَاءُ إِنْسِیَّةٌ قَالَ خَلَقَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ نُورِهِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ آدَمَ إِذْ کَانَتِ الْأَرْوَاحُ فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ عُرِضَتْ عَلَی آدَمَ قِیلَ یَا نَبِیَّ اللَّهِ وَ أَیْنَ کَانَتْ فَاطِمَةُ قَالَ کَانَتْ فِی حُقَّةٍ تَحْتَ سَاقِ الْعَرْشِ قَالُوا یَا نَبِیَّ اللَّهِ فَمَا کَانَ طَعَامُهَا قَالَ التَّسْبِیحُ وَ التَّقْدِیسُ وَ التَّهْلِیلُ وَ التَّحْمِید»؛ نور فاطمه علیهاالسلام پیش از خلقت زمین و آسمان آفریده شده است. بعضی از حاضران پرسیدند: مگر او بشر نیست؟ حضرت فرمودند: فاطمه علیهاالسلام حوریه‎ای بشرگونه است. حاضران سؤال کردند: چگونه؟ حضرت فرمودند: خداوند عزّوجلّ پیش از آنکه آدم را بیافریند، او را از نور خود آفرید، آن هنگام که ارواح بودند. سؤال کردند: فاطمه در آن هنگام کجا بود؟ فرمودند: در حُقّه و جایگاهی در زیر ساقة عرش و در جواب اینکه سؤال کردند: غذای او چه بود؟ فرمودند: غذای او «تسبیح» و «تقدیس» و «تهلیل»؛ یعنی «لااله‎الاالله» و «حمد و ثنای الهی» بود.

فاطمه یک حوراء انسان نماست و غذای ایشان در عرش الهی تسبیح و تقدیس و تحمید خداوند بوده است. پس انسانیت هر آدمی تسبیح، تحمید و تقدیس و ذکر الهی است. این روایت حکایت از بخش انسانی دارد و کسی به حضرت زهرا شبیه‎‎تر است که در وجودش غذاهای معنوی بخورد و بتواند با این غذا ارتباط بگیرد. گاهی ما ۵۰ یا ۶۰ سال عبادت می‎کنیم و نماز می‎‎خوانیم ولی نمی‎‎توانیم درک درستی از تسبیح و حمد خداوند داشته باشیم.​

خدای تبارک و تعالی اولین ظهورش نور محمد و آل محمد صلی‎الله‎علیه‎وآله‌وسلم است که کامل‎ترین ظهور و عالی‎ترین نمونه اوست که در قرآن به مثل اعلی تعبیر شده است.

وقتی زیارت جامعه کبیره می‎خوانیم، باید بدانیم «معدن الرحمه» یعنی چه؟ باید بدانیم هر فیضی که نصیب ما می‎شود تماماً به برکت اهل بیت علیهم‎السلام است. حضرت زهرا علیهاالسلام مقامی داشتند که فرشته‎ها خدمت ایشان می‎رسیدند و مقام انسان هم از ملائکه بالاتر است و علت سجده ملائکه بر انسان به خاطر این است که انسان همۀ اسمای الهی را دارد و چون فرشته‎ها ندارند، باید بر او سجده کنند. «وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کُلَّهَا»؛ و تمامی اسما را به آدم آموخت.

خلق حضرت زهرا علیهاالسلام قبل از خلقت آسمان و زمین

امام صادق علیه‎السلام در توصیف مقام حضرت زهرا علیهاالسلام فرمودند که نور فاطمه علیهاالسلام قبل از خلقت آسمان و زمین بوده است و عالم فرشته‎ها بعد از این مرحله خلق شده است. پس ما هم می‎توانیم به مقامی بالاتر از فرشتگان برسیم و جایگاه و جنس ما از فرشتگان بالاتر است و فرشتگان خدمتگزار حضرت زهرا علیهاالسلام بوده‎اند. پس این امکان برای ما نیز وجود دارد که از طریق مادرمان حضرت زهرا علیهاالسلام به آن مقام برسیم.

چرا به فاطمه زهرا علیهاالسلام محدثه می‎گویند؟

علامه بحرانی در عوالم العلوم و المعارف والاحوال، ص‏36 از امام صادق علیه‎السلام آورده‎اند: «کانت محدثه و لم تکن نبیه إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَةُ مُحَدَّثَةً لِأَنَّ الْمَلَائِکَةَ کَانَتْ تَهْبِطُ مِنَ السَّمَاءِ فَتُنَادِیهَا کَمَا تُنَادِی مَرْیَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ»؛ فاطمه دختر رسول خدا محدثه بود، ولی پیامبر نبود. اینکه فاطمه علیهاالسلام به محدثه نامگذاری شد، چون فرشتگان پیوسته از آسمان فرود می‏آمدند و به فاطمه علیهاالسلام خبر می‏دادند، همانطور که به مریم دختر عمران خبر می‏دادند.»

محدث کسی است که به او الهام می‎شود؛ آن کسی که از عالم، اخبار را دریافت می‎کند و دائماً با غیب با او در ارتباط بوده و بدون آنکه به مقام نبوت رسیده باشد ملائکه با او سخن گویند. در زیارت نامۀ حضرت زهرا علیهاالسلام می‎خوانیم: «السَّلامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِیمَةُ»؛ سلام بر تو ای هم سخن با ملائکه و بسیار دانا. این حکایت از آن دارد که حضرت زهرا همیشه مورد خطاب ملائکه بوده‎اند.

اگر ما بتوانیم با حضرت زهرا علیهاالسلام انس بگیریم، راه عالم فرشتگان به قلب ما باز می‎شود؛ حمله‎های شیطان را درک می‎کنیم و می‎فهمیم که چگونه باید به آنها پاسخ بدهیم؛ می‎فهمیم که شیطان چه افکاری را به ما تحمیل می‎کند. اما هر چه از این مادر دور هستیم و انس کمتری می‎گیریم، به احساس پوچی و منفی‎نگری بیشتری می‎افتیم.

امیدواریم که با انس بیشتر با این خانم بتوانیم خودمان را به جایگاه واقعی و آن هدف اصلی خلقت که برای آن خلق شده‎ایم رسانده و سعادتمند در دنیا و آخرت شویم.

مــــــــادر

چادرت را بتکان روزی ما را بفرست

ای که روزیه دو عالم همه از چادر توست

مادر جان مادر جان من از خاک پای تو سر بر ندارم

مگر لحظه‎ای که دگر سر ندارم

مادر جان مادر جان مگیر از سرم سایۀ چادرت را

پناهی از این خیمه بهتر ندارم مادر جان مادر جان

بگیر از سر لطف، جان مرا هم

ببخشا اگر جان دیگر ندارم، مادر جان مادر جان

بخوانم به فرزندی‎ات که امیدی به غیر از دعاهای مادر ندارم

فاطمه سوگند به پاکی تو، بیرق ما چادر خاکی تو

0 نظرات

ارسال نظرات