امام حسین (علیه السلام) و روز پاسدار

حسین بن علی (ع)

ابوعبدالله حسین بن علی علیه‌السلام، ملقب به سید الشهداء، فرزند دوم امام علی علیه‌السلام و حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها و امام سوم شیعیان است. آن حضرت پس از شهادت برادرش امام حسن علیه‌السلام در سال ۵۰ق به امامت رسید. ده سال از امامت آن حضرت مقارن با سال‌های پایانی حکومت معاویه، اولین حاکم بنی‌امیه بود، و پس از اینکه یزید فرزند معاویه در سال ۶۰ق پس از مرگ پدرش علی رغم مفاد صلح‌نامه او با امام حسن علیه‌السلام، بر مسند خلافت تکیه زد، آن حضرت به دعوت مردم کوفه دست به قیام زد. اما مردم کوفه به آن حضرت خیانت نمودند و در پی آن، ایشان به همراه تعدادی از بستگان و یاران همراهش در دهم محرم ۶۱ق در واقعه جانسوز عاشورا به شهادت رسیدند. شیعیان به همین مناسبت ماه محرم را به اقامه عزا برای آن حضرت و یارانش می‌پردازند.

اکثر منابع ولادت امام حسین علیه‌السلام را در سال چهارم هجری در شهر مدینه و در اوایل ماه شعبان ذکر نموده‌اند و در این بین، برخی منابع روز سوم (مصباح المتهجد، شیخ طوسی دارالکتب الإسلامیه‏، ج۲، ص۶۹۰) و برخی پنجم شعبان (بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۳۷) را به عنوان تاریخ دقیق ولادت آن حضرت تعیین نموده‌اند.

کنیه و القاب

کنیه آن حضرت ابو عبدالله و مشهورترین لقب آن حضرت، سیدالشهداء است. القاب دیگر آن حضرت را الشهید، السبط، التَّام، الرشید، الوفی، الطیب، المبارک، التَّابِعُ وَ الرَّضِی لِلَّهِ، الشَّارِی نَفْسَهُ لِلَّهِ و الدَّالُّ عَلَى ذَاتِ اللَّه‏ نوشته‌اند.

 

دوران امامت امام حسین علیه السلام

امام حسین علیه‌السلام به سال ۴۹ یا ۵۰ هجری پس از شهادت امام حسن علیه‌السلام به امامت رسید. امامت آن حضرت مقارن با حکمرانی معاویه بود و از آنجا که امام حسن علیه‌السلام با او صلح کرده بود، ایشان نیز همان روش و سیره را ادامه داد، اما در عین حال رفتار او با معاویه عزت‌مدارانه و مقتدرانه بود. در نامه‌ای که آن حضرت آن را در پاسخ نامه تقریبا متملقانه و ریاکارانه معاویه نوشت. به شدت او را مورد انتقاد قرار داده است و با یادآوری جنایت او در کشتن یاران و شیعیان امام علی علیه‌السلام همچون حجر بن عدی و عمرو بن حمق و دوری او از اسلام، او را بزرگترین فتنه اسلام و امت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله دانست.

در سال ۵۹ هجری معاویه برخلاف مفاد صلح‌نامه که در آن حق تعیین جانشین از او صلب شده بود، تصمیم گرفت پسرش یزید را به عنوان خلیفه پس از خود تعیین کند و برای اطمینان از وقوع چنین امری بر آن شد که در زمان حیات خود از مردم برای او بیعت بگیرد. معاویه خود نخستین کسی شد که با پسرش یزید دست بیعت داد (مروج الذهب ۳۶/۳ و ۳۷) و حسین بن علی بن ابیطالب از جمله اشخاصی بود که با یزید دست بیعت نداد (الطبقات‏ الكبرى، خامسة۱، ص۴۳۹). وی می‌افزاید: با مرگ معاویه در سال ۶۰ هجری پسرش یزید بر مسند خلافت تکیه زد و مردم با وی بیعت کردند. آنگاه یزید با ارسال نامه‌ای به حاکم مدینه نوشت: مردم را فراخوان و از آنان بیعت گیر و از بزرگان قریش آغاز کن و نخستین آنان حسین بن علی باشد (همان، ص442).

چون حاکم مدینه از امام حسین علیه‌السلام بیعت خواست، آن حضرت در پاسخ گفت: ما خاندان نبوت و معدن رسالتیم و یزید فاسق می‌گسار و آدم‌کُش است و مثل من با مثل او بیعت نکند و در سخنی دیگر فرمود: و بر اسلام سلام باد آنگاه که این امت به حاکمی چون یزید مبتلا شود و... .

چون مردم کوفه در عراق از مرگ معاویه و امتناع امام حسین علیه‌السلام از بیعت یزید اطلاع یافتند، نامه‌های فراوان در پشتیبانی از امام حسین علیه‌السلام امضاء کردند و آن حضرت را به کوفه فراخواندند. آنان نوشتند: ما در انتظار تو با کسی بیعت نکرده‌ایم و در راه تو آماده جانبازی هستیم و بخاطر تو در نماز جمعه و جماعت دیگران حاضر نمی‌شویم.

امام حسین علیه‌السلام در پاسخ به درخواست‌های مردم کوفه مسلم بن عقیل را در نیمه ماه مبارک رمضان به جانب کوفه روانه کرد و به او گفت: نزد مردم کوفه برو. اگر آنچه نوشته‌اند حق باشد، مرا خبر ده تا به تو ملحق شوم (مروج الذهب ۶۴/۳).

مسلم به روز پنجم شوال وارد کوفه شد و مردم دسته دسته به بیعت با او شتافتند و به قولی ۱۸۰۰۰ نفر با او بیعت کردند (الإرشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۴۱). وی این مطلب را به امام حسین علیه‌السلام گزارش داد و از آن حضرت خواست به کوفه بیاید. اخبار کوفه به یزید رسید. وی در اولین عکس العمل نعمان بن بشیر حاکم کوفه را عزل و به جای او عبیدالله بن زیاد را نصب کرد و به او فرمان داد که مسلم بن عقیل را دستگیر یا تبعید یا به قتل برساند. و از طرفی مزدوران خود را بسیج کرد تا امام حسین علیه‌السلام را در شهر مکه غافلگیر کرده از میان بردارند.

واقعه عاشورا

چون امام علیه‌السلام از توطئه سوء قصد به جان خویش آگاهی یافت از سر حفظ حرمت و قداست بیت الله الحرام مناسک حج را به اضطرار پایان برد و به روز هشتم ذی الحجه از سال ۶۰ هجری، مکه را به قصد عراق وداع گفت (همان، ص66).

ابن عباس بعد از واقعه کربلا در نامه‌اش به یزید می‌نویسد: هرگز فراموش نخواهم کرد که حسین بن علی را از حرم پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به حرم خدا طرد کردی و آنگاه مردانی را پنهانی بر سر او فرستادی تا غافلگیر او را بکشند. سپس او را از حرم خدا به کوفه راندی و ترسان و نگران از مکه بیرون شد با اینکه در گذشته و حال عزیزترین مردم بطحا بود و اگر در مکه اقامت می‌گزید و خونریزی در آن را روا می‌شمرد، از همه مردم مکه و مدینه در دو حرم بیشتر فرمان برده می‌شد. لیکن او خوش نداشت که حرمت خانه و حرمت رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را حلال شمارد. و بزرگ شمرد آنچه را که تو بزرگ نشمردی از آنجا که در نهان مردانی در پی او به مکه فرستادی تا در حرم با او بجنگند (تاریخ یعقوبی ۲۲۱/۱ و ۲۲۲).

عبیدالله با حیله و تزویر مسلم بن عقیل و پناه دهنده او هانی بن عروة را در کوفه به طرز دلخراشی به شهادت رساند. و از آنجا که می‌دانست امام حسین علیه‌السلام رو به شهر کوفه می‌آید، سپاهی به سرکردگی حر بن یزید ریاحی برای زیرنظر گرفتن سپاه آن حضرت به منطقه قادسیه گسیل کرد. حر بن یزید در محلی به نام شراف با امام حسین علیه‌السلام روبرو شد و سخنانی بینشان رد و بدل شد. آن حضرت نامه‌های اهل کوفه را که دو خرجین بود به حر بن یزید عرضه کرد و دعوت آنان را خاطرنشان ساخت و راه خود را ادامه داد. تا آنکه به روز دوم محرم سال ۶۱ هجری به ناحیه نینوا وارد شد (تاریخ طبری ۳۱۰/۴).

در این زمین بود که ابن زیاد نامه‌ای به حر بن یزید تسلیم کرد. متن نامه این بود: آنگاه که این نامه تو را رسد و فرستاده ما پیش تو آید بر حسین سختگیر و او را در بیابانی فرود آر که نه دژ در آن باشد و نه آب. حر بن یزید در اجرای دستور ابن زیاد کاروان امام حسین علیه‌السلام را در نقطه‌ای به نام کربلا متوقف کرد. فردای آن روز عمر بن سعد فرستاده عبیدالله بن زیاد نیز با چهار هزار جنگجو وارد شد.

حر بن یزید پیش از شهادت امام حسین علیه‌السلام از کرده خود اظهار پشیمانی و توبه کرد و در جرگه یاران آن حضرت به درجه رفیع شهادت نائل آمد. عمر بن سعد روز هفتم محرم پانصد سواره بر کرانه فرات مأمور کرد تا کاروان حسینی به آب دسترسی نداشته باشد (تاریخ طبری ۳۱۱/۴ و ۳۱۲) و روز نهم محرم (تاسوعا) امام حسین علیه‌السلام و اصحابش به طور کامل در حلقه محاصره دشمن واقع شدند و دشمن یقین کرد که دیگر برای آن حضرت یاوری نخواهد آمد.

عصر تاسوعا دستور حمله و آغاز جنگ از جانب دشمن صادر شد. امام حسین علیه‌السلام چون تحرکات دشمن را دید، برادرش عباس بن علی علیهماالسلام را فرستاد تا با آنان صحبت کند و جنگ را به فردا موکول کنند که این پیشنهاد مورد پذیرش آنان واقع شد (همان، ۳۱۴/۴).

در روز دهم (روز عاشورا) دو سپاه در مقابل هم قرار گرفتند، در حالی که سپاهیان عمر بن سعد را سی هزار نفر و تعداد یاران حسین علیه‌السلام را بین ۷۲ تا ۱۵۴ نفر گزارش نموده‌اند (جواد محدثى، فرهنگ عاشورا، ص۲۷۶).

در آغاز جنگ اصحاب امام حسین علیه‌السلام همچون حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه، نافع بن هلال، زهیر بن قین و حر بن یزید ریاحی (که پیش از آغاز جنگ توبه نموده بود) وارد کارزار شده و به شهادت رسیدند و در این هنگام نوبت به خاندان آن حضرت رسید. اولین کس از آنان که پای در میدان گذارد پسر بزرگش حضرت علی اکبر بود. و به دنبال او دیگر کسان امام حسین علیه‌السلام از جمله فرزندان امام علی و امام حسن علیهماالسلام و جعفر طیار و عقیل به میدان رفتند و پس از رزمی دلاورانه به شهادت رسیدند. عباس بن علی علیهماالسلام هم که به قصد آب آوردن نبرد خویش را آغاز کرده بود، مورد هجوم دشمن واقع شد و هستی خویش را فدای حسین علیه‌السلام ساخت.

پس از کشته شدن مردان خاندان امام حسین علیه‌السلام که در آن واقعه حاضر بودند (بجز علی بن حسین علیه‌السلام که در آن هنگام در خیمه در بستر بیماری بودند) امام حسین علیه‌السلام در این نبرد نابرابر تنها ماند. و خود یک تنه با تمام سپاه عمر سعد کارزار نموده به شهادت رسید (ارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص ۱۰۱ تا ۱۱۲).

حجاج بن عبدالله که خود در صحنه حاضر بوده است می‌گوید: به خدا هرگز شکسته‌ای را ندیده بودم که فرزند و کسان و یارانش کشته شده باشند و چون او ثابت قدم و آرام خاطر باشد. به خدا قسم پیش از او و پس از او کسی را همانندش ندیدم. وقتی حمله می‌برد پیادگان از راست و چپ او همچون بزغالگان از حمله گرگ فراری می‌شدند (تاریخ طبری، ۲۴۵/۴).

فرزندان امام حسین علیه‌السلام

برای امام حسین علیه‌السلام شش (شیخ مفید، ارشاد، ج۲، ص۱۳۵) یا نه (تاریخ اهل‌البیت، ص۱۰۲) یا ده (کشف الغمه، ج2، ص250) فرزند از مادران مختلف شمرده‌اند که از آن فرزندان علی اکبر و عبدالله شیرخوار (علی اصغر) در کنار پدر به شهادت رسیدند و امام سجاد علیه‌السلام، پیشوای چهارم شیعیان شد.

اسامی فرزندان آن حضرت به این ترتیب است:

علی اکبر؛ که در کربلا به شهادت رسید. مادرش، لیلی، دختر ابی مرة بن عروة بن مسعود ثقفی نام داشت؛

علی اصغر؛ امام زین العابدین، که مادرش به نام شاهزنان یا ملکة النساء دختر کسری یزدگرد پادشاه ایران بود. به گفته شیخ مفید، علی اکبر زین العابدین بوده و علی اصغر در کربلا به شهادت رسیده است. اما روایت اول که می‌گوید علی اکبر به شهادت رسیده مشهورتر است. از میان فرزندان پسری امام حسین علیه‌السلام، نسل آن حضرت از امام زین العابدین علیه‌السلام باقی مانده است؛

محمد؛

جعفر که در حیات پدرش از دنیا رفت، و فرزندی از خود برجای نگذاشت. مادرش از قبیله قضاعیه بود؛

عبدالله شیر خوار که در دامان پدر خود به وسیله تیر به شهادت رسید؛

سکینه، که نام مادر او و مادر عبدالله، رباب، دختر امرئ القیس بن عدی بن اوس بن جابر بن کعب بن علیم که از قبیله کلبیه معدیه بوده است؛

فاطمه، که مادرش ام اسحاق دختر طلحة بن عبدالله از قبیله تیمیه بود؛

زینب.

 

امام خمینی رحمه‌الله در تیرماه ۱۳۵۸ به مناسبت میلاد فرخنده سومین پیشوای شیعیان جهان، امام حسین علیه‌السلام پیامی خطاب به پاسداران انقلاب صادر کردند و وظایف پاسداران در برابر اسلام و انقلاب را تشریح نمودند؛ متن این پیام چنین است:

بسم الله الرحمن الرحیم

روز مبارک سوم شعبان المعظم را که روز طلیعه پاسدار و پاسداری از مکتب مترقی اسلام است، به عموم هم میهنان و بخصوص پاسداران انقلاب اسلامی تبریک عرض [می‌کنم] و بحق باید این روز معظم را «روز پاسدار» بنامیم. روز ولادت با سعادت بزرگ پاسدار قرآن کریم و اسلام عزیز است. پاسداری که هرچه داشت در راه هدف اهدا کرد و اسلام عزیز را از پرتگاه انحراف رژیم طاغوتی بنی امیه نجات داد. رژیم منحط بنی امیه می‌رفت تا اسلام را رژیم طاغوتی، و بنیانگذار اسلام را برخلاف آنچه بوده معرفی کند. معاویه و فرزند ستمکارش به اسم خلیفه رسول الله با اسلام آن کرد که چنگیز با ایران؛ و اساس مکتب وحی را تبدیل به رژیم شیطانی نمود. اگر فداکاری پاسدار عظیم الشأن اسلام و شهادت جوانمردانه پاسداران بزرگ و اصحاب فداکار او نبود، اسلام در خفقان بنی امیه و رژیم ظالمانه آنان وارونه معرفی می‌شد، و زحمات نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و اصحاب فداکارش هدر م‌ رفت.

ای پاسداران عصر حاضر و انقلاب اسلامی! به امام امت و پاسدار قرآن کریم و اسلام عزیز اقتدا نموده حق پاسداری از انقلاب اسلامی را به خوبی ادا کنید؛ و از این منصب بزرگ، که منصب انبیای عظام و اولیای خداوند تعالی است به خوبی حفاظت کنید. نکند خدای نخواسته کاری کنید که مقام پاسداری لکه‌دار شود؛ و مبادا در لباس پاسداری از شما عملی صادر شود که موجب سرشکستگی اسلام باشد و خدای نخواسته گفته شود پاسداران اسلام چون مأموران سازمان (سازمان امنیت کشور (ساواک)) هستند.

و اکیداً از شما جوانان عزیز خواستارم که عناصر ناپاک را از خود دور کنید. که عمل خلاف یک نفر ممکن است گروهی را بدنام کند. ما امروز مواجه هستیم با گروه‌هایی که در کمین نشسته و می‌خواهند اسلام و انقلاب شکوهمند اسلام را برخلاف آنچه هست معرفی کنند و به قشرهای مختلف اسلامی خرده گیرند و آنچه در افراد غیر مسئول می‌گذرد به حساب نهضت و اسلام بیاورند. لهذا لازم است علمای اعلام، که راهنمای جامعه هستند، و کمیته‌ها و دادگاه‌ها و پاسداران انقلاب کوشش کنند و نگذارند کسانی از روی شیطنت و توطئه یا از روی جهالت و بی‌اطلاعی از مبانی اسلام، رفتاری کنند که نهضت پاک اسلامی را واژگونه و مکتب مقدس اسلام و جمهوری اسلامی را لکه‌دار کنند. من از تمام گروه‌های مذکور می‌خواهم که به دولت موقت اسلامی کمک کنند و دخالت‌های مستقیم در امور دولتی و در عزل و نصب مأموران نکنند. دخالت‌هایی که موجب تضعیف دولت اسلامی می‌شود برخلاف رضای خداست و باید از آن احتراز شود (صحیفه امام؛ ج8، ص305-306).

***

پاسدار، دستِ همیشه همراهِ انقلاب است که توانِ رزمی او برگرفته از نیروهای درونی انسان است. روز پاسدار را بر تمام عباس‌های حادثه که در جاده‌های سرخ ایثار و در مسیر ولایت، پاسدار ارزش‌های انقلاب هستند، تبریک عرض می‌نماییم و برایشان از خداوند منان، آرزوی تندرستی و حسن عاقبت، به همراه شهادت خواستاریم، باشد که ادامه دهنده راه مولایمان امام حسین علیه‌السلام باشیم.

0 نظرات

ارسال نظرات