کتاب مجید بربری - شهید مجید قربانخانی

کتاب مجید بربری - شهید مجید قربانخانی

(8)

کتاب مجید بربری روایتی است از سرگذشت شهید مجید قربانخانی شهید مدافع حرمی که به حر مدافعان حرم مشهور شد و پیکرش بعد از سه سال قبل از ماه مبارک رمضان 98 به وطن بازگشت . (این کتاب دارای مسابقه می باشد و جهت شرکت در مسابقه و دریافت سوالات از قسمت ذیل میتوانید تعداد کد قرعه کشی درخواستی خود را خرید نمایید و در قرعه کشی شرکت کنید)
 

60,000 تومان
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید گزینه خبرم کنید را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
پیشنهاد شگفت انگیز
کد محصول: 5129
ارسال توسط فروشگاه اینترنتی ربیع
ارسال در سریع ترین زمان ممکن
ارزان ترین قیمت در فروشگاه بهشت قلم
گارانتی اصالت و سلامت فیزیکی کالا
کشور سازنده: ایران
موجودی: 3
10 امتیاز با خرید این کالا
فهرست فروشندگان
بهشت قلم
ارسال در سریع ترین زمان ممکن
60,000
تومان

اطلاعات بیشتر

این کتاب خاطرات و زندگی نامه ی خلاصه واری از زندگی شهید مدافع حرم شهید مجید قربانخانی است.

جوانی 28 ساله که به یکباره در سفر اربعین سال 93به کربلا، از مسیر گذشته خود توبه می کند.

مجید قربانخانی قهوه خانه داشت و به شدت اهل قلیون بود و مهمانی گرفتن های آنچنانی اما رفیق خوب و دست خیر داشتن مجید به دادش میرسه و باعث میشود که مجید تصمیم بگیره سال 93 به سفر اربعین رفته و در این سفر شرایطی برایش پیش بیاید که در محضر امام حسین علیه السلام توبه کند و در ادامه زندگی به خیل مدافعان حرم بپیوندد..

مجید قربانخانی یکی از قهرمانان محله یافت آباد تهران است......

قسمتی از متن کتاب مجید بربری :

قهوه خانه حاج مسعود :

صدای قل قل قلیان به گوش می رسید و بوی تنباکوی میوه ای شامه را تحریک می کرد . جماعت روی تخت های دو سه نفره با چای و قلیان مشغول بودند گاهی دود تنباکو از تختی بالا می رفت چرخی می زد و لحظه ای دیگر در فضای قهوه خانه محو می شد این جا برای مجید نا آشنا نبود . بیشتر شب ها و روزهای جوانی اش را با دوست و آشنا روی همین تخت ها گذرانده بود .

مجید از راه رسید دفتر و خودکاری در دستش بود . با بیشتر آن هایی که جابه جا روی تخت ها نشسته بودند ، سلام و علیک داشت . بعضی ها برای مجید پا می شدند و برایش جا باز میکردند . یکی دو نفری هم نی قلیان را به سمتش گرفتند و تعارف کردند .

-آقا مجید پرتغالی یه ، بفرما!

-نه داداش! من چند ماهی میشه نمیکشم .

-ای بابا مجیدجون!بیا یه دم بزن ،حالش رو ببر !

-میگم دیگه نمیکشم ،تو میگی بیا یه دم بزن !

و بی آنکه پی حرف این آن را بگیرد ، رفت به طرف حاج مسعود . حاج مسعود مداح هیات بود مبیشتر محرم ها را مجید .... (ادامه داستان در کتاب)

 

مسابقه  : (چهارمین دوره پویش کتابخوانی با محوریت کتاب مجید بربری : خاطرات حر شهدای مدافع حرم شهید مجید قربانخانی)

باشگاه کتابخوانی صامد در چهارمین دوره پویش کتابخوانی خود با انتخاب کتاب مجید بربری به آشنایی هر چه بیشتر مخاطبین خود با شهید مدافع حرم شهید مجید قربانخانی پرداخته است این مسابقه که برای همه ی علاقه مندان (چه افرادی که از قبل کتاب را تهیه نموده اند و چه افرادی که جدیدا قصد تهیه کتاب را دارند) تا انتهای تیر ماه سال 1398در حال برگزاری می باشد.

علاقه مندان جهت شرکت در مسابقه میبایست اقدام به تهیه کدقرعه کشی این مسابقه کرده که هر کد به ارزش 1000تومان بوده و همراه کدهای قرعه کشی فایل سوالات مسابقه برای شرکت کنندگان، در شبکه های اجتماعی ارسال خواهد شد.

دیدگاه ها (11)

امیرحسین وحدت جعفری . | کاربر
17 / تیر / 1400
واقعا حرف نداشت
سید محسن عبودزاده | کاربر
17 / تیر / 1400
داش مجید جون هرکی دوس داری دستمو بگیر
سعید مقدم | کاربر
17 / تیر / 1400
سلام کتاب خیلی خوبی بود ممنون
فاطمه خلخالی فتمه سری . | کاربر
17 / تیر / 1400
این کتاب بهترین هدیه برای جوانان و اونایی هست که یه مقدار شاید ناامید شدند از توبه
فرهاد خاشعی | کاربر
17 / تیر / 1400
مجید بربری شهیدی که در اربعین امام حسین به اربابت قول دادی و ارباب هم دستت رو خوب گرفت دستمون رو بگیر
  • قبلی
  • 1
  • 2
  • 3
  • بعدی