کتاب سرداران ( مثل من و تو )

کتاب سرداران ( مثل من و تو )

(0)

روایت کوتاه زندگی یک سردار از آسمان صاف و سرمای استخوان سوز زمستان آغاز می شود، از زمانی که پدر، صبح ها داخل حیاط اذان می گفت تا خانواده برای نماز از خواب بیدار شوند. پایان هم سقوط هواپیما در حومه ارومیه است و آرام گرفتن مردی به نام «احمد کاظمی». میان این دو، زندگی او روایت می شود، از سال های مدرسه تا سال های جنگ و دفاع از وطن. از همان زمانی که در سال 1337 در خانه ای منظم و مذهبی در کوچه ملاصدرای نجف آباد به دنیا آمد.

10,000 تومان
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید گزینه خبرم کنید را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
پیشنهاد شگفت انگیز
کد محصول: 7570
ارسال توسط فروشگاه اینترنتی ربیع
ارسال در سریع ترین زمان ممکن
ارزان ترین قیمت در فروشگاه بهشت قلم
گارانتی اصالت و سلامت فیزیکی کالا
کشور سازنده: ایران
10 امتیاز با خرید این کالا
فهرست فروشندگان
بهشت قلم
ارسال در سریع ترین زمان ممکن
10,000
تومان

اطلاعات بیشتر

او از هفت سالگی با پدر و برادرهایش به نجاری می رفت. پدر که پا به سن گذاشت، رفت پی قالیبافی و فرش فروشی، برادرش هم نجاری را کنار گذاشت و به ذوب آهن اصفهان رفت. مغازه و کارهای نجاری یک جا به دوش احمد افتاد که فقط دوازده-سیزده ساله بود، اما به تنهایی مغازه را سر پا نگه داشت. «مثل من و تو»، روایتی کوتاه از زندگی شهید احمد کاظمی است. در این روایت کوتاه می توان او را در روزهای انقلاب مشاهده کرد که با دانش آموزان هنرستان پاسارگاد، عکس های شاه را از روی دیوارها پایین می کشد، همراه دوستانش در راهپیمایی ها شرکت می کند، کتک می خورد و شکنجه می شود. در این کتاب می توان با روزهای زندگی او همراه شد و تا سال های آغاز دفاع مقدس پیش رفت: «احمد به روستاهای دور و بر دیواندره سرکشی می کرد که در یک درگیری چند ساعته با گروهک های کومله و دموکرات در محاصره افتاد. پای راستش تیر خورد و مجبور شد به عقب برگردد. بیست روزی در بیمارستان مصطفی خمینی تهران بستری بود. هنوز با عصا راه می رفت که راهی کردستان شد.» این روزها تا عملیات فاو و تا پذیرش قطعنامه 598 سازمان ملل توسط ایران ادامه می یابد. اما این کتاب، در فصل سوم به پس از جنگ نیز می پردازد، به دورانی که صدام از ضد انقلاب ها در شمال غرب حمایت می کرد، اما باز هم افرادی مانند شهید کاظمی، مراقب اوضاع بودند. در این فصل به ویژگی های او بین اعضای خانواده هم اشاره می شود: «احمد آن قدر حواسش به خانه و زندگی بود که تا می رسید با اولین نگاه تغییرات کوچک را هم پی می برد. حتا متوجه جابه جا شدن گلدان ها می شد. بیشتر جمعه ها با خانواده بود. احمد به زیارت عاشورا و قرآن خواندن خیلی علاقه داشت. صبح جمعه بعد از نماز، چهار نفری سوره ی جمعه را می خواندند. بعد هم احمد می رفت سراغ باغچه، آشپزی می کرد.»

مشخصات

مشخصات کلی
شابک
967-600-5182-53-8
موضوع
دفاع مقدس
قطع
پالتویی
تعداد صفحات
112
سال انتشار
1389
نوبت چاپ جاری
5
تاریخ ثبت اطلاعات
1399/2/20
ناشر
روایت فتح
نویسنده
یحیی نیازی
نوع جلد
نرم
وزن
128

دیدگاه ها (0)