پاسخگویی به تماس های شما کاربران محترم و رسیدگی به سفارشات از تاریخ 6 فروردین ماه امکان پذیر خواهد بود.

مرتب سازی:
2
محصول
  • قبلی
  • 1
  • بعدی

نرم افزار نجوم و جغرافیا

نرم افزار های کاربردی در حوزه علوم نجوم و جغرافیا

خرید اینترنتی نرم افزار با موضوع جغرافیا و نجوم

دانش جغرافیا و سیر تطور آن

• جغرافیا در ایران باستان

از بررسی و تحقیق ایرانیان قدیم در جغرافیا، اطلاع زیادی در دست نداریم. دیرین‌ترین سندی که در این باره موجود است، قسمت‌های باز‌مانده اوستا است که در پاره‌ای از بخش‌های آن اشاره‌هایی به وضع یا نام برخی سرزمین‌ها و دریا‌ها و کوه‌ها و رود‌ها رفته و در فرگرد یکم کتاب وندیداد از شانزده کشور آفریده«اهورامزدا» سخن به میان آمده‌ است، ولی چون قسمت‌های علمی اوستا از میان رفته‌ است، در این باره بیش از این اطلاعی به دست نمی‌آید. پس از آن در سنگ‌نبشته بغستان(بیستون)، به نام کشور‌‌هایی که داریوش می‌گوید بر آن‌ها فرمان‌روایی داشته‌ام، برمی‌خوریم و از همین قبیل اطلاعات مختصر و جزئی، در برخی از نوشته‌های یونانیان نیز مشاهده می‌شود. از روزگار ساسانیان نیز علاوه بر آنچه جسته‌گریخته، در ضمن بعضی از کتب آن دوران آمده و به دست ما رسیده، کتاب مستقل«شهرستان‌های ایرانشهر» که در آن، نام و شرح مختصر شهر‌های ایران و برخی از روایات افسانه‌ای در ‌باره آن‌ها آمده، در دست است و به فارسی نیز ترجمه شده ‌است.

• جغرافیا در تمدن اسلامی

مسلمانان، جغرافيا را به منزله علمى كه همچون امروز، داراى تعريفى روشن و حدود و چارچوب و محتوايى مشخص باشد، نمی‌‏شناختند. متون جغرافيايى مسلمانان در ميان علوم متعدد، پراكنده بود و رساله‏‌هاى مستقلى كه در باره جنبه‏‌هاى مختلف جغرافيا نوشته می‌شد، عناوينى مانند«كتاب البلدان»، «صورة الارض»، «المسالك و الممالك»، «علم الطرق» و امثال آن داشت.

از نظر ابو ریحان بيرونى، «المسالك» علمى بود كه با تعيين موقع جغرافيايى جای‌ها سر و كار داشت. مقدسى، در كتاب«احسن التقاسيم فى معرفة الاقاليم» خود، به بيشتر جنبه‏‌هاى جغرافيا نزديك شده است. استعمال امروزى اصطلاح«جغرافيا» در زبان عربى، امر نسبتاً تازه‏‌اى است.

پيش از اسلام، دانش جغرافيا نزد اعراب به پاره‌‏اى تصورات سنتى و قديمى جغرافيايى يا نام امكنه در عربستان و سرزمين‌هاى مجاور محدود بود. بسيارى از اين تصورات بايد در زمان‌هاى قديم از بابل سرچشمه گرفته يا بر سنن يهودى و عيسوى و منابع بومى عربى مبتنى بوده باشد.

• توسعه جغرافیا

پس از ظهور اسلام، چنان‌که پیش از این گفته شد، قرآن‌ كریم‌ با ذكر مطالبی‌ در باره خلقت‌ كائنات‌ و شب‌ و روز و حركات‌ خورشید و ماه‌ و كواكب‌ و هم‌چنین‌ آب‌ها و خشكی‌های‌ جهان‌، مسلمانان‌ را با مبانی‌ دانش‌ جغرافیا آشنا ساخت‌ و اشارات‌ قرآن‌ به‌ اقوام‌ گذشته‌ و آثار باقی‌مانده‌ از آنان‌، مسلمانان‌ را به‌ سیر و سفر و كسب‌ اطلاع‌ در باره تمدن‌های‌ گذشتگان‌ تشویق‌ می‌كرد.

سفر حج‌ كه‌ بر هر مسلمان‌ مستطیع‌ واجب‌ است‌، خود بزرگ‌ترین‌ انگیزه‌ را در شناسایی‌ مسالك‌(راه‌ها) و ممالك(شهرها و آبادی‌ها) به ‌وجود آورد و تجمع‌ هزاران‌ زائر از اطراف‌ و اكناف‌ جهان‌ اسلام‌ در مكه‌، آگاهی‌های‌ فراوانی‌ در باره اوضاع‌ جغرافیایی‌ و نحوه زندگی‌ و اوضاع‌ اجتماعی‌ و آداب‌ و سنن‌ مسلمانان‌ جهان‌ فراهم‌ ساخت‌. فتوحات‌ موفقیت‌آمیز دهه‌ها و قرون‌ اولیه‌، موجب‌ شد كه‌ دین‌ اسلام‌ از سواحل‌ اقیانوس‌ اطلس‌ در اروپا و آفریقا در غرب‌ تا سرزمین‌ هند در شرق‌ و از آسیای‌ مركزی‌ و سواحل‌ دریاهای‌ سیاه‌ و خزر در شمال‌ تا حبشه‌ و صحرای‌ بزرگ‌ آفریقا در جنوب‌، گسترش‌ یابد و بخش‌ عمده‌ای‌ از جهان‌ معلوم‌ آن‌ زمان‌ را در بر گیرد. در این‌ منطقه وسیع‌، آب‌ و هوا و اوضاع‌ جغرافیایی‌ متنوعی‌ حكم‌فرما بود و این‌ امر، اطلاعات‌ جغرافیایی‌ فراوانی را‌ فراهم‌ ساخت؛ ضمن‌ آنكه‌ اداره‌ و حراست‌ سرزمین‌های‌ اسلامی‌، گردآوری‌ اطلاعات‌ لازم‌ در باره جمعیت‌ها و منابع‌ ثروت‌ و راه‌های‌ ارتباطی و به‌طور كلی‌ اوضاع‌ جغرافیایی‌ سرزمین‌های‌ اسلامی‌ را ضروری‌ می‌ساخت‌. توسعه سياسى مسلمانان در آفريقا و آسيا، فرصتى به آن‌ها داد تا اطلاعاتى را جمع‌‏آورى كرده و تجارب و مشاهدات خود را از سرزمين‌هایى كه زير سلطه آنها قرار داشت يا در همسايگى امپراتورى مسلمين واقع بود، ثبت كنند. اين‌گونه اطلاعات، چه به قصد لشكركشي‌هاى نظامى و چه براى مقاصد ديگر جمع‌‏آورى شده باشد، به احتمال زياد، در نوشته‌‏هاى وصف الارضى اوايل دوره عباسيان مورد استفاده قرار گرفته است.

مجموع‌ عوامل‌ یاد شده، توسعه چشم‌گیری‌ در اطلاعات‌ جغرافیایی‌ به‌ وجود آورد و دانش جغرافیا، در جهان‌ اسلام‌ شكوفایی‌ و بالندگی‌ یافت‌. با استقرار حكومت‌ عباسیان‌ در بغداد، در سال‌ 132 و بر پایه عوامل پیش‌گفته‌، در زمینه علوم‌، به‌ ویژه‌ جغرافیا، فعالیت‌هایی‌ صورت‌ گرفت.‌ فتح ايران، مصر و سند به مسلمانان اين فرصت را داد كه از موفقيت‌هاى علمى و فرهنگى مردمان اين سه مهد تمدن، اطلاعات دست اولى را كسب كنند يا به مراكز علمى، آزمايشگاه‌ها و رصدخانه‌‏هاى آنها به‌سهولت دسترسى پیدا نمایند. در بغداد، «بیت ‌الحكمة» تشكیل‌ شد كه‌ در آن،‌ مترجمانی به‌ ترجمه كتاب‌های‌ علمی‌ می‌پرداختند. مترجمان، اغلب خود علماى مبرّزى بودند كه مساعى آنان، زبان عربى را با معلومات جغرافيايى، نجومى و فلسفى هند و ايران و يونان غنا بخشيد. از جمله كتاب‌های‌ جغرافیا كه‌ در این‌ دوره‌، از یونانی‌ به‌ عربی‌ ترجمه‌ شد، جغرافیای‌ بطلمیوس‌ بود كه‌ دانشمند بزرگ‌ اسلامی‌، خوارزمی(متوفا‌ بعد از 232)، آن‌ را به‌ عربی‌ برگرداند(برای‌ اطلاع‌ از این‌ كتاب‌، رجوع کنید به خوارزمی‌، 1962). از طریق‌ این‌ ترجمه‌ها بود كه‌ مسلمانان‌ با مفاهیم‌ اولیه جغرافیایی‌، مانند شكل‌ و حركات‌ زمین‌ و تقسیمات‌ طول‌ و عرض‌ جغرافیایی‌ و حركت‌ اجرام‌ سماوی‌ و دیگر موضوعات‌ جغرافیای‌ ریاضی‌، آشنا شدند و از منابع‌ شرقی(هندی‌، ایرانی‌، سنسكریت‌) نیز بهره‌ بردند و به‌تدریج‌ به‌ مفاهیم‌ جغرافیایی‌ غنا بخشیدند.

دانش‌ جغرافیا و نجوم‌ هندی‌، از طریق‌ اولین‌ ترجمه كتاب‌ سنسكریت‌ سدّهانت، به‌ ادبیات‌ جغرافیایی‌ عربی‌ راه‌ یافت‌. این‌ كتاب‌، در زمان‌ منصور عباسی(حك: 136 ـ 158)، به‌ عربی‌ ترجمه‌ شد و خود مبنای‌ دانش‌ مسلمانان‌ در نجوم‌ و جغرافیا گردید.

از جمله‌ موضوعاتی‌ كه‌ مسلمانان‌ از هندیان‌ آموختند، عبارت بود از: گردش‌ زمین‌ به‌ دور محور خود، نسبت‌ آب‌ و خاك‌ در كره زمین‌ به‌صورت‌ نصف‌ به‌ نصف‌، شباهت‌ خشكی‌های‌ زمین‌ به‌ لاك‌پشتی‌ كه‌ از همه‌ طرف‌ با آب‌ احاطه‌ شده‌ و سكونت‌ انسان‌ در نیم‌كره شمالی.

• دانش جغرافیایی ایرانی‌ها

نفوذ معلومات‌ جغرافیایی‌ ایرانی‌ها در جهان‌ اسلام‌، بیشتر از جاهای‌ دیگر بود، زیرا در ایران‌ جندیشاپور وجود داشت‌ كه‌ مركز بزرگ‌ دانش‌ و پژوهش‌ بود. مسلمانان‌ با آثار پهلوی‌ در نجوم‌ و جغرافیا و تاریخ‌، از طریق‌ ترجمه‌ها، آشنا شدند و احتمالاً بر اثر فتوحات‌ اولیه خود، اطلاعات‌ وسیعی‌ در باره پادشاهی‌ ساسانی‌ و تقسیمات‌ اداری‌ آن‌ به ‌دست‌ آوردند. از جمله‌ مفاهیم‌ مهم‌ جغرافیایی‌ ایرانیان‌ كه‌ مسلمانان‌ آن‌ را اتخاذ كردند و به‌ كار بردند، مفهوم‌ هفت‌ كشور(هفت‌ اقلیم‌) بود كه‌ در آن‌، جهان‌ به‌ هفت‌ دایره هندسی‌ مساوی‌ تقسیم‌ می‌شد كه‌ هركدام،‌ یك‌ كشور را تشكیل‌ می‌داد. سنّت‌های‌ ایرانی،‌ در متون‌ راجع‌ به‌ بازرگانی‌ دریایی‌ و دریانوردی‌ مسلمانان‌ هم‌ نفوذی‌ عمیق‌ داشت‌؛ وجود واژه‌هایی‌ مانند بندر، ناخدا، رهنامه‌ و امثال‌ آن‌ در ادبیات‌ جغرافیایی‌ عربی،‌ حاكی‌ از آن‌ است‌. نفوذ ایرانیان‌ در نقشه‌كشی‌ مسلمانان‌ نیز آشكار است‌ و از جمله‌ شواهد آن‌ به‌كاربردن‌ اصطلاحاتی‌ نظیر طیلسان‌، شابوره‌، قواره‌ و امثال‌ آن‌ در توصیف‌ سواحل‌ و نیز گفته‌های‌ جغرافی‌دانان‌ اسلامی‌ در باره نقشه‌های مبتنی ‌بر نظام ‌تقسیمات‌ كشور ایران ‌است.

• دانش جغرافیایی یونانی ها

دانش‌ جغرافیایی‌ یونانیان‌ بیشتر از طریق‌ ترجمه كتاب‌ جغرافیای بطلمیوس‌ در اختیار مسلمانان‌ قرار گرفت‌. این‌ كتاب،‌ در دوره خلفای‌ عباسی‌ چندین‌ بار به‌ عربی‌ ترجمه‌ شد كه‌ آنچه‌ به ‌جا مانده،‌ ترجمه خوارزمی‌ است‌. از جمله این‌ ترجمه‌ها، ترجمه ابو الحسن‌ ثابت‌ بن‌ قرّه(متوفی‌ 288) است‌ و ظاهراً ابن ‌خرداذبه‌ نیز به‌ ترجمه كتاب‌ بطلمیوس‌ دست‌رسی‌ داشته‌ است‌. علاوه‌ بر جغرافیای‌ بطلمیوس‌، دیگر كتاب‌های‌ او نیز به‌ عربی‌ ترجمه‌ شد و سرآغاز تحول‌ علمی‌ نجوم‌ و جغرافیا گردید. گرچه‌ نفوذ ایران‌ در جغرافیای‌ ناحیه‌ای‌ و توصیفی‌ و هم‌چنین‌ در نقشه‌كشی‌ چشم‌گیر بود، نفوذ علمی‌ و فلسفی‌ یونان‌ در جغرافیای‌ ریاضی‌ و طبیعی‌ و انسانی‌ و زیستی‌ در قالب‌ مفاهیم‌ بطلمیوسی‌، در جغرافیای‌ اسلامی‌ پایدارتر بوده‌ است‌ تا آنجا كه‌ می‌توان‌ گفت‌ تا هزار سال‌(تا قرن‌ سیزدهم‌)، پابرجا مانده‌ و آثار آن‌ در نوشته‌های‌ جغرافیایی‌ فارسی‌ و حتی‌ اردو كه‌ در هندوستان‌ نوشته‌ شده‌، مشهود است‌. ضمن‌ آنكه‌ جغرافی‌دانان‌ مسلمان‌ قرون‌ بعد، بارها در باره مفاهیم‌ بطلمیوس‌ تردید كرده‌ و آنها را اصلاح‌ نموده‌اند، در عین‌ حال‌ جغرافی‌دانانی‌ نیز می‌كوشیدند اصول‌ جغرافیای‌ بطلمیوسی‌ را با قرآن‌ و حدیث‌ و احكام‌ اسلامی‌ تطبیق‌ دهند؛ برای‌ مثال‌، در باره اندازه‌گیری‌های‌ نصف ‌النهار، بیرونی،‌ اندازه‌گیری‌ بطلمیوس‌ را نقد كرده‌ است‌.

• دانش جغرافیایی عرب‌ها

در فاصله بین‌ دوره خلافت‌ منصور(136 ـ 158) و مأمون‌ عباسی(198 ـ 218)، تحول‌ عظیمی‌ در تفكر جغرافیایی‌ دانشمندان‌ مسلمان‌ به ‌وجود آمد؛ موضوعاتی‌ چون‌ كروی‌ بودن‌ زمین‌ و قرار داشتن‌ آن‌ در مركز عالم‌ پذیرفته‌ و به‌ آیات‌ قرآن‌ و احادیث‌ راجع‌ به‌ خلقت‌ عالم‌ و آسمان‌ و زمین‌ توجه‌ شد، با این‌ هدف‌ كه‌ آثار جغرافیایی‌ را از لحاظ‌ مذهبی‌ بتوانند تأیید كنند تا مسلمانان‌ به‌ تحصیل‌ جغرافیا و نجوم‌ ترغیب‌ شوند(برای‌ نمونه،‌ ر. ک به ابن‌ فقیه‌، ص‌ 3 ـ 7؛ مقدسی‌، ص‌ 14 ـ 19). به‌ این‌ ترتیب‌، بنیان‌ واقعی‌ برای‌ تدوین‌ آثار جغرافیایی‌ در اوایل‌ قرن‌ سوم‌ پایه‌ریزی‌ شد. نخستین‌ گام‌ مثبت‌ در این‌ زمینه‌ در زمان‌ مأمون‌ برداشته‌ شد، زیرا وی‌ به‌ نجوم‌ و جغرافیا علاقه‌ داشت‌. در زمان‌ او موجبات‌ ترجمه كتاب‌های‌ بسیاری‌ از زبان‌های‌ گوناگون‌ فراهم‌ شد و به‌ دستور او، جغرافی‌دانان‌ و منجمان‌ مسلمان،‌ طول‌ یك‌ درجه‌ عرض‌ جغرافیایی‌ را روی‌ قوس‌ نصف‌ النهار، در دشت‌ هموار سنجار(در سوریه‌) با دقت‌ حیرت‌انگیزی‌ اندازه‌گیری‌ كردند. به‌ نظر نلّینو، این‌ اقدام‌ مسلمانان،‌ نخستین‌ اندازه‌گیری‌ واقعی‌ خط‌ استواست. هم‌چنین نقشه جهانِ معلوم‌، به‌عنوان«الصورة المأمونیة»، ترسیم‌ شد كه‌ به‌ گفته مسعودی، بر نقشه‌های‌ بطلمیوس‌ و مارینوس‌ برتری‌ داشت‌. این‌ موفقیت‌های‌ علمی‌ مسلمانان،‌ به‌ویژه‌ در اندازه‌گیری‌ها و نقشه‌كشی‌ كه‌ دقیق‌تر از پیشینیان‌ بود، در آغاز دو قرن‌ ثمربخش(سوم‌ و چهارم‌) بود كه‌ باید آن‌ را دوران‌ طلایی‌ جغرافیای‌ اسلامی‌ نامید، زیرا در این‌ دو قرن‌، در جغرافیای‌ اسلامی‌ آثار علمی‌ پایداری‌ پدید آمد كه‌ سال‌ها راهنما و مرجع‌ دانشمندان‌ جغرافیا بود.

آثار نویسندگان‌ و اخترشناسان‌ و فلاسفه یونان‌ پس‌ از ترجمه‌ به‌ عربی‌، به‌ جغرافیای‌ اسلامی‌ كمك‌ كرد تا بر پایه اصول‌ علمی‌ تحول‌ یابد. از جمله‌ منجمان‌ و فلاسفه مبرّز مسلمان كه‌ جغرافی‌دانان‌ از آثار آنها استفاده‌ كردند، یعقوب ‌بن‌ اسحاق‌ كندی‌(متوفی‌ 260) بود كه‌ كتاب«رسم ‌المعمور من‌ الارض‌« را نوشت‌ و نیز شاگردش‌، احمد بن‌ محمد بن‌ طیب‌ سرخسی‌(متوفی‌ 286) كه‌ كتاب‌»المسالك‌ و الممالك»‌ را تألیف‌ كرد. نوشته‌های‌ آنها، از میان‌ رفته‌ و آنچه‌ در باره آنها گفته‌ می‌شود، از منابعی‌ است‌ كه‌ از آن‌ آثار استفاده‌ كرده‌اند. عَرّام ‌بن‌ اصبغ‌ سُلَمی‌، از مؤلفان‌ معروف‌ نیمه نخست‌ سده سوم‌، دو كتاب«جزیرة العرب» و«اسماء جبال‌ تهامة و مكانها» را نوشت‌ كه‌ كتاب‌ اخیر در باره كوه‌های‌ تهامه عربستان‌ است‌.

در قرن‌ سوم‌ و چهارم‌، كتاب‌های‌ جغرافیایی متعددی‌ به‌ عربی‌ تألیف‌ شد كه‌ به‌ نظر می‌رسد مؤلفان‌ آنها، منابعی‌ به‌ زبان‌ پهلوی‌ در باره شاهنشاهی‌ ساسانی،‌ در اختیار داشته‌ و در بعضی‌ موارد، خود در كارهای‌ دیوانی‌ و اجرایی‌، مانند دبیری‌ دیوان‌ و سرپرستی‌ اداره‌ برید(پست‌)، دخالت‌ مستقیم‌ داشته‌اند. این‌ آثار، نوعاً مشتمل‌ بر موضوعات‌ جغرافیای‌ عمومی‌اند و با عنوان«مسالك‌ و ممالك»‌ تألیف‌ شده‌اند؛ از آن‌ جمله،‌ «المسالك‌ و الممالك»‌ ابن‌خرداذبه‌ است‌ كه‌ مبنا و الگویی‌ برای‌ نویسندگان‌ جغرافیای‌ عمومی‌ گردید. این‌ آثار، به‌ دو نوع‌ عمده‌ یا دو مكتب فكری‌ تقسیم‌ شده‌ است‌:

مکتب عراقی

آثار‌ مربوط به این مکتب، در باره جهان‌ به‌طور كلی‌ نوشته‌ شده‌، ولی‌ حكومت‌ عباسیان‌ با پایتختی‌ بغداد یا جهان‌ اسلام‌ با تفصیل‌ بیشتری‌ در آنها آمده‌ است‌، مانند آثار ابن ‌خرداذبه‌، یعقوبی‌، ابن ‌فقیه‌، قدامة بن‌ جعفر و مسعودی‌. افراد یاد شده،‌ چون به‌ عراق‌ كه‌ مركز تعلیمات‌ جغرافیایی‌ بوده‌، تعلق‌ دارند، به‌ پیروان‌ مكتب‌ عراقی‌ معروف‌ شدند. از مشخصات‌ پیروان این‌ مكتب،‌ یکی آن‌ است‌ كه‌ بعضی،‌ بغداد و بعضی،‌ مكه‌ را مركز جهان‌ به‌ شمار آورده‌اند و دیگر آنكه‌ مطالب‌ خود را بر اساس‌ تقسیم‌ جهان‌ به‌ چهار بخش‌ شمال‌، مشرق‌، جنوب‌ و مغرب‌ تنظیم‌ كرده‌اند. در این‌ باره،‌ مسعودی‌ گفته‌ است‌: «ایرانی‌ها، قسمت‌ مسكون‌ جهان‌ را به‌ چهار بخش‌: خراسان(مشرق‌)؛ باختر(شمال‌)؛ خُرْبَران‌(مغرب‌) و نیمروز(جنوب‌)، تقسیم‌ می‌كردند».

مکتب بلخی

در آثار متعلق به این مکتب‌، بر ‌قلمرو عباسیان‌ در جهان‌ اسلام،‌ تأكید بسیار شده‌ و به‌ نواحی‌ خارج‌ از محدوده نفوذ اسلام،‌ توجه‌ چندانی‌ نشده‌ است‌، مانند آثار اصطخری‌، ابن ‌حوقل‌ و مقدسی‌. این افراد،‌ پیرو ابو زید احمد بن‌ سهل‌ بلخی، بودند و بر همین‌ اساس، مكتب‌ آنها، مكتب‌ بلخی‌ نامیده‌ شده‌ است‌. پیروان‌ این‌ مكتب،‌ رنگ‌ اسلامی‌ بیشتری‌ به‌ جغرافیای‌ مسلمانان‌ بخشیده‌اند، زیرا بحث‌ خود را بیشتر به‌ سرزمین‌های‌ اسلامی‌ محدود كرده‌اند. آنان،‌ مكه‌ را مركز جهان‌ می‌دانستند و نوشته‌های‌ خود را با وصف‌ مكه‌ آغاز می‌كردند. روش‌ آنان‌ در تقسیم‌بندی‌ جهان‌ اسلام‌، نه‌ ایرانی(بر اساس‌ كشور) و نه‌ یونانی(بر اساس‌ اقالیم‌)، بلكه‌ بر اساس‌ سرزمین‌های‌ اسلامی‌ بود و این، نوآوری‌ و پیشرفت‌ مهمی‌ نسبت‌ به‌ روش‌های‌ گذشته‌ به ‌شمار می‌آمد. امتیاز دیگر كار این‌ گروه‌، نوآوری‌ آنان‌ در نقشه‌كشی‌ بود؛ به‌ این‌ ترتیب‌ كه‌ برای‌ هر بخش‌، نقشه‌ای‌ جداگانه‌ با رعایت‌ اصول‌ مناظر و مرایا(پرسپكتیو) و تفكیك‌ نواحی‌ با ارائه مرزها و دیگر اطلاعات‌ جغرافیایی‌ ترسیم‌ می‌شد و این‌ اولین‌ تجربه‌ در نقشه‌نگاری‌ اسلامی‌ به ‌شمار می‌آید. اصطخری‌ و ابن‌ حوقل‌ و مقدسی‌ كه‌ اركان‌ این‌ مكتب‌ فكری‌ در جغرافیای‌ اسلامی‌ به‌ شمار می‌روند، برای‌ اولین‌ بار در نقشه‌های‌ خود، ممالك‌ را با تعاریف‌ جغرافیایی‌ نشان‌ دادند و مجموعه‌ نقشه‌های‌ مندرج در كتب‌ آنها، در نوع خود از جمله نفیس‌ترین‌ها به‌ شمار می‌آیند.