کتاب دیدم که جانم می رود

کتاب دیدم که جانم می رود

(0)

این کتاب به بیان خاطرات و زندگی نامه شهید مطفی کاظم زاده از زبان رفیق جانباز وی حمید داودآبادی می باشد.

چه کار باید میکردم ؟ اصلا چه کار می توانستم بکنم ؟ مصطفی داشت می رفت؛ تنهای تنهای. من اما نمی خواستم بروم. اصلا اهل رفتن نبودم. نه می خواستم خودم بروم و نه مصطفی. تازه اورا کشف کرده بودم. برنامه ها داشتم برای فرداهای دوستی مان . حالا اوداشت می رفت. اوداشت میشد رفیق نیمه راه . من می ماندم ! اصلا اهل رفتن نبودم. ماندن مصطفی برای من خیلی مهم وباارزش تربود تا رفتنش. حالا باید چطور اورا ازرفتن منصرف میکردم ؟ بدون شک دست خودش بود . مگر نه این که من نخواستم بروم و نرفتم؟! پس اگر اوهم از ته دل به خدا التماس میکرد که نرود ، حتما میتوانست دل خدارا به دست بیاورد. پس باید کاری میکردم که نگاه و خواست مصطفی عوض شود. باید باخواست و تمایل او، نظر خدا را هم برمی گرداندم!

50,000 تومان
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید گزینه خبرم کنید را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
پیشنهاد شگفت انگیز
کد محصول: 2138
ارسال توسط فروشگاه اینترنتی ربیع
ارسال در سریع ترین زمان ممکن
ارزان ترین قیمت در فروشگاه بهشت قلم
گارانتی اصالت و سلامت فیزیکی کالا
کشور سازنده: ایران
موجودی: 4
10 امتیاز با خرید این کالا
فهرست فروشندگان
بهشت قلم
ارسال در سریع ترین زمان ممکن
50,000
تومان

اطلاعات بیشتر

تکه ای ازکتاب: خواندن وصیت نامه

سرانجام دوباره برگشتم خانه . درتهران کسی که ازهمه بیش تر انتظارم را می کشید، مصطفی بود . داشت بال درمی آورد. مثل پروانه دورم می چرخید و می گفت: آقاحمید ...این دفعه رو دیگه باید باهم بریم .من هم مثل همیشه ، با تکه های بی مزه ی خودم اذیتش می کردم. اصلا اذیت کردن مصطفی حال می داد! وقتی اخم هایش درهم می رفت ، تا می گفتم :((خب باشه بابا شوخی کردم )) می پرید و ماچ جانانه ای از گونه هایم می گرفت. اولین کاری که کردم، وصیت نامه ام را که برایش فرستاده بودم، گرفتم . وقتی درطبقه بالای خانه مان نشسته بودیم و از اوضاع واحوال جبهه پرسید ، تاگفتم: با فرمانده گردان مون دعوام شد، اونم من رو اخراج کرد. زد زیرخنده و گفت بفرما ، این از دعای من بود دیگه .

مشخصات

مشخصات کلی
انتشارات
شهید کاظمی
شابک
978-600-8200-31-4
موضوع
شهیدان - ایران- بازماندگان - خاطرات
شماره کتاب شناسی ملی
4308998
سایز
رقعی
نویسنده
حمید داودآبادی

دیدگاه ها (0)