جنگ در مرخصی

جنگ در مرخصی

(0)

نیم نگاهی به زندگی و اوج بندگی شهید جاویدالاثر رضا ابوالحسنی
رضا ابوالحسنی، بهمن 1339 در روستای بیلقان در حاشیۀ رودخانه کرج به دنیا آمد و در بهمن 1364 در جزیرۀ ام الرصاص به شهادت رسید و پیکر پاکش در آب‌های اروندرود ماندگار شد. او از اولین بسیجیان پایگاه شهدای مسجد حجت در عظیمیۀ کرج بود که به سپاه پاسداران پیوست و بعد از طی آموزش‌های تخصصی مربی سلاح در پادگان باهنر شد. خیلی از رزمندگان کرجی در کلاس‌های رضا آموزش سلاح را دیدند و همۀ آنها می‌دانند که او یکی از بهترین و خبره‌ترین مربیان سلاح بود. با وجود ممنوعیت اعزام رضا به جبهه، او از هر فرصتی برای این کار استفاده می‌کرد.

از جمله آثار نویسنده میتوان به تو برادر من نیستی و من می مانم تو برگرد اشاره کرد.

 

30,000 تومان
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید گزینه خبرم کنید را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
پیشنهاد شگفت انگیز
کد محصول: 7469
ارسال توسط فروشگاه اینترنتی ربیع
ارسال در سریع ترین زمان ممکن
ارزان ترین قیمت در فروشگاه بهشت قلم
گارانتی اصالت و سلامت فیزیکی کالا
کشور سازنده: ایران
10 امتیاز با خرید این کالا
فهرست فروشندگان
بهشت قلم
ارسال در سریع ترین زمان ممکن
30,000
تومان

اطلاعات بیشتر

گزیده متن جنگ در مرخصی

رضا عرقش را پاک کرد و خشاب را جا زد. وقتی گلنگدن را می‌کشید، از آرپی‌جی‌زن پرسید: «آماده‌ای؟»
آرپی‌جی‌زن سر تکان داد. در یک لحظه هر دو از زمین بلند شدند. رضا روی دشمن رگبار بسته بود و آرپی‌جی‌زن از لابه‌لای نی‌ها، سنگر دشمن را نشانه رفته بود. یا علی گفت و شلیک کرد. خطا رفت. آرپی‌جی را از دوشش برداشت و آرام روی زمین نشست. خشاب رضا هم خالی شده بود. نشست کنار آرپی‌جی‌زن.
«بعدی حتماً به هدف می‌خوره. سریع آماده‌ش کن.»
از جایش تکان نخورد. رضا نگاهش کرد. رد خون، از یقه تا بالای شلوار خاکی‌اش کشیده شده بود. رضا اسلحه‌اش را زمین انداخت و خم شد روی سینه‌اش. نبض آرپی‌جی‌زن را گرفت. حسش نکرد. آرپی‌جی را برداشت و مسلحش کرد. یکی از بسیجی‌ها که آمده بود کنارش، گفت: «این شیلیکا‌ها رو خفه‌ کنیم، کار راحت می‌شه.»

مشخصات

مشخصات کلی
شابک
978-622-7177-00-8
موضوع
دفاع مقدس
قطع
رقعی
تعداد صفحات
256
سال انتشار
1398
نوبت چاپ جاری
اول
تاریخ ثبت اطلاعات
2/2/ 1398
شناسه ملی
6041038
نویسنده
صادق عباسی ولدی
نوع جلد
شومیز/ جلد نرم
وزن
231

دیدگاه ها (0)