دستبند چرم گاوی اصل منقش به "یا حسن کریم اهل بیت"
دستبند چرم گاوی اصل منقش به "یا حسن کریم اهل بیت"
زمان ساخت این محصول 5 روز کاری
دستبند چرم گاوی اصل
چرم درجه یک
منقش به یا حسن کریم اهل بیت
حکاکی استاد اسد
کار دست نویس و نقره دست ساز
عیار نقره 925
ارسال رایگان به سراسر کشور
اطلاعات بیشتر
وجه تسمیۀ حسن
یکی از نکات جالبی که در نامگذاری هر یک از ائمه معصومین علیهمالسلام وجود دارد، این است که خودِ خداوند متعال اسامی مبارکی را برای آن بزرگواران برگزیده است. به عنوان مثال، آن روز که امام حسن علیهالسّلام متولد شد، حضرت جبرئیل علیهالسّلام بر حضرت رسول فرود آمد و گفت: «ای محمد! پروردگار عالم به تو سلام رساند و فرمود که علی علیهالسّلام برای تو به منزله هارون برای موسی است، اما بعد تو نبّی نیست پس مسمّی کن این پسر خود را به نام پسر هارون که فرزندان هارون: شبّر و شبّیر یعنی حسن و حسین نام داشتند (عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار، ج 11).
حضرت رسول در وجه تسمیۀ «حسن» فرمود: «سُمِّیَ الحَسَنُ، حَسَناً لِأنّ بإحسانِ اللهِ قامتِ السّمواتُ والأرَض؛ حسن، حسن نامیده شد به خاطر اینکه با «احسان» خداوند آسمانها و زمین برپا شد.
طبق نظر لغویون، احسان از ریشۀ حُسن (مصدر و اسم مصدر) در مقابل سوء و قُبح به کار رفته است؛ بنابراین خداوند حُسن آسمانها و زمین را به واسطه اسم «احسان» خود شکل داده و خداوند این حُسن را به امام حسن مجتبی علیهالسلام انتساب داده است، لذا میتوان گفت یکی از افعال امام حسن مجتبی علیهالسلام به عنوان خلیفۀ خداوند، مجرای حُسن بخشیدن به آسمانها و زمین بوده است.
ولادت و نامگذاری
امام حسن علیهالسلام در شب نیمه ماه مبارک رمضان سال سوم هجری قمری در مدینه منوره متولد شدند که مادر گرامیشان حضرت زهرای اطهر علیهاالسلام در آن زمان، دوازدهمین بهار زندگى بابرکت خویش را پشت سر نهاده بود.
ایشان نخستین پسری بود که خداوند متعال به خانوادۀ امام علی علیهالسلام و حضرت فاطمه علیهاالسلام عنایت فرمودند.
در آستانه طلوع فرزند دلبند فاطمه زهرا علیهاالسلام، سفری براى پیامبر گرامى اسلام پیش آمد. آن حضرت براى خداحافظی به خانۀ علی و فاطمه علیهماالسلام رفت و ضمن سخنانى، به سفارشهاى لازم در مورد مولود مبارکى پرداختند که به زودى جهان را به نور وجود بافضیلت و شریفش، نورباران و عطرآگین خواهد ساخت، و از جمله توصیه فرمودند که او را پس از ولادت در پوشش زرد رنگ قرار ندهند.
پس از رفتن پیامبر، نخستین فرزند خانۀ نور، در روز باشکوهى (15 رمضان سال سوم هجرى) متولد گردید. اسماء بنت عمیس به همراه بانوان دیگر، در لحظه ولادت باسعادت امام حسن مجتبى علیهالسلام در آنجا حضور داشتند. آنان، مولود مبارک را بی آن که از توصیۀ پیامبر گرامى اسلام آگاه باشند، در پارچۀ زیبا و تمیز زرد رنگی قرار دادند.
رسول مکرم اسلام پس از بازگشت از سفر، به دیدار فاطمه زهرا علیهاالسلام شتافت. وقتی رسول خدا تشریف آورد، به بانوان حاضر فرمود: فرزندم را بیاورید. پس نوزاد را به آن حضرت تقدیم داشتند. او را در آغوش گرفت و فرمود: مگر فراموش کردید که از شما خواستم او را پس از ولادت، در پوشش زرد قرار ندهید؟ سپس آن پوشش را از این مولود مبارک برگرفت و پوشش سپیدى بر او افکند و رو به امیرمؤمنان علی علیهالسلام نمود و پرسید: چه نامی برایش برگزیدهاید؟ امام علی علیهالسلام فرمود: ما هرگز در گزینش نام فرزندمان بر شما پیشى نمیگیریم. (فاطمه علیهاالسلام هم پیش از آن به پدر گرانمایه نوزاد و همسر گرامی خود، امام علی علیهالسلام پیشنهاد کرده بود که نامى برای این نورسیده در نظر بگیرد، اما حضرت علی علیهالسلام ضمن احترام به دخت پیامبر فرموده بود که در مورد نامگذارى این نوزاد عزیز، بر رسول خدا و بر پیشواى بزرگ توحید، پیشى و سبقت نخواهد گرفت.)
پیامبر گرامى نیز فرمود: من هم بر پروردگار بزرگ خویش پیشى نمیگیرم. در این لحظات، خداوند تبارک و تعالى به جبرئیل فرشته وحى فرمود: «براى بنده محبوب و پیامبر برگزیدهام، فرزندی متولد شده، از این روی به نزد وى برو و سلامش برسان و تبریک و تهنیت گوى و به وى بگو؛ به راستى که على نزد تو به منزله هارون است برای موسى، پس نام فرزند هارون را برای او برگزین.»
جبرئیل فرود آمد و مراتب تبریک و تهنیت پروردگار هستى را به پیامبر خدا رسانید و گفت: «اى پیامبر خدا! پروردگارت دستور داده است که این مولود مبارک را به نام فرزند هارون نامگذارى کنید». رسول خدا پرسیدند: «نام پسر هارون چه بود؟»، فرشته وحى گفت: «او شَبَر نام داشت»، پیامبر فرمود: «من به زبان عربى سخن میگویم»، جبرئیل گفت: «نامش را حسن بگذار»، لذا پیامبر اکرم در گوش راست آن پاره ماه و نوزاد گرانقدر، اذان و در گوش چپش، اقامه خواند و نام مبارک را «حسن» نهاد. سپس (در برخى از روایات در روز هفتم) براى این نوزاد نورانی، دو رأس قوچ کبود رنگ را قربانی (عقیقه) فرمود: و ران یکى از آنها را همراه یک دینار به قابله داد. سر مبارک نوزاد را تراشید و هم وزن موی سرش ـ که یک درم و چیزی افزون بودـ نقره به عنوان صدقه به فقرا، مستمندان و بینوایان داد. پیامبر اکرم سپس سر نورانى این نوزاد را به ماده خوشبو و عطرآگینى که از زعفران و چیزهایى مشابه ترکیب شده بود، معطر فرمود. سرانجام این نوزاد عزیز را بوسه باران کرد و مورد مهر وصف ناپذیر خویش قرار داد.
پیامبر اکرم، کنیه امام حسن را هم از شدت علاقه به ایشان، «ابو محمد» نهاد و این تنها کنیه اوست. القاب امام حسن علیهالسلام هم سبط، سید، زکی و مجتبی است که «مجتبی» معروفتر میباشد. ضمناً امام حسن مجتبی علیهالسلام به «کریم اهل بیت (ع)» نیز شهرت دارد.
پیامبر اکرم به امام حسن علیهالسلام و برادرش امام حسین علیهالسلام علاقه خاصی داشت و بارها میفرمود: «حسن و حسین فرزندان منند.»
تا پیغمبر اسلام در حیات مبارک بودند، امام حسن علیهالسلام و برادرش حسین علیهالسلام در کنار آن حضرت جای داشتند، گاهی آنان را بر دوش خود سوار میفرمودند، میبوسیدند و میبوییدند.
امام حسن علیهالسلام حدود بیش از 7 سال، زمان جد بزرگوار خود را درک و در آغوش مهر آن حضرت به سر برد و پس از رحلت پیامبر که با شهادت مادر گرامیاش حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام دو یا سه ماه بیشتر فاصله نداشت، تحت تربیت پدر بزرگوار خود امام علی علیهالسلام قرار گرفت.
آغاز امامت 10 ساله امام حسن علیهالسلام
آن حضرت در سن 27 سالگی و پس از ضربت خوردن پدر ارجمند خود امام علی علیهالسلام در مسجد کوفه و شهادت ایشان در 21 رمضان سال 40 هجری قمری، به امر خدا و طبق وصیت آن حضرت به مقام امامت رسید. مدت امامت آن حضرت 10 سال به طول انجامید و نزدیک به 6 ماه هم به اداره امور مسلمین پرداخت. در این مدت معاویه که دشمن سرسخت امام علی علیهالسلام و خاندان آن امام همام بود و سالها به طمع خلافت (در آغاز به بهانه خونخواهی عثمان و در آخر آشکارا به طلب خلافت) جنگیده بود، به عراق مقر خلافت امام حسن علیهالسلام لشکر کشید و جنگ را آغاز کرد.
پس از شهادت امام علی علیهالسلام و سخنرانی امام حسن علیهالسلام در مسجد کوفه، همۀ مردم کوفه، مدائن، عراق، حجاز و یمن، با شوق و رغبت با ایشان بیعت کردند، جز معاویه که خواست از راهی دیگر برود و با آن حضرت همان رفتاری را پیش گیرد که با پدرش امام علی علیهالسلام در پیش گرفته بود.
توطئههای پنهانی علیه امام حسن علیهالسلام
دورۀ کوتاه مدت خلافت آن حضرت مانند دوران خلافت پدرش امام علی علیهالسلام آکنده از فعالیت منافقان، خیانتکاران و جاسوسان (به حد اعلای خود) بود که مانع از پیروزی قاطع امام علیهالسلام گردید. از طرفی معاویه به مقابله با امام حسن علیهالسلام برخاسته بود و از سوی دیگر در پی جنگهای سه گانه امام علی علیهالسلام و به شهادت رسیدن بیشترین یاران باوفای اهل بیت علیهمالسلام مانند مالک اشتر و محمد بن ابی بکر، اوضاع برای سپاه اسلام بسیار دشوار شده بود.
روش زندگی و حکومت امام حسن علیهالسلام که شرایط رهبری را در خود جمع داشت، در دوران اقامتش در کوفه، او را قبله نظر، محبوب دلها و مایه امید کسان ساخته بود. امام کارها را نظم داد و والیانی برای شهرها تعیین فرمود و انتظام امور را به دست گرفت، اما زمانی نگذشت که عده زیادی از افراد، چون امام حسن علیهالسلام را مانند پدرش در اجرای عدالت و احکام و حدود اسلامی قاطع دیدند، به توطئههای پنهانی دست زدند و حتی در نهان به معاویه نامه نوشتند و او را به حرکت به سوی کوفه تحریک و ضمانت کردند که هر گاه سپاه او به اردوگاه حسن بن علی علیهالسلام نزدیک شود، آن حضرت را دست بسته تسلیم او میکنند یا ناگهان ایشان را به شهادت میرسانند.
خوارج نیز به خاطر وحدت نظری که در دشمنی با حکومت آل علی علیهالسلام داشتند، در این توطئهها با آنان همکاری کردند.
در برابر این عده منافق، شیعیان علی علیهالسلام و جمعی از مهاجرین و انصار بودند که به کوفه آمده و در آنجا سکونت اختیار کرده بودند. این بزرگمردان مراتب اخلاص و صمیمیت خود را در همۀ مراحل همراهی با امام ثابت نمودند. امام حسن علیهالسلام وقتی طغیان و عصیان معاویه را در برابر خود دید، با نامههایی او را به اطاعت و عدم توطئه و خونریزی فرا خواند، ولی معاویه در جواب آن حضرت تنها به این امر استدلال میکرد که من در حکومت، از تو با سابقهتر و در این امر آزمودهتر و به سال از تو بزرگترم!
معاویه گاهی در نامههای خود با اقرار به شایستگی امام حسن علیهالسلام مینوشت: «پس از من، خلافت از آن توست. زیرا تو از هر کس بدان سزاوارتری.» و آخرین جوابی که به فرستادگان امام حسن علیهالسلام داد، این بود که: «برگردید، میان ما و شما به جز شمشیر نیست.» و بدین ترتیب دشمنی، سرکشی، توطئههای زهرآگین و گردنکشی علیه کریم آل طه علیهالسلام از طرف معاویه آغاز شد.
اعلام جهاد برای پاسخ به ستیزه جویی معاویه
معاویه با ایجاد روح اخلالگری و نفاق، خریداری وجدانهای پست، پراکندن انواع دروغ و انتشار روحیۀ یأس در مردم سست ایمان در مواقع مناسب، اوضاع را به نفع خود سوق میداد و از سوی دیگر همۀ سپاهیانش را به بسیج عمومی فراخواند.
مجموع نیروهای نظامی عراق را 350 هزار نفر نوشتهاند. امام حسن علیهالسلام هم تصمیم خود برای پاسخ به ستیزهجویی معاویه را دنبال و رسماً اعلام جهاد فرمود. اگر در لشکر معاویه، کسانی بودند که به طمع زر آمده و مزدور دستگاه حکومت شام بودند، اما در لشکر امام حسن مجتبی علیهالسلام، چهرههای تابناک شیعیانی مانند حجر بن عدی، ابو ایوب انصاری و عدی بن حاتم دیده میشد که به تعبیر امام حسن علیهالسلام؛ یک تن از آنان، افزون از یک لشکر بود. اما در برابر این بزرگان، افراد سست عنصری نیز بودند که جنگ را با گریز جواب میدادند، در نفاقافکنی توانایی داشتند و فریفتۀ زر و زیور دنیا میشدند. امام حسن علیهالسلام از آغاز این ناهماهنگی بیمناک بود.
توطئههای معاویه و خیانت برخی از یاران امام حسن علیهالسلام
اگر خیانت برخی از یاران و لشکریان امام مجتبی علیهالسلام نبود، معاویه هرگز فرصت پیدا نمیکرد که به اهداف شوم و ضد اسلامی خود برسد. چرا که این اقدامات نه تنها جلوی معاویه را نگرفت، بلکه او را در رسیدن به اهداف شومش تحریص کرد.
امام حسن علیهالسلام با وجود تمام این شرایط، تصمیم نهایی برای جنگ با معاویه را در سخنرانی خود در مسجد کوفه اعلام و سپاهیان را برای عزیمت به سوی نخیله فراخوان فرمود. اما مردم کوفه آن قدر در رفتن به جنگ سستی کردند تا اینکه عدی بن حاتم که پیرمردی بود، به عنوان نخستین نفر به پا خواست و جملاتی به کوفیان گفت و به تنهایی و به اطاعت از فراخوان و فرمان امام علیهالسلام، پای در رکاب نهاد و عازم نخیله شد و به دنبال او، عدهای دیگر به راه افتادند.
امام حسن مجتبی علیهالسلام پس از فراخوان نبرد بر علیه شامیان، متوجه دو جاسوس از سوی معاویه در کوفه و بصره شد که پس از شناسایی آنان، دستور قتلشان را صادر کرد و به دنبال آن در نامهای به معاویه، این چنین نوشت: «... گویا خواهان جنگ هستی، به زودی آن را دیدار خواهی کرد، پس چشم به راه باش.» اما برنامه معاویه به طور دیگری طراحی شده بود. گرچه در ظاهر او نیز سپاهی فراهم ساخته و به سوی کوفه حرکت کرده بود. ولی نقشه معاویه آن بود که امام حسن علیهالسلام را مخفیانه به شهادت برساند و بدون دردسر به هدف شوم خود برسد، به همین منظور چهار نفر از منافقان (به نامهای عمرو بن حریث، اشعث بن قیس، حجر بن الحارث و شبث ربعی) را اغوا و جداگانه به این کار مأمور نمود.
امام حسن علیهالسلام خیلی زود از این توطئه آگاه شد و در زیر لباسهای خود زره پوشید. یکی از این منافقین، امام را در موقع نماز هدف قرار داد، اما به دلیل جلوگیری زره از نفوذ تیر در بدن امام، نتوانست کاری از پیش ببرد.
طرح دیگر معاویه هم استفاده از شگردی بود که در صفین او را به پیروزی رساند. به همین منظور سعی کامل نمود تا در میان یاران و سپاهیان امام علیهالسلام نفوذ کند.
امام مجتبی علیهالسلام، عبیدالله بن عباس را که از خویشان امام و از نخستین افرادی بود که مردم را به بیعت با ایشان تشویق کرد، با 12 هزار نفر به مسکن که شمالیترین نقطه در عراق هاشمی بود، اعزام فرمود. اما وسوسههای معاویه او را تحت تأثیر قرار داد و معاویه مطمئنترین فرمانده امام را در مقابل یک میلیون درم که نصفش را نقد پرداخت، به اردوگاه خود کشاند. این در حالی بود که در دوره امام علی علیهالسلام، فرستاده معاویه به مکه، دو فرزند خردسال عبیدالله را سر بریده بود. در نتیجه 8 هزار نفر از 12 هزار نفر سپاهی نیز به دنبال او به اردوگاه معاویه شتافته و دین خود را به دنیا فروختند.
با فرار عبیدالله بن عباس و دیگر فرماندهان سپاه امام حسن علیهالسلام، شرایط بسیار نامطلوبی پدید آمد، پس از عبیدالله، نوبت فرماندهی به قیس بن سعد بن عباده انصاری رسید. ولی وسوسههای معاویه درخصوص قیس کارساز نشد، اما لشکریان معاویه و منافقان با شایعۀ مقتول شدن او، روحیۀ سپاهیان امام حسن علیهالسلام را تضعیف کردند.
امام حسن علیهالسلام که برای جمعآوری سپاه به مدائن رفته بود، نه تنها موفق به انجام این کار نشد، بلکه عدهای از سپاهیانش بر او شوریدند، به خیمهاش ریختند و به غارت پرداختند، آنان حتی سجادۀ زیر پای حضرت را ربودند و عبدالرحمن ازدی، ردای آن حضرت را از دوشش کشید، لذا امام حسن علیهالسلام بدون اینکه ردایی بر تن داشته باشد، سوار اسب شد و در ساباط به راه افتاد. همین که به جای تاریکی (مظلم ساباط) رسید، ناگاه یکی از خوارج تروریست به نام جراح بن سنان پیش آمد، لگام اسب حضرت را گرفت و گفت: «حسن! تو نیز همانند پدرت کافر شدی!» و خنجری مسموم به ران مبارک حضرت زد که تا استخوان شکافته و جراحتی سخت در ران ایشان پدید آمد و این ضربت، به طوری سهمگین بود که حضرت بسیار رنجور و بیمار گشت.
عدهای از کارگزاران معاویه هم که به مدائن آمده و با امام حسن علیهالسلام ملاقات کردند، زمزمه پذیرش صلح توسط امام را در بین مردم شایع نمودند.
پذیرش صلح تحمیلی با معاویه
بالاخره همان عواملی که امام علی علیهالسلام و سپاهش را در مقابل معاویه متوقف ساخت، دوباره کارساز شد و صلح را بر امام حسن علیهالسلام تحمیل ساخت و وضعی برای امام دوم شیعیان پیش آمد که جز صلح با معاویه، راه حل دیگری نمانده بود. البته امام حسن علیهالسلام مقاومت زیادی نمود، ولی موقعی تن به صلح داد که یارانش از پیرامونش متفرق شدند و او را تنها گذاردند.
معاویه وقتی وضع را مساعد یافت، به امام حسن علیهالسلام پیشنهاد صلح کرد. امام حسن علیهالسلام جهت مشورت با سپاهیان خود، خطبهای ایراد و آنها را به جانبازی و یا صلح ـ یکی از این دو راه ـ تحریک و تشویق فرمود. عده زیادی خواهان صلح بودند. عدهای نیز با زخم زبان خود، آن امام معصوم علیهالسلام را آزردند. سرانجام پیشنهاد صلح معاویه، مورد قبول امام حسن علیهالسلام واقع شد. البته معلوم بود کسی، چون معاویه، دیر زمانی پای بند تعهدات صلح نخواهد ماند و در آینده نزدیکی آنها را یکی پس از دیگری، زیر پای خواهد نهاد و در نتیجه ماهیت ناپاک معاویه و عهد شکنیهای او و عدم پایبندی او به دین و پیمان، بر همۀ مردم آشکار خواهد شد. امام حسن علیهالسلام هم با پذیرش صلح، از بردارکشی و خونریزی که هدف اصلی معاویه بود و میخواست ریشه شیعه و شیعیان آل علی را به هر قیمتی قطع کند، جلوگیری فرمود.
بدین صورت، چهره تابناک امام حسن علیهالسلام ـ چنان که جد بزرگوارش رسول خدا پیشبینی فرموده بودندـ به عنوان «مصلح اکبر» در افق اسلام نمودار گشت. معاویه در پیشنهاد صلح، هدفی جز مادیات محدود نداشت و میخواست که بر حکومت استیلا پیدا کند. ولی امام حسن علیهالسلام بدین امر راضی نشد، مگر بدین جهت که مکتب خود و اصول فکری خود را از انقراض محفوظ بدارد و شیعیان را از نابودی برهاند.
از شروطی که در پیمان صلح مذکور آمده بود و خدا و رسول خدا و عده زیادی را بر آن شاهد گرفته بودند چنین بود؛ «معاویه موظف است در میان مردم، به خدا و کتاب و سنت رسول خدا و سیرت خلفای شایسته عمل کند و بعد از خود، کسی را به عنوان خلیفه تعیین ننماید و مکری علیه امام حسن علیهالسلام و اولاد علی علیهالسلام و شیعیان آنها در هیچ جای کشور اسلامی نیندیشد و نیز سبّ و لعن بر علی علیهالسلام را موقوف دارد و ضرر و زیانی به هیج فرد مسلمانی نرساند.» سپس معاویه با افرادی به کوفه آمد تا قرارداد صلح در حضور امام حسن علیهالسلام اجرا شود و مسلمانان در جریان امر قرار گیرند. سیل جمعیت به سوی کوفه روان شد. ابتدا معاویه بر منبر آمد و سخن گفت. از جمله آنکه: «هان ای اهل کوفه! میپندارید که به خاطر نماز و روزه و زکات و حج با شما جنگیدم؟ ... به جنگ برخاستم که بر شما حکمرانی کنم و زمام امر شما را به دست گیرم، و اینک خدا مرا بدین خواسته نایل آورد، هرچند شما خوش ندارید، اکنون بدانید هر خونی که در این فتنه بر زمین ریخته شود، هدر است و هر عهدی که با کسی بستهام، زیر دو پای من است.»
بدین طریق معاویه عهد نامهای را که خود نوشته، پیشنهاد کرده و پای آن را مهر نهاده بود، زیر پا نهاد و خود را به زودی رسوا کرد!
امام حسن علیهالسلام هم با شکوه و وقار امامت ـ. چنان که چشمها را خیره و حاضران را به احترام وادار میکرد ـ. بر منبر آمد و خطبه تاریخی مهمی ایراد فرمود. پس از حمد و ثنای خداوند جهان و درود فراوان بر رسول خدا فرمود: «.. به خدا سوگند من امید میدارم که خیرخواهترین خلق برای خلق باشم و سپاس و منت خدای را که کینه هیچ مسلمانی را به دل نگرفتهام و خواستار ناپسند و ناروا برای هیچ مسلمانی نیستم ...» سپس فرمود: «معاویه چنین پنداشته که من او را شایسته خلافت دیدهام و خود را شایسته ندیدهام. او دروغ میگوید. ما در کتاب خدای عزوجل و به قضاوت پیامبرش از همه کس به حکومت اولیتریم و از لحظهای که رسول خدا وفات یافت، همواره مورد ظلم و ستم قرار گرفتهایم.»
آن گاه به جریان غدیر خم و غصب خلافت پدرش امام علی علیهالسلام و انحراف خلافت از مسیر حقیقی اشاره کرد و فرمود: «این انحراف سبب شد که بردگان آزاد شده و فرزندانشان ـ معاویه و یارانش ـ نیز در خلافت طمع کردند.»
حرکت از کوفه به مدینه
امام حسن علیهالسلام پس از انجام صلح تحمیلی با معاویه، حکومت کوفه را رها نمود و بعد از چند روزی آماده حرکت به مدینه شد. معاویه هم به این ترتیب، خلافت اسلامی را در زیر تسلط خود آورد، وارد عراق شد و در سخنرانی عمومی رسمی، شرایط صلح را زیر پا نهاد.
معاویه، آن حضرت را نیز به حال خود رها نکرد و با تمام توان و با جاسوسان و عمال خود، امام را زیر نظر گرفت و از هر راه ممکن، سختترین فشار و شکنجه را بر اهل بیت علیهمالسلام و شیعیان ایشان روا داشت.
امام حسن علیهالسلام در تمام مدت امامت خود که 10 سال طول کشید، در نهایت اختناق زندگی کرد و هیچ گونه امنیتی نداشت، حتی در خانه خود نیز در آرامش نبود.
شهادت مظلومانۀ سبط اکبر خاتم الانبیا
آن امام همام سرانجام در 28 صفر سال 50 هجری قمری و در سن 47 سالگی، به اغواء و تحریک معاویه و به دست همسر خود (جعده)، به واسطه آب زهرآلودی مسموم شد و به شهادت رسید. پیکر مطهر آن حضرت به دلیل توطئه و مخالفت دشمنان برای دفن در مسجد پیامبر در مدینه، در قبرستان بقیع دفن گردید که حتی دشمنان و بدخواهان اهل بیت عصمت و طهارت، از تیرباران بدن مبارک و تابوت آن حضرت هم دریغ نکردند و قریب به 40 تیر بر آن بدن پاک و نورانی و تابوت حامل آن زدند.
همسران امام حسن علیهالسلام؛ ام الحق (دختر طلحه بن عبیدالهپ)، حفصه (دختر عبدالرحمن بن ابی بکر)، هند (دختر سهیل بن عمد) و جعده (دختر اشعث بن قیس) و فرزندان آن حضرت نیز از دختر و پسر، 15 نفر به نامهای زید، حسن، عمرو، قاسم، عبدالله، عبدالرحمن، حسن اثرم، طلحه، ام الحسن، ام الحسین، فاطمه، ام سلمه، رقیه، ام عبدالهن و فاطمه هستند.
کمالات و فضایل انسانی، معنوی و اخلاقی کریم اهل بیت علیهالسلام
کریم آل محمد در کمالات انسانی، یادگار پدر علیهالسلام و نمونۀ کامل جد بزرگوار خود بود و در سرشت و طینتش، برترین نشانههای انسانیت وجود داشت.
آن حضرت از جهت منظر، پیکر، اخلاق و بزرگواری به رسول اکرم بسیار شبیه و مانند بود. وصف کنندگان آن حضرت، او را چنین توصیف کردهاند: «دارای رخساری سفید آمیخته به اندکی سرخی، چشمانی سیاه، گونهای هموار، محاسنی انبوه، گیسوانی مجعد و پر، گردنی سیمگون، اندامی متناسب، شانهای عریض، استخوانی درشت، میانی باریک، قدی میانه، نه چندان بلند و نه چندان کوتاه، سیمایی نمکین و چهرهای در شمار زیباترین و جذابترین چهرهها.»
کریم آل طه عابدترین و بیاعتناترین مردم زمان به زیور دنیا بود. 25 بار حج پیاده به جای آورد. هرگاه از مرگ یاد میکرد میگریست و هرگاه از قبر یاد میکرد میگریست، هرگاه به یاد ایستادن به پای حساب میافتاد، چنان نعره میزد که بیهوش میشد و چون به یاد بهشت و دوزخ میافتاد، همچون مار گزیده به خود میپیچید. از خدا طلب بهشت میکرد و از آتش جهنم به خدا پناه میبرد. چون وضو میساخت و به نماز میایستاد، بدنش به لرزه میافتاد و رنگش زرد میشد. سه نوبت داراییاش را با خدا تقسیم کرد و دو نوبت از تمام مال خود برای خدا گذشت. هر که او را میدید به دیده اش بزرگ میآمد و هر که با او مصاحبت داشت، به او محبت میورزید و هر دوست یا دشمنی که سخن یا خطبه او را میشنید، به آسانی درنگ میکرد تا سخن خود را تمام کند و خطبهاش را به پایان ببرد. حلم و گذشت امام حسن علیهالسلام با کوهها برابری میکرد.
در جود و بخشش امام مجتبی علیهالسلام حکایات و روایات متعددی بیان شده که از جمله روایت مدائنی در مورد سفر پیاده آن حضرت علیهالسلام همراه با امام حسین علیهالسلام و عبدالله بن جعفر به حج است که توشه و تنخواه آنان گم شد و گرسنه و تشنه به خیمهای رسیدند که پیرزنی در آن زندگی میکرد. پیرزن با شیر تنها گوسفندی که داشت سیرابشان کرد و به آنان غذا داد. هنگام رفتن به پیرزن گفتند: ما از قریشیم و به حج میرویم. چون بازگشتیم نزد ما بیا، با تو به نیکی رفتار خواهیم کرد. روزگاری گذشت و کار بر پیرزن سخت شد، از آن محل کوچ کرد و عبورش به مدینه افتاد. حسن بن علی علیهالسلام او را دید و شناخت. پیش رفت و فرمود: مرا میشناسی؟ گفت: نه. فرمود: من همانم که در فلان روز میهمان تو شدم، و دستور داد تا هزار گوسفند و هزار دینار زر به او دادند. آن گاه او را نزد برادرش حسین بن علی علیهالسلام و عبد الله بن جعفر فرستاد، آنان نیز هر یک، همان اندازه به او بخشش کردند.
جملاتی گهربار از امام حسن علیهالسلام
- بر شما باد به تفکر، که تفکر مایۀ حیات قلب شخص بصیر و کلید در حکمت است.
- هیچ گروهی با هم مشورت نکردند، مگر آنکه به راه پیشرفت خود رهنمون شدند.
- تمام کردن احسان، از آغاز کردن آن بهتر است.
- هر کس احسانهای خود را برشمرد، بخشندگی خود را تباه کرده است.
- احسان آن است که تأخیری در پیش و منتی در پس نداشته باشد.
- هر که به حُسن اختیار خدا برای خود اعتماد کند، آرزو نمیکند که در حالتی جز آن چه خدا برایش اختیار کرده است، باشد.
- خوش رفتاری با مردم، رأس خرد است.
- نشانه برادری، وفاداری در سختی و آسایش است.
- هر گاه شنیدی شخصی آبروی مردم را میریزد، بکوش تا تو را نشناسد.
- با همسایهات به نیکی همسایگی کن تا مسلمان باشی.
مراحل ساخت چرم به روش سنتی
تهیهی پوست: در روش سنتی تولید چرم، اغلب از پوست گاو برای تبدیل به چرم استفاده میکنند، به این خاطر که این نوع پوست نرمتر از پوست گاومیش و ضخیمتر از پوست گوسفند است و در مرحلۀ لشزنی و سایر مراحل برای تبدیل، امکان صدمه دیدن پوست بسیار کمتر میباشد. از سوی دیگر محصولاتی که با این نوع چرم ساخته میشوند، مرغوبتر هستند.
شستشو: پوستها را برای تبدیل باید به حالت طبیعی خود بازگرداند، به همین خاطر آنها را 3 الی6 روز در آب نگه میدارند تا نمک از پوست خارج شود و حالت خشکی آن از بین برود.
موگیری: در این مرحله پوستها را که به حالت طبیعی درآمدهاند 3 الی 10 روز در محلول آرد جو یا آهک نگهداری میکنند، این عمل باعث تخمیر پوست میگردد، به طوری که مو از آن به راحتی کنده میشود. از این رو به پوستها توله آهکی نیز گفته میشود.
لشزنی: برای این کار پوست را به دو میخ آویزان کرده با داس یا اَرسَن (چاقوی دو دسته با تیغهی بلند) چربیها و ضایعات را از آن جدا میکنند.
خوابانیدن در فضله: پوستها را برای چند روز در محلولی از آب و فضلهی مرغ و کبوتر میخوابانند. این عمل برای از بین بردن پروتئینهای اضافی پوست میباشد که سبب خرابی آن میشود و همچنین باعث نرمی و لطافت و انعطاف پوست در برابر سرما و گرما میگردد. برای نرمی پوست از زاج نیز استفاده میشود.
نمکزنی: در این مرحله برای ثابت نگه داشتن حالت پوست و فاسد نشدن به آن نمک میزنند تا این مرحله به اصطلاح امروزی پوست سالمبور گفته میشود.
دباغی یا مازوکاری: برای دباغی پوستها را داخل گودالهایی به عمق 2 متر گذارده، به روی آنها محلولی از آب و مازو میریزند و لگدمال میکنند. پوستها برای دو دورهی 10 روزه، در این محلول خوابانده شده و هر روز لگدمال میشوند تا مازو به خوبی وارد پوست شود. سپس آنها را در آفتاب خشک میکنند. از این مرحله به پوستها تولههای آهکی گفته میشود.
نمکزنی: چرمها را برای مدت 48 ساعت در محلولی از آب و نمک قرار میدهند تا نمک به آهستگی جذب آنها شود و مانع از فساد و نابودی آن گردد. سپس چرمها را در آفتاب خشک میکنند.
سنگ زنی: پوستهای نیمه خشک را بر روی تختهای بعضاً به شکل هلال که به خرک مشهور است، میخوابانند. طرف لش را با سنگپا و طرف رخ را با سنگ صاف معمولی میمالند تا بلورهای نمک از چرم خارج شود و موجب خشکی و ترکیدگی پوست نگردد، سپس آنها را زیر آفتاب پهن میکنند تا کاملاً خشک شود.
پیهزنی یا پیهکاری: در این مرحله برای نرمی آن از پیه آبشده، استفاده میشود.
شستشو: این عمل یک ساعت تا چند روز پس از پیهکاری انجام میشود.
رنگزنی: پس از شستن نوبت به رنگ زدن میرسد. به این منظور صاحبان چرم آنها را به رنگرزهایی که از قدیم به این کار اشتغال داشتهاند، میدهند. با آنکه رنگهای مختلفی وارد بازار شده است، اما رنگرزها همانند گذشته مایلند از رنگ نارنجی استفاده کنند تا اصالت آن را حفظ نمایند. در گذشته برای رنگ چرمها از گلرنگ، گل و گِلوَرَز استفاده میشد. گِلوَرَز گیاه کوچک و سفید رنگ است که از کوهستان جمعآوری میشود و برای استفاده، خشکشدهی آن را ساییده با آب مخلوط میکنند تا رنگ نارنجی به دست آید. پس از رنگ زدن، آنها را به میلههای چوب آویزان میکنند تا کاملاً خشک شود.
سنگزنی: برای براق شدن روی آن را با سنگ یَشم که سنگی سبزرنگ و صاف است، میسایند. در گذشته تمام مراحل تولید به روش سنتی حدوداً 3 ماه به طول میانجامید.
دستبند چرمی و آشتی با طبیعت
دستبند چرمی اگر با استفاده از چرم طبیعی ساخته شود، میتواند حس خوشایند طبیعت را برای شما به ارمغان بیاورد. بوی یک دستبند چرم طبیعی شما را به اعماق طبیعت فرو میبرد و در دشتزارهای زیبا غوطهور میسازد.
به نظر میرسد دستبندهای چرمی اگر از نوع طبیعی باشند، خواص فوق العادهای برای بدن انسان دارند. شما با بستن دستبند چرمی نبض طبیعت را به دستان خود میبندید. طبق تحقیقات به عمل آمده پوشیدن منسوجات چرمی مثل دستبند، جریان خون را در بدن انسان تنظیم میکند.
استفاده از دستبند چرمی علاوه بر ویژگیهایی که گفته شد، نوعی آشتی با طبیعت است. استفاده از این نوع اکسسوری به جای اکسسوریهای پلاستیکی که به هیچ عنوان جذب طبیعت نمیشوند، خود کمکی بزرگ به جریان یافتن حیات در طبیعت خداوندی است.
انواع چرم در ایران
چرم سبک: چرمی است که از پوست حیواناتی مانند گوسفند، بز، بزغاله و بره به دست میآید که بسیار ظریف و نازک است و به همین علت در ساخت محصولاتی مانند لباس، کاپشن و دستکش استفاده شده و از نوع کیفیت پایینتر آن به عنوان آستری کفش و لباس استفاده میگردد.
چرم نیمه سنگین: به چرمی گفته میشود که از پوست حیواناتی مانند کروکودیل و شترمرغ به دست میآید و به علت کمیاب و گران قیمت بودن بیشتر در ساخت محصولاتی که جنبه تزیینی دارند و یا لوکس محسوب میشوند مورد استفاده قرار میگیرد.
چرم سنگین: به چرمی گفته میشود که از پوست حیواناتی مانند گاو، گاومیش، گوساله، شتر و... به دست میآید. چرم سنگین بهترین نوع جهت استفادههای معمول میباشد و دارای بیشترین مقاومت و زیباترین رخ در میان دیگر انواع است.
این نوع چرم به علت استحکام و مقاومت بالا به مصرف در زیره و رویه کفش، ساخت کیفهای دستی و جیبی مرغوب و یا تسمههای ماشینآلات صنعتی و... میرسد.
استفاده از چرم در لوازم زینتی از زمانهای گذشته مرسوم بوده است، چرا که علاوه بر دوام و پایداری بالا از زیبایی و چشمنوازی خاصی نیز برخوردار است. امروز با گذشت زمان و پیشرفت تکنولوژی در صنعت مد و زیبایی، استفاده از زیورآلات چرمی مانند دستبند چرمی مردانه و زنانه در میان مردم بسیار رایج شده است و از تنوع بسیار بالایی برخوردار است.
تنوع رنگ دستبند چرمی
یکی از ویژگیهای دستبند چرمی تنوع رنگ آن است. برخی گمان میکنند دستبند چرمی طبیعی تنها به رنگ قهوهای و در طیفهای مختلف این رنگ است. این در حالی است که با پیشرفت علم، چرم طبیعی قابلیت رنگپذیری پیدا کرده است و به همین علت تنوع رنگ بسیار بالایی را به خود اختصاص داده است. ساخت چرم طبیعی با تکنولوژیهای جدید انجام میشود و به همین علت کیفیت چرمهای رنگی نیز قابل قبول است.
شما با استفاده از تنوع رنگ موجود در دستبند چرمی میتوانید انواع مختلف آن را با تیپ خود ست کنید. همانطور که اصول ست کردن و استفاده از ساعت مچی بسیار حائز اهمیت است، استفاده از دستبند چرمی نیز باید با اصول و بر اساس قواعد باشد. به همین علت تنوع رنگ کمک میکند تا به ویژه بانوان قدرت مانور بیشتری در انتخاب دستبند خود داشته باشند.
چرم از پوست حیوانات زیادی تهیه میشود و تقریباً از ابتدا با بشریت همراه بوده است. طی سالها و با پیشرفت بشر، انواع مختلف چرم به وجود آمدهاند .
مشخصات دستبند چرم مردانه
بهتر است چرم مورد استفاده طبیعی باشد.
اگر پلاکی در آن به کار رفته از نقره یا رنگ ثابت و... باشد.
قفل دستبند سریع و راحت باشد.
چرم به کار رفته در دستبند به گونهای باشد که پوسته پوسته نشده و کیفیت بسیار خوبی داشته باشد.
طرحهای دستبند، جدید و جذاب باشد .
کیفیت ساخت دستبند چرمی
امروزه دستبند چرمی با تنوع بسیار بالا در بازار عرضه میشود که قیمتهای بسیار متفاوتی دارند و شما میتوانید دستبند چرم مردانه متناسب با سلیقۀ خود را با قیمت مناسب خریداری فرمایید. ولی توجه به این نکته ضروری است که گاهی متریالهای ارزان قیمت و بیکیفیت ممکن است به جای چرم اصل به شما فروخته شوند. بنابراین حتماً به بوی چرم و یا بافت آن دقت فرمایید. در خرید یک دستبند علاوه بر چرم به کار رفته، جنس فلز و نوع قفلی که در دستبند به کار رفته است را نیز مد نظر قرار دهید؛ چرا که عمر دستبند چرمی به این عناصر نیز وابسته است و ممکن است یک دستبند از چرم بسیار خوبی ساخته شده باشد، ولی یک قفل نامرغوب باعث شود تا در مدت کوتاهی دستبند شما غیر قابل استفاده گردد. بنابرین در هنگام خرید دستبند حتماً سعی کنید از کیفیت ساخت آن مطمئن شوید. برای این منظور بهتر است خریدهای خود را از یک فروشگاه مطمئن زیورآلات انجام دهید که در هر شرایطی نسبت به فروش اجناس متعهد باشد.
استایل دستبند چرم مردانه
حتماً قبل از خرید به این قضیه فکر کنید که چه نوع از دستبندهای چرمی مد نظر شماست و چه دستبندی مناسب شخصیت و موقعیت شماست. انواع مختلفی از دستبندهای چرمی به صورت روزانه طراحی و راهی بازار میشود و شما بهتر است قبل از خرید اقدام به انتخاب استایل مورد علاقۀ خود کنید.
طرح مورد استفاده بر روی دستبند چرمی، طرح مورد استفاده در فلز دستبند چرمی، تعداد ردیفهای دستبند چرمی و اشکال موجود بر روی دستبند چرمی میتواند جزو مواردی باشند که در انتخاب دستبند چرمی دخیل خواهند بود.
مشخصات
دیدگاه ها (0)
لطفا پیش از ارسال نظر، این موارد را مطالعه کنید:
این محصولات ساخته و پرداخته هنرمندانی است که نظرات شما را میبینند و از آن بهرهمند میشوند؛ پس لازم است محتوای ارسالی شما منطبق برعرف و شئونات جامعه و با بیانی دوستانه و عاری از لحن تند، تمسخرو توهین باشد. طبیعتاً نظرات دلگرم کننده شما موجب شکوفایی ذوق هر هنرمند خواهد بود. از ارسال لینک سایتهای دیگر و ارائهی اطلاعات شخصی نظیر شماره تماس، ایمیل و آیدی شبکههای اجتماعی پرهیز کنید. در نظر داشته باشید هدف نهایی از ارائهی نظر دربارهی کالا، ارائهی اطلاعات مشخص و مفید برای راهنمایی سایر کاربران در فرآیند انتخاب و خرید یک محصول است. ما در این قسمت به نظرات و سوالات شما در اسرع وقت پاسخ میدهیم، پس شکیبایی پیشه کنید. سوالات شخصی خود، مبنی بر پیگیری سفارشات یا مشکلات در ثبت خرید را از طریق تماس با فروشگاه مرتفع کنید. هرگونه نقد و نظر در خصوص سایت ربیع، مشکلات دریافت خدمات و درخواست کالا و نیز گزارش تخلفات را از طریق تماس با شمارهی 02591002425 در میان بگذارید و از نوشتن آنها در بخش نظرات خودداری کنید.