کتاب برادر من تویی

کتاب برادر من تویی

(1)

کتاب برادر من تویی، نوشته داوود امیریان، داستانی جذاب و خواندنی است از زندگانی اسوه فداکاری و وفا حضرت عباس (ع). شجاع مردی که در واقعه‌ی کربلا در روز عاشورا شهید شد و درخت اسلام را با خونش آبیاری کرد. 

45,000 تومان
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید گزینه خبرم کنید را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
پیشنهاد شگفت انگیز
کد محصول: 14502
ارسال توسط فروشگاه اینترنتی ربیع
ارسال در سریع ترین زمان ممکن
ارزان ترین قیمت در فروشگاه بهشت قلم
گارانتی اصالت و سلامت فیزیکی کالا
کشور سازنده: ایران
10 امتیاز با خرید این کالا
فهرست فروشندگان
بهشت قلم
ارسال در سریع ترین زمان ممکن
45,000
تومان

اطلاعات بیشتر

درباره‌ی کتاب برادر من تویی

کتاب برادر من تویی داستانی زیبا و خواندنی از زندگی حضرت عباس (ع) است. حضرت عباس بن علی بی ابی‌طالب که به ابوالفضل مشهور است، پنجمین پسر امام علی است. مادر او، ام‌البنین است. حضرت عباس (ع) در واقعه‌ی کربلا حضور داشت و جانش را برای رساندن آبی زلال و گوارا به دیگران و مولایش سید الشهدا اباعبدالله الحسین(ع) از دست داد. او در روز عاشورا شهید شد و مزارش در نزدیکی حرم امام حسین (ع) قرار دارد. این محل یکی از مکان‌های زیارتی مسلمانان و قبله دل عشاق و شیعیان است. داوود امیریان در کتاب برادر من تویی، در قالب داستانی جذاب و خواندنی، از زندگی او گفته است. مردی شجاع و تاثیرگذار که شهادتش، جاری شدن اشک‌های امام حسین را در پی داشت. 

بخشی از کتاب برادر من تویی

مولا علی (ع) خسته و خاک‌آلود سطل پر از خاک را از چاه بیرون داد. عباس که تازه ده‌ساله شده بود، سطل سنگین خاک را گرفت و به دورتر برد. مالک اشتر به عمار یاسر اشاره کرد سکوت کند تا کارحضرت پایان پذیرد. مولا علی (ع) طناب را گرفت و پایین رفت. انتهای چاه گرفته و گرمایش خفه‌کننده بود. مولا علی (ع) کلنگ می‌زد تا به آب برسد. عمار یاسر سرش را به دهانهٔ چاه نزدیک کرد تا حضرت حرف‌هایش را بشنود.

- یا ابوتراب، نه من و نه صحابه‌ای دیگر دوست نداریم کار به جنگ و خشونت کشیده شود. بارها به خلیفه اعتراض کردیم، دوستانه و برادرانه پند و اندرزش دادیم، آیا فایده‌ای داشت؟ ابوذر غفاری، صحابی گرانقدر رسول‌الله فقط به خاطر اعتراضش به ظلم و ستمی که بر مردم می‌رفت، به دستور خلیفه به ربذه تبعید شد و در همان‌جا در گمنامی وفات کرد. خدا به مالک اشتر و عبدالله بن مسعود خیر دهد که اتفاقی راهشان به آن‌جا افتاد و بر پیکر آن دوست وفادار نماز خواندند. عبدالله‌بن‌مسعود قاری و حافظ بی‌نظیر قرآن کریم زیر ضربات چماق و لگد محافظان خلیفه دنده‌هایش شکسته و خانه‌نشین شد. بارها خود من به دستور مستقیم خلیفه کتک خورده و مجروح شدم، چرا؟ به خاطر گفتن حقایق و اعتراض به بریز و بپاش‌هایی که می‌شد و می‌شود. صحابهٔ بزرگوار پیامبر (ص) و یاران وفادارش تبعید و خانه‌نشین شده‌اند. درحالی‌که خاندان ابوسفیان و معاویه حکومت می‌کنند و به کسی جواب‌گو نیستند. مروان حکم، شده وزیر و مشاور امین خلیفه و اسبش را هرطور دوست دارد، می‌راند. مروان است که بر آتش فتنه می‌دمد و اینک مردم خسته و عاصی شده و سرازیر مدینه شده‌اند. گروه‌هایی از سربازان و ارتش اسلام که وظیفه‌شان حفظ مرزهای عراق و مصر بوده، به مدینه آمده‌اند تا تکلیف‌شان را با خلیفه مشخص کنند. شما بگویید ما چه‌کار کنیم؟

مولا علی (ع) به خاک خیس ته چاه چنگ زد. لبخند روی لبش نشست و با قدرت به کلنگ‌زدن ادامه داد. با چند ضربهٔ دیگر جوشش آب شدت گرفت. آب تا زانوان ایشان رسید. حضرت سطل را پر از آب کرد. طناب را گرفت و خودش را بالا کشید. خسته و عرق‌کرده اما راضی از چاه بیرون آمد. عباس با دیدن سطل پر از آب جلو دوید. مولا علی (ع) کف دستش را کاسه کرد و در آب فرو کرد. بعد مشتش را به دهان عباس نزدیک کرد:

- بنوش پسرم. ببین چه آب زلال و تمیزی است.

عباس لبانش را به کف دست پدر چسباند و آب نوشید. مولا علی (ع) با مهر و محبت به سر عباس دست کشید و گفت:

- مشکت کجاست؟ بیاور تا پرش کنم.

عباس مشکش را آورد. امیرالمؤمنین مشک چرمی را پر از آب کرد و گفت:

- اول به دوستان تعارف کن که خیلی وقت است این‌جا نشسته و خسته شده‌اند.

کتاب برادر من تویی

مشخصات

مشخصات کلی
گارانتی
دارد
شمارگان
1000
شابک
9786008460459
موضوع
زندگی حضرت عباس(ع)
قطع
رقعی
تعداد صفحات
210
سال انتشار
1397
نوبت چاپ جاری
4
ناشر
کتابستان معرفت
نویسنده
داوود امیریان
نوع جلد
شومیز
بسته بندی
بسته بندی سلفون همراه با بسته بندی پستی
ارسال
ارسال به سراسر کشور تحت لیسانس شرکت پست جمهوری اسلامی ایران
ساخت کشور
ایران

دیدگاه ها (0)