مظلومیت امام جواد علیه السلام + ویدیو

امام جواد پس از امام رضا علیه السلام

مأمون هنگامى که به مقام و کمالات معنوی وعلمى و فضایل اخلاقی و انسانى امام محمد تقى (ع) آگاهى پیدا کرد، به گرمى از ایشان استقبال کرد و آن حضرت (ع) را بر سایرین از عباسیان و علویان ترجیح و برترى داد و دختر خود ام‎الفضل را به عقد ازدواج آن حضرت (ع) درآورد.

خلیفه ملعون عباسی از این راه به راحتی می‌توانست هم امام (ع) را در کنترل خود داشته باشد و هم رفت و آمد و ارتباط و تماس‌های شیعیان را با آن حضرت (ع) زیر نظر بگیرد.

عباسیان و درباریان مأمون که از تصمیم وى برای ازدواج دخترش با امام جواد (ع) برآشفتند و او را از آینده این کار برحذر داشتند، زیرا ترس آن را داشتند که پس از مأمون، خلافت به خاندان علوی برگردد، چنانکه درباره ولایتعهدى پدرش امام رضا (ع) هم به سختی دچار همین نگرانی شده بودند.

گفته می‌شود آنان مخالفت خود را به گونه دیگری وانمود کردند و گفتند: دختر خود را به ازدواج کودکی درمی آورد که تفقه در دین خدا ندارد، حلال را از حرام تشخیص نمی‌دهد و واجب را از مستحب باز نمی‌شناسد.

مامون که به گفتار بى اساس آنان اعتقادى نداشت و از کمالات و فضایل معنوی و علمی امام جواد (ع) آگاه بود، در مقابل این برخورد و براى نشان دادن شایستگى آن حضرت (ع)، مجلس بحث و مناظره علمى برپا کرد و امام نهم شیعیان (ع) را به مناظره علمی با یحیی بن اکثم دانشمند دربار عباسی و فقیه بزرگ اهل سنت در آن عصر فراخواند که امام (ع) در این مجلس، به تمامی پرسش‌ها پاسخ گفت و مقام و موقعیت علمی و هوش و ذکاوت آن حضرت (ع) بر همگان آشکار و اثبات شد. پس از آن مأمون دختر خود را به همسری امام جواد (ع) درآورد.

امام جواد (ع) پس از آن و با وجود تکریم و احترام از سوی مأمون، تمایلى به زندگى اشرافى و معاشرت با خلیفه عباسی و درباریان نداشت و به دنبال فرصتى بود که از آن محیط خارج شود.

حضرت جوادالائمه (ع) پس از چندی به سفر حج رفت و از آنجا به مدینه بازگشت و تا پایان خلافت مأمون در سال ۲۲۰ هجری قمری در آن شهر ماندگار شد.

همگان امام جواد (ع) را عالمی بزرگ می‎دانستند. ایشان انسانی بردبار، نیکو سخن، عابد و بسیار باهوش بود.

احادیث ارزشمند بسیاری از آن امام همام (ع) در کتبی همچون عیون اخبار الرضا، تحف العقول، مناقب و بحارالانوار نقل شده است.

ام الفضل همسر امام جواد (ع) که در دربار خلافت پرورش یافته و از زندگى اشرافى برخوردار بود، تحمل زندگى زاهدانه و بى آلایش خاندان عصمت و طهارت (ع) را نداشت و از آغاز ورود به مدینه منوره، بناى ناسازگارى در پیش گرفت و برای بازگشت به بغداد اصرار می‌کرد.

حتی چند بار در نزد پدرش مأمون شکایت و گلایه کرد، اما مأمون به شکوائیه هاى دخترش اعتنا نداشت و وى را به زندگى مسالمت آمیز با امام جواد (ع) توصیه مى کرد.

مأمون برای امام محمد تقی (ع) احترام قائل بود و به این که دامادى وى را پذیرفته است، افتخار مى‎کرد.

پس از مرگ مأمون در ۱۷ رجب سال ۲۱۸ هجری قمرى، برادر ناتنی‎اش معتصم (لعنت الله علیه) به عنوان جانشین وی و هشتمین خلیفه عباسی، خلافت را در دست گرفت.

معتصم عباسی با این که در ظاهر براى امام جواد (ع) احترام قائل بود ولى در باطن نسبت به مقام و منزلت آن حضرت (ع) و شایستگى وى براى رهبرى مسلمین رشک مى برد و درصدد تحقیر و شهادت ایشان برآمد؛ لذا در اولین سال حکومت خود و براى کنترل و مراقبت بیشتر حضرت جوادالائمه (ع)، ایشان را به بغداد فراخوان و در حقیقت تبعید کرد و آن حضرت (ع) به ناچار به همراه همسر خود ام‎الفضل مدینه را ترک کرد و به بغداد رفت.

امام نهم شیعیان هنگامی که عازم بغداد شد، فرزند گرامی خود امام على النقى (ع) را در مدینه جانشین خود کرد.

حضرت امام جواد (ع) در طول عمر با برکت و کوتاه مدت خویش، دوبار (در سال‌های ۲۱۵ و ۲۲۰ هجری قمری) به بغداد مسافرت کرد که هر دو بار، مصادف با ماه محرم بود.

معتصم به خاطر کینه و دشمنی که نسبت به اهل بیت (ع) و شیعیان آنان داشت، به بهانه هایى، محدودیت‎هاى جدیدی براى آنان و بویژه امام جواد (ع) قائل مى‎شد.

حضرت باب الحوائج امام محمد تقى (ع) در این سفر، چند ماه بیشتر در بغداد زندگى نکرد و سرانجام در آخر ذى القعده همان سال (۲۲۰ هجری قمری) و به وسیله زهرى که همسرش ام الفضل به تحریک برادرش جعفر بن مأمون و به دستور عمویش معتصم عباسى به آن حضرت (ع) خورانید، مسموم گردید و پس از چندى و در حالی که تنها ۲۵ سال از عمر شریفش میگذشت، به شهادت رسید.

پیکر پاک و نورانی امام جواد (ع) در مقابر قریش بغداد، در کنار مرقد مطهر و شریف جد بزرگوارش حضرت باب الحوائج امام موسى بن جعفر الکاظم (ع) که هم اکنون معروف به کاظمین، و ملجاء و پناهگاه عاشقان و شیعیان و ارادتمندان است، مدفون گردید.

0 نظرات

ارسال نظرات