شهدای خانطومان
شهید محمدتقی سالخورده متولد 1 دی 1365 در روستای زیبای شهاب الدین شهرستان نکا در استان مازندران است. محمدتقی در خانوادهای با ایمان و دوستدار اهل بیت علیهمالسلام متولد شد و در سايۀ محبتهاي پدر و مادر پاکدامن و مهربانش دوران کودکي را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد و به فراگیری تحصیل پرداخت، محمدتقی در فروردین1385 وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و تحصیلاتش را در مقطع لیسانس نظامی از دانشگاه امام حسین علیهالسلام با موفقیت به پایان رسانید. شهید بزرگوار مهر 1390 ازدواج نمود و از ایشان یک دختر به نام زینب (متولد 16مرداد93) به یادگار مانده است.
شهید محمدتقی سالخورده عضو رسمی سپاه پاسدار انقلاب اسلامی بود و در یگان ویژۀ صابرین در لشکر 25 کربلا به اسلام خدمت میکرد. ایشان به عنوان مستشار در 19 مهر1394 به کشور سوریه اعزام شد و به مدت 56 روز در مأموریت بود و در 14 فروردین1395 برای دومین بار به کشور سوریه اعزام شد و در 21 فروردین 1395 در شهرک خانطومان استان حلب شهد شیرین شهادت را نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت.
بخشهایی از وصیتنامۀ شهید محمدتقی سالخورده
خیلی دوست دارم شهید بشم، ولی نمیدونم باید چیکار کنم. نمیدونم دیگه چه جوری از خدا بخوام. انشاءالله که عاقبتم شهادت باشه. اگر هم طور دیگهای از دنیا رفتم، امیدوارم دوستان شهیدم دست منو بگیرن.
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت پدر و مادر عزیزم، قبل از اینکه بخوانید میخواهم ناراحتی و غم را از چهرۀ خود بیرون کنید. خواندن این مطالب باید با چهرۀ خندان باشد. خود را ناراحت نکنید. میدانید که کسی در این دنیا نمیماند. یکی از دیگری زودتر... دلم میخواهد در این رابطه گریه نکنید. باید خوشحال باشید. هر چه برای شما عزیز باشم از علی اکبر امام حسین علیهالسلام که عزیزتر نیستم.
محبت را نسبت به همدیگر فراموش نکنید.کینه و چشم و هم چشمی میان شما تفرقه و جدایی نیندازد. رفت و آمدهایتان را زیادتر و البته صمیمیتر کنید. خوبی کنید به یکدیگر مثل دوران بچگیهایتان و با هم مثل آن دوران مهربان باشید. تجملات زندگی شما را از هم دور نکند. دربارۀ دیگران میان خود حرف نزنید. امیدوارم زیر سایۀ الطاف الهی و در پناه ولایت حضرت بقیة الله و رهبری آیت الله خامنهای موفق و مؤید باشید.
برای همدیگر برادر و خواهر خوبی باشید و گذشت زمان شما را از هم جدا نکند. نگذارید مشغلههای زندگی باعث جدایی شما شود. سعی کنید همین مهربانی و سادگی را نسبت به هم داشته باشید و در آینده هم همین طور باشید.
خواهشا ما را در دعاهای خیرتان فراموش نکنید.
از این فرصت که خدا در اختیارتان قرار داده به خوبی استفاده کنید.
ما سالهاست که در راه خدا برای مظلومیت امام حسین علیهالسلام و یارانش و اهل بیت به سر و سینه میزنیم و عزاداری کردیم. آیا ما فقط تا حدّ عزاداری و سینهزنی شیعۀ اهل بیت هستیم؟ اگر مرحلۀ آزمایش ما سختتر شود آیا قبول میشویم یا از صراط مستقیم خارج میشویم؟ برای من این آزمایش هم یک مرحله جلوتر بود که گفته شد آیا تو که این همه برای امام حسین و اهل بیت عزاداری کردی، تو که این همه ادّعا داشتی، تو که این همه میگفتی کاش ما هم در کربلا بودیم، تو که این همه میگفتی ما شیعۀ علی بن ابیطالب هستیم، تو که این همه برای مأموریتهای سخت آموزش دیدی، تو که این همه تمرین کردی، آیا به مرحلۀ عمل رسیدی عمل میکنی یا جا میزنی؟
بین حرف و عمل خیلی فاصله است. باید عمل کرد. حالا که ما این راه را انتخاب کردیم، انشاءالله که قبول میشویم. از پدرومادر عزیزم میخواهم که صبر داشته باشند و خدا رو شکر کنید و ناشکری نکنید. مرگ هر لحظه در کمین ماست. اولین نفری نیستم که می میرم و آخرین نفر هم نیستم.
در میان ما انسانهایی وجود دارند که فقط نیمۀ خالی لیوان را نگاه میکنند، حتی اگر لیوان پُر هم باشد، از پُر بودن لیوان ایراد میگیرند. اختلاف عقیده و سلیقه در همه جا وجود دارد، ولی این جور نیست که باعث جدایی، حتی جدایی خانوادهها شود. در بحثهای سیاسی کشور اختلاف نظر وجود دارد، ولی نباید این جوری برداشت شود که باعث از بین رفتن ما میشود.
ما به جای اینکه اعمال مرحله خودمان را درست انجام بدهیم، داریم از دیگران انتقاد میکنیم. در گوشه و کنار شنیده میشد که این شهدا کشتۀ بازیهای سیاسی بزرگان شدهاند. این حرفها را نزنید. هر کسی که جان خود را مخلصانه در کف دست خود میگیرد، بدانید که برای بازی سیاسی بزرگان نیست. ارزش الهی دارد. نگویید ندانسته کار میکنند. نگویید نمیدانند که دارند چه کار میکنند. نگویید با ندانم کاری جان خود را از دست داد. نگویید فریب خورد و... .
ایشان امام زمان نیست، رهبر جامعهایست که به لطف خدا پادگان امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف خواهد بود. انشاءالله. گوشتان به زبان رهبر باشد که گوش ایشان به دهان آقا امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف است. میدانم که دلتان میخواست که جوابم را با حرفها و منطقهایی که در گوش شما پُر کردهاند، بدهید، ولی به درد خودتان میخورد.
انشاءالله که خداوند مرگم را شهادت در راه خودش قرار بدهد. سالهاست که تنها آرزویم شهادت در راه خداست و سالهاست که در هر نمازی که میخوانم اجابت این آرزو را از خدا میخواهم. سعی کردم تمام کارهایم را با محوریت این آرزو انجام بدهم. در کارهایم سعی میکنم این آرزو را در ذهن خودم فراموش نکنم تا انشاءالله به لطف خدا روزی من شهادت در راه خدا شود. از خدا عاجزانه درخواست شهادت خودم و دوستانم را دارم و انشاءالله که به یاری خودش و تلاش خودمان شهید بشویم. انشاءالله.
«زینب»، زینب هم نام زیبایی است که بعد از «سیده نرگس» به شناسنامۀ من اضافه شد. «زینب سالخورده» وقتی اسم زینب را صدا میزنم یک آرامشی میگیرم و با خودم میگویم اسم دخترم زینب است؟ یا یکی از من میپرسد بچهات چیست؟ دختر است یا پسر؟ با صدای خوبی میگویم: «زینب.»
انشاءالله که زینب هم از اسم خودش راضی باشد.
انشاءالله که حضرت زینب علیهاالسلام هم از ما و هم از زینب راضی باشد.
انشاءالله که حضرت زینب علیهاالسلام از اینکه اسم دخترم زینب است خوشحال باشد.
زینب جان، امیدوارم در زندگیت به فکر آخرت هم باشی؛ یعنی هم زندگی کنی برای این دنیا و هم زندگی کنی برای آخرت. اطرافیان (دوستان، جامعه و...) تأثیر زیادی بر روش زندگی و حالات اخلاق و رفتار آدم میگذارند، سعی کن تأثیر منفی نگیری. سعی کن آدم خوبی باشی و تأثیر مثبت بر دیگران بگذاری. نگو چون فلانی دارد این جوری رفتار میکند یا این جوری لباس میپوشد من هم بپوشم و... تو خوب باش، تو حجاب داشته باش، بگذار دیگران از تو تأثیر بگیرند، بگذار دیگران مثل تو باشند.
0 نظرات