شهید سید حسین رئیسی

شهدای خان طومان

شهید سید حسین رئیسی متولد 5 تیر 1341 و بازنشستۀ آموزش و پرورش که در منطقه عملیاتی مریوان در سال 67 به درجۀ جانبازی نائل آمده بود، بار دیگر در جریان جنگ سوریه و دفاع از حرم آل‌الله از ناحیۀ سر و سمت راست بدن به شدت مجروح و به بیمارستان بقیه‌الله تهران جهت مداوا اعزام شد که در 23 شهریور 1395 به علت ایست قلبی جان به جان آفرین تسلیم کرد.

وصیت‌نامۀ شهید مدافع حرم؛ سید حسین رئیسی

بسمه تعالی

با درود و سلام بر یگانه منجی عالم بشریت، مهدی موعود عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف و با سلام و درود بر شهدای صدر اسلام تا شهدای کشورمان و امام شهیدان و دو یادگار عزیزش، و سلام بر رهبر فرزانه و سید و مرشد ما، نایب بر حق امام مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف، حضرت امام خامنه‌ای حفظه‌الله.

این حقیر سید حسین رئیسی فرزند سید کمال، این وصیت‌نامه را در نیمه شب یکشنبه، 22 رمضان سال1431، با تکمیل وصیت‌نامۀ زمان جنگ تحمیلی به پایان رساندم.

کلامم را اینگونه آغاز می‌کنم که شهادت مرگ نیست، رسالت است، رفتن نیست، جاودانه ماندن است، جان دادن نیست، جان یافتن است، سکوت نیست، بلکه فریاد است. آری، شهادت سرآغاز پایندگی است.

شما که از حال درونی من آگاه هستید، در حالی که از ضعف مجروحیت خود آگاهی کامل داشتم، اما در این میان به اسلحۀ شهادت مجهز شدم و با قدرت ایمان و عشق در میدان جنگیدم و عظمت روح را بر فرق ماده کوبیدم و از جان خود گذشتم تا از قید و بندهای مادی آزاد شوم و بتوانم با عظمت روح با شما سخن بگویم. شاید اینگونه بر جان نشیند.

اگر خواست الهی چنان شد که شربت شهادت نصیب این حقیر شد، شما را به خدای بزرگ سوگند که مرا یاری کنید. برایم گریه نکنید تا از خدا بی خبران و کج فهمان خوشحال شوند و خود را ملعبۀ دست آنها قرار ندهید.

از شما عاجزانه خواهش می‎کنم در هرکاری به خدا توکل کنید و دنباله‌رو ولایت باشید و از رهبر فرزانه‌مان امام خامنه‌ای حفظه‌الله جلوتر یا عقب‌تر حرکت نکنید و از اختلاف بپرهیزید تا در دنیا و آخرت رستگار شوید.

عزیزانم در حالی که مطمئنم خوب را از بد تشخیص می‌دهید، ولی باید بدانید در انتخاب دوست باید دقت و مراقبت داشته باشید، چون دوست خوب انسان را به سعادت می‌رساند و دوست بد انسان را به شقاوت می‌کشاند و اما دربارۀ حجاب، بدانید که با بدحجابی دل مادرم، حضرت زهرا علیهاالسلام را به درد می‌آورید و همچنین دل مولایمان صاحب‌الزمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف را به شما می‌گویم که در مکتب اسلام ننگ و نکبت جایی ندارد. باور کنید سخن از چادر و روسری و سرپوش نیست، حرف از زنجیر و حبس شدن و محدود شدن نیست، بلکه سخن از عفت و پوشش و بزرگ منشی و احترام و ابهت است.

سخن دیگر اینکه؛ به خدایی که به نهان و آشکار آگاه است، توکل کنید و رشتۀ الفت خود را با خدا محکم بسازید و بدانید که همه چیز جز الله، فانی است و همه به سوی او باز می‌گردیم. سفری پر مخاطره در انتظار است و سرمایه‌ای کم همچون عمر، و دشمنی مکار همچون شیطان در کمین است. پس خدا را فراموش نکنید و تقوای الهی را پیشۀ خود کنید.

عزیزانم بدانید دل به این دنیای فانی که فریبندۀ اهل آن است، نبندید و خود را آماده کنید تا به کمال برسید. این دنیا هیچ ارزشی ندارد، همه را باید بگذاریم و برویم. من در خانه‌ای زندگی می‌کردم که شاید کسی آن را برای زندگی بر‌نمی‌گزید، اما من آن را کاخ می‌دانستم و حاضر نبودم آن را با دنیای دنیاپرستان عوض کنم. دلم پر از دلزدگی از دنیاست، ولی قلبی آکنده از عشق به ائمه و جدّم دارم و حاضر به سفر می‌باشم.

با عنایت خدا وارد دانشگاهی شدم که خدا این افتخار را نصیبمان کرد. چون مکتب شهادت، معلمش امام حسین علیه‌السلام است و حاضر و ناظر آن هم خود خدا می‌باشد. خدا را شاهد می‌گیرم نه برای تظاهر و دیگر انگیزه‌های شرک آلود، و نه برای فرار از زندگی، بلکه بر اساس یک وظیفۀ دینی قدم به حفظ حرمت حرم و حریم نهاده‌ام. آری، در دفاع مقدس و در جبهۀ سراسر نور، جایی که همه چیزش انسان را عاشق خدا می‌کند و به زندگی محتوی می‌بخشد. الهی تو مرا لایق شهادت ندانستی و هر لحظه مرا مورد امتحان قرار دادی. امیدوارم که از این امتحان خدایی‌ات سربلند بیرون آمده باشم. و تو را شاکرم که مرا در کنار گنبد و بارگاه مظلوم‌ترین خواهری قرار دادی که دست از برادر نکشید و در صحرای کربلا پیام‌رسان وقایع کربلا بود. خدایا تو را به بی بی زینب سلام‌الله‌علیها قسم تا پاکم نکردی خاکم نکن. من شاگرد مکتب حسینم و از او درس چگونه زیستن و چگونه مردن را آموختم. امروز به سوی آموزگارم شتافتم تا به تکفیری‌ها و تفاله‌های به جامانده از یزید و یزیدیان و بخصوص آل سعود وهابی که ارباب آنها شیطان بزرگ، آمریکای جنایتکار و اسرائیل جانی است بفهمانم تا زمانی که فرزندان و ذریۀ زهرا سلام‌الله‌علیها در کرۀ خاکی حضور دارند، باید خیال تخریب بارگاه ائمۀ معصومین علیهم‌السلام به سرشان نزند، چون بیداری اسلامی خواب خوش را از اسرائیلی‌ها گرفته و آنها را در باتلاق خودشان گرفتار کرده است که ان‌شاءالله فتح و ظفر نزدیک است.

و اما خطابم به مسئولین امور مملکتی؛ شما که فرامین مقام عظمای ولایت را پشت گوش می‌اندازید و به هر نحوی شده می‌خواهید تن به ذلت و خواری دهید و رابطۀ با آمریکا و دیگر غربی‌ها [را] برقرار کنید، در حالی که رهبر و خون شهدا این رابطه را ننگ و خفّتی بیش نمی‌دانند. این خون شهداست که شما را به این مقام و منزلت رسانده است. وای بر شما اگر در کار این مردم ذره‌ای کوتاهی کنید.

و ای شیعۀ امیرالمؤمنین علیه‌السلام، هرگاه کسی قصد ظلم بر مردم را دارد و یا از موقعیت خود سوءاستفاده می‌کند و حق مظلوم را پایمال می‌کند. شما را به خدا سوگند حق مظلوم را از ظالم بستانید و او را سر جایش بنشانید تا درس عبرتی برای بقیۀ ظالمین و خائنین شود و نگذارید این گروه، اهداف این انقلاب را پایمال کنند و جایگاه آن را تضعیف کنند و این همه زحمت را بی نتیجه بگذارند.

و در آخر دوباره تأکید می‌کنم رهبر عزیزمان را تنها نگذارید و دنباله‌رو خط ولایت باشید.

پروردگارا با قلبی خالی از علایق دنیا به سویت پر کشیدم، ببخش بر من که در زندگانی‌ام نتوانسته‌ام آن گونه که شایسته بود تو را بپرستم.

«وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى»؛ و سلام بر هر کس که از هدایت پیروی کند. (آیۀ 74 سور مبارکۀ طه)

حقیر سید حسین رئیسی

 

0 نظرات

ارسال نظرات